صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۳۷۸۸۸
جهاد تبیین برای مقابله با تحریف مکتب و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی

اگر امام بود...

سبک و سیره مدیریتی امام خمینی(ره) به دلیل ویژگی‌های شخصیتی ایشان، شرایط خاص کشور و انقلاب در دوران پیروزی، استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و همچنین، وضعیت نظام بین‌الملل در آن مقطع، یکی از وجوه برجسته مکتب و راه امام(ره) است[...]
پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی
سبک و سیره مدیریتی امام خمینی(ره) به دلیل ویژگی‌های شخصیتی ایشان، شرایط خاص کشور و انقلاب در دوران پیروزی، استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و همچنین، وضعیت نظام بین‌الملل در آن مقطع، یکی از وجوه برجسته مکتب و راه امام(ره) است که در سال‌های پس از ارتحال امام، از سوی رهبر معظم انقلاب تداوم داشته است. با این حال، یکی از مهم‌ترین‌ حوزه‌های سؤال و شبهه‌‌پردازی که ضدانقلاب نیز بر آن متمرکز است، مقایسه سبک و سیره مدیریتی امام خمینی(ره) با رهبر معظم انقلاب است. شاه‌بیت سؤال و شبهه در این زمینه نیز عبارت است از اینکه امام در مدیریت کشور قاطع و کارآمد بودند و اگر امام حضور داشتند، هم‌اکنون وضعیت کشور اینگونه نبود. در پاسخ به این موضوع می‌توان به چند نکته اشاره کرد.
 
راه رهبر معظم انقلاب راه امام 
مرور شاخصه‌های رفتاری و اندیشه امامین انقلاب، به ویژه در مسائل اساسی و بنیادین اسلامی و انقلابی تفاوت اساسی‌ای را نشان نمی‌دهد؛ اما به دلیل پاره‌ای تمایزات و تفاوت‌های اقتضایی و طبیعی در شیوه‌های رفتاری و مدیریتی یا تغییر اقتضائات و شرایط زمانه امام و رهبری، برخی در تقاطع‌گیری مسائل روزآمد انقلاب و کشور همانند همین وضعیت نابسامان اقتصادی می‌خواهند این گونه القا کنند که اگر امام راحل در قید حیات بودند، به گونه‌ای دیگر مدیریت می‌کردند. سویه پنهان این سخن این است که رهبر معظم انقلاب راهی به جز راه امام(ره) را در مدیریت کلان کشور طی می‌کنند!
این در حالی است که بررسی سیره مدیریتی رهبر معظم انقلاب حاکی از این واقعیت قابل اثبات است که هیچ تفاوتی با سیره امام ندارد؛ به چند دلیل: اول آنکه رهبر معظم انقلاب خود از شاگردان مکتب امام(ره) هستند. دوم آنکه مشرب فکری و فلسفی امام و رهبری مشابه است و هر دو برگرفته از حکمت متعالیه صدرایی و فقه جواهری است. دلیل سوم به اشتراک در موقعیت رسمی این دو به عنوان عالی‌ترین مقام کشور و اشراف آنها به مسائل گوناگون برمی‌گردد. براین اساس، تفاوت در نوع مواجهه رهبری با مسائل مختلف در مقایسه با حضرت امام(ره)، نه به تفاوت ذاتی و ماهوی در اندیشه، سیره، شخصیت و مکتب این دو، بلکه به تفاوت در شرایط کشور برمی‌گردد. برای نمونه، همواره در دولت قبل مطرح می‌شد که چرا رهبری، رئیس‌جمهور را عزل نمی‌کند، حال آنکه امام بنی‌صدر را عزل کرد، اما به این نکته توجه نمی‌شد که عزل بنی‌صدر بعد از صدور رأی بی‌کفایتی سیاسی وی از سوی مجلس شورای اسلامی صورت گرفت. حال آنکه در دوره مذکور، اینگونه اتفاقی از سوی مجلس رقم نخورد. در عین حال، به این واقعیت هم توجه نمی‌شود که مقایسه بنی‌صدر و وضعیت آن زمان با دولت قبل، به ویژه از حیث فشارهای خارجی و چالش‌های متعددی که در کشور وجود داشت، مقایسه الزاماً درستی نبود. 
 
تمایز زمانه و اقتضائات
بخشی از احساس تمایزها اساساً، تمایز و تفاوت جدی نیست و به لحاظ تمایز در عصر و زمانه و شرایط و اقتضائات متمایز به نظر می‌رسد. به عبارتی، این تمایز به سیره و اندیشه امامین انقلاب برنمی‌گردد؛ بلکه به تفاوت زمانه و شرایط عصر آنها برمی‌گردد. در زمان امام، انسجام سیاسی بالایی در کشور وجود داشت و مبتنی بر همین عامل، هر اقدامی که امام انجام می‌دادند، با حمایت قاطع نخبگان و مردم مواجه می‌شد، اما در زمانه رهبری معظم انقلاب، اساساً برخی نخبگان کمر به مبارزه با نظام و معظم‌له بسته‌اند. همچنین در زمانه امام، هم جمعیت کشور کم بود و هم سطح نیازهای مردم در آن زمان چندان بالا و گسترده نبود، اما در حال حاضر هم جمعیت حدود سه برابر شده و هم سبک زندگی مردم به شدت تغییر کرده است. به همین دلیل، چالش‌های حکمرانی و اداره کشور در وضعیت کنونی، بسی بیشتر و بالاتر از زمانی است که امام خمینی(ره) رهبری کشور را بر عهده داشتند.
 
معنویت‌باوری در دو عصر   
بخشی از تمایزها یا احساس تفاوت‌های زمانه امامین انقلاب به معنویت‌اندیشی و معناباوری برمی‌گردد که در مقایسه با زمانه نزدیک به کوران جوشان معنویت انقلابی مسلماً الان کمتر شده است و زندگی‌ها بیشتر رنگ و بوی مادی به خود گرفته است. به عبارتی، خودکنترلی، خداباوری و خداناظری در دوره امام بالا بود، اما بنا به دلایل مختلف، این خصلت‌ها کم‌رنگ شده است. ریشه بسیاری از نابسامانی‌ها، مانند ارتکاب به انواع فساد، کم‌کاری‌ها و ضعف‌ها به همین نکته مهم برمی‌گردد. بنابراین، طبیعی است که تفاوت‌هایی از این حیث میان دوره امام و رهبری وجود داشته باشد. 
 
تغییر در دشمنی با نظام اسلامی
نکته دیگر به تغییر در مواجهه دشمن با نظام اسلامی در دوره گذار از امام به رهبری برمی‌گردد؛ در دوره امام، تهدیدهای دشمن منجر به رویارویی نظامی شد و به سبب عینی بودن تهدید، قاطبه مردم و نخبگان با امام و نظام همراهی داشتند، اما در دوره رهبری معظم انقلاب، دشمن ابتدا بر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم متمرکز شد و سپس به تهاجم اقتصادی روی آورد. در خلال این جنگ نرم است که هم‌اکنون دشمن تلاش می‌کند ذهنیت و محاسبات مردم را به سمت تقابل با نظام و رهبری کانالیزه کند. همین امر، منشأ ایجاد بسیاری از شبهات، اتهامات و گره‌های ذهنی در جامعه است. البته این به معنای این نیست که در دوره امام این قبیل مسائل وجود نداشت. در آن زمان هم دروغ‌پردازی، اتهام‌زنی و... وجود داشت، اما به سبب گسترده نبودن رسانه‌ها و مسائلی از این دست، دروغ‌ها و اتهامات دشمنان چندان در دسترس عموم قرار نمی‌گرفت. 
بالاخره باید به نقش توسعه فناوری‌های ارتباطی در برهه کنونی در مقایسه با دوره حضور امام(ره) هم اشاره کرد. این عامل در کنار سایر عواملی که در بالا به آنها اشاره شد، به پیچیدگی و دشواری وضعیت اداره کشور منجر شده است. برای نمونه، قبل از توسعه ارتباطات و الکترونیکی شدن انجام کارها، با توجه به دستی و فیزیکی بودن کارها، پی بردن به فساد و زدوبند بسی آسان‌تر از شرایط کنونی بود. در همین ارتباط، می‌توان به توسعه جهانی شدن(جهانی‌سازی) غرب هم اشاره کرد که اتفاقاً بیشتر مرهون توسعه قدرت رسانه‌هاست و در دوره کنونی بیش از پیش گسترش پیدا کرده است. پیامد این مهم، تولید چالش‌های نوین در جامعه ایرانی است؛ چالش‌هایی که به طور عمده قبل از این، بروز و ظهور چندانی نداشتند. 
 
نتیجه
باید گفت هنر مدیریت و راهبری رهبران آن است که با وجود پیچیدگی و دشواری شرایط، کمبود امکانات و فراوانی موانع بتوانند به درجاتی از موفقیت و کارآمدی نایل شوند. کارنامه عملکرد رهبری و نظام گویای آن است که اتفاقاً با وجود شرایط مذکور، با اتخاذ تصمیمات و راهبردهای مناسب، دستاوردهای مهمی هم حاصل شده است که نمونه‌های آن را در صنعت دفاعی، پیشرفت‌های علمی و حتی تغییر وضعیت اقتصادی‌ـ عمرانی کشور در مقایسه با گذشته و... مشاهده می‌کنیم که همگی اینها در سایه عمل رهبری به مکتب امام راحل ایجاد شده است. البته این به معنای آن نیست که هم‌اکنون ما در قله پیشرفت‌ها در همه جوانب قرار داریم، بلکه به معنای آن است که اولاً در ارزیابی مدیریت رهبری و نظام باید به بسترها و شرایط اعمال حکمرانی توجه کرد و ثانیاً باید نظرها به این نکته مهم معطوف شود که با وجود انبوه مشکلات انباشته از گذشته، دشواری شرایط و نامساعد بودن بسیاری از بسترها، دستاوردهای مهمی حاصل شده است که با اتکا به آنها، هم تمامیت ارضی و امنیت کشور حفظ شده است و هم برخی وابستگی‌های آسیب‌زا رفع شده است.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات