در حالی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته پیش دومین قطعنامه ضد ایرانی خود را بعد از برجام علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد[...]
در حالی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته پیش دومین قطعنامه ضد ایرانی خود را بعد از برجام علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد که در خرداد 1399 هم قطعنامه مشابهی از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام و با حمایت آمریکا پیشنهاد و تصویب شده بود.
تصویب قطعنامه سیاسی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با فلسفه وجودی برجام آشکارا در تعارض است. در واقع، جمهوری اسلامی برجام را پذیرفت تا رفع اتهام شود و با بازرسیهای که به صورت منظم و روزانه اتفاق میافتاد، سناریوی «متهمسازی» ایران رفع شود. چنانچه مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای از 2015 تاکنون، 15 بار انحراف نداشتن در فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را به صورت رسمی اعلام کرده و هیچ گونه اختلافی بین ایران و آژانس وجود نداشته است و همه موضوعات اختلافی بین دو طرف در سال 2015 حل شده است. به این معنا که پیش از امضای برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با بررسی کامل، انحراف نداشتن برنامه هستهای ایران تأیید کرده و سپس برجام امضا شده است.
دوگانگی در رفتار آژانس
«یوکیا آمانو» مدیرکل سابق آژانس بینالملل انرژی اتمی در بیانیه مقدماتی خود خطاب به شورای حکام اعلام کرده بود: «آژانس مدرکی دال بر اقدام ایران برای ساخت وسیله انفجاری هستهای پس از سال 2009 نیافته است.» در این بیانیه که متن آن در پایگاه آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شده، آمده است: «آژانس هیچ مدرک معتبری دال بر فعالیتهای مربوط به ساخت وسیله هستهای انفجاری در ایران پس از سال 2009 در دست ندارد.» بنابراین شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، 24 آذر 1394 به اتفاق آرا پرونده «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ایران را مختومه اعلام کرد. این قطعنامه نه فقط برای بستن PMD، بلکه از آن مهمتر به منظور تدوین فصل نوینی برای پرونده هستهای ایران در شورای حکام، در پرتو برجام و قطعنامه جدید شورای امنیت طراحی شده و به همین دلیل است که تمامی قطعنامههای گذشته خود را لغو میکند. این متن نشان میدهد، جمهوری اسلامی ایران در مسیر کاملاً صلحآمیز هستهای قدم برداشته است و حتی برای نشان دادن کامل حسننیت خود، بازرسیهای فراپادمانی را نیز پذیرفت. با این حال، در سال 2022 «رافائل گروسی» مدیر کل سیاسی آژانس که بر مبنای منافع صهیونیستها، حیثیت و اعتبار آژانس را زیر سؤال برده است، در یک گزارش غیر واقعی اقدام به اتهامسازی ایران میکند و در نتیجه با ارائه پیشنویس از سوی آمریکا و سه کشور مطرح اروپایی، قطعنامهای علیه ایران صادر میشود. نویسندگان این قطعنامه نسبت به ادعاهای ساختگی درباره پیدا شدن مواد هستهای در سه مکان اعلام نشده در ایران ابراز نگرانی کرده و خواستار همکاری کامل ایران با آژانس بینالمللی هستهای شدهاند. وزارت امور خارجه در واکنش به این اقدام، در بیانیهای اعلام کرد: «ظاهراً برخی یادشان رفته که تمام موضوعات گذشته یکبار و برای همیشه در 15 دسامبر 2015 از سوی شورای حکام بسته شد. جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته همواره با آژانس همکاری سازندهای داشته و انجام بخش قابلتوجهی از بازرسیهای آژانس در سطح جهانی در ایران مؤید این نکته است؛ بهگونهای که کشورمان در حال حاضر از شفافترین برنامه صلحآمیز هستهای در میان کشورهای عضو آژانس برخوردار است.»
امتیازگیری گزاف
تحریم و تأثیر آن موضوعی است که زمان تأثیرگذاری آن محدود است و تنها آمریکا با نگاه ابزاری به تحریم، به دنبال تحقق هدفی بالاتر در سیاست خارجی(امتیاز گرفتن از طرف مقابل) است. «ریچارد نفیو» نویسنده کتاب «هنر تحریمها» درباره تحریمها مینویسد: «طرف تحریمکننده انواع و اقسام فشارها، از جمله تهدید (غیرواقعی) نظامی و اقدامات و رتوریک شدیداللحن سیاسی را باید بهگونهای سازماندهی کند که طرف تحریمشونده احساس کند رانندهای که پشت فرمان تحریم و تهدید نشسته فرمان را کنده و به دور انداخته است و تختگاز بهسوی تنبیه او میآید، در این صورت طرف تحریمشونده هم که اقدامات تدافعی و مقابله به مثل را اتخاذ کرده است، لاجرم صحنه را ترک میکند و امتیاز خواهد داد.» در واقع ایالات متحده آمریکا با «معتبرسازی» تهدیدات «غیر واقعی» خود از طریق «نهادهای بینالمللی» تحت عنوان «بازی بزدل» سعی در امتیازگیری گزاف از طرف مقابل دارد. بدیهی است که قطعنامه اخیر شورای حکام را باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. رفتاری که نشان میدهد، «استدلالسازی» و «منطق تأمین منافع» جمهوری اسلامی ایران در چارچوب مذاکرات وین سبب شده است که آمریکا نتواند با سیاست تحمیلی تهدید و با «وعدهسازی» از جمهوری اسلامی ایران امتیاز بگیرد و همچنان برجام یک طرفه را به ایران تحمیل
کند.
بهره سخن
بدون شک، هیچ کشوری به اندازه جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای شفافسازی فعالیتهای هستهای خود همکاری نکرده است؛ ولی همچنان غرب به دنبال متهمسازی ایران است. رویکردی که مخابرهکننده ذات درونی غربیها در قبال نظام اسلامی است و دنبال کردن سیاست «مهار جمهوری اسلامی ایران» و «نرمالسازی» ایران از دید خودشان است که خوشبختانه این راهبرد غرب در این وضعیت شکست خورده است و اکنون به اذعان خودشان با نبود راهبرد در قبال ایران مواجهند.
طرف غربی به جز توافق و احیای برجام، هیچ پلن دیگری ندارد و تمام رفتارهای غرب اعم از فشار سیاسی، ناامنسازی از طریق رژیم صهیونیستی، تلاش برای صدور قطعنامه و... در چارچوب «تاکتیک» یا رویکرد کوتاهمدت قابل تحلیل و ارزیابی است.
مدیریت اقتصاد و وضعیت سیاسی و رسانهای کشور و اجماعسازی داخلی میتواند شرایط مدیریت رفتارهای غرب را فراهم کرده و برای همیشه غرب را نسبت به مهار ایران ناامید کند.