شاید نام «جین شارپ» استاد بازنشسته دانشگاه ماساچوست دارتموث آمریکا را شنیده باشید. از او به عنوان پدر انقلابهای رنگین در جهان یاد میکنند[...]
شاید نام «جین شارپ» استاد بازنشسته دانشگاه ماساچوست دارتموث آمریکا را شنیده باشید. از او به عنوان پدر انقلابهای رنگین در جهان یاد میکنند. آثار مکتوب او که به واقع دستورالعملی برای راهاندازی کودتای مخملین علیه رژیمهای مخالف غرب است، در طول این سالها با حمایت سازمان سیا در سطوح گستردهای در جهان انتشار یافته است. آنچه شارپ آن را انقلاب مخملین مینامد، بهتر است «کودتای مخملین» نام گذاشت! چرا که بیش از آنکه بر حضور حداکثری مردم بنا گذاشته شده باشد، بر حضور انسجام یافته و شبکهبندی شده هسته سخت اقلیتی شکل گرفته است.
کودتای مخملی اقدامی اعتراضی، مسالمتآمیز و بدون خشونت با محوریت مردم است که به منظور تغییر یک حکومت یا نظام سیاسی از سوی گروههای سیاسی قدرتطلب طراحی و اجرا میشود.
کودتای مخملی برخلاف کودتای نظامی که به پشتوانه قدرت نظامیان و از طریق خشونت و سلاح شکل میگیرد، با پشتوانه حضور تودههای مردم و از طریق نافرمانی مدنی و روشهای بدون خشونت محقق میشود. همچنین کودتای مخملی برخلاف انقلابهای تودهای که بر حضور بخش عمده و حداکثری طبقات مختلف اجتماعی متکی هستند، با حضور حداقلی مردم شکل میگیرد.
تفاوت کودتای مخملی با جنبشهای اجتماعی نیز در این است که جنبشهای اجتماعی نوعی حرکت طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماعیـ اقتصادی شکل میگیرد و در آن حرکت از پایین به بالا، یعنی از تودهها آغاز شده و به تدریج با انسجامیابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش، شکل جدی به خود میگیرد؛ اما کودتای مخملی حرکتی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پایین است که احزاب و گروههای سیاسی آن را طراحی کرده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است، به بسیج تودهها دست میزند و آنها را از طریق ابزارهای رسانهای به خیابانها میکشاند.
بهترین سرآغاز برای سناریو کودتای مخملین بزنگاههای انتخاباتی است. این سناریو که در کشورهایی چون گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به خوبی صورت پذیرفت نیز حول محور انتخابات ظهور و بروز یافت. در این الگو اولاً، تلاش میشود با شبکهسازی قبل از انتخابات، سربازان و گردانهای کودتا ساماندهی شود و یگانهای عملیات همدیگر را شناخته و آماده دستور حمله شوند. در این مسیر انتخاب رنگها و تبدیل انتخابی عقلایی به تعصبی احساسی، جزئی از سناریوی انسجامبخشی به شبکههای کودتا به شمار میآید. ثانیاً، به طور همزمان عملیات روانی برای زیر سؤال بردن سلامت انتخابات و متهم کردن متولیان برگزاری انتخابات به جامعه کلید زده شود تا پس از ناکامی در انتخابات، دروغ بزرگ «تقلب در انتخابات» مورد قبول بخشی از جامعه قرار گرفته و عملیات اردوکشی خیابانی با گردانهای عملیاتی از قبل آماده شده، کلید زده شود و تقاضای ابطال انتخابات و برگزاری مجدد انتخابات با غیرقانونی اعلام کردن نهادهای قانونی و به میدان آوردن نهادهای بینالمللی همسو با کودتاگران مطرح و مطالبه شود و در نهایت اقلیت با در اختیار گرفتن قدرت، به نوعی «براندازی بدون خشونت» از طریق نافرمانی مدنی محقق شود!