براساس تقسیمبندی نوینی که از جریانهای سیاسی در پنج شماره گذشته و بر مبنای نسبت آنها با انقلاب اسلامی و حل مسائل کشور ارائه شد[...]
براساس تقسیمبندی نوینی که از جریانهای سیاسی در پنج شماره گذشته و بر مبنای نسبت آنها با انقلاب اسلامی و حل مسائل کشور ارائه شد، در این نوشته آخرین جریان را که جریان احیاگرا نامیده میشود، بررسی میکنیم. در توضیح باید گفت، اگر رویکرد جریان اول؛ یعنی جریان تغییرگرا بیش از حد واقعگرایانه است و عملی کردن دیدگاههای آن به پذیرش تمامی واقعیتها و تعیین الزامات رفتاری برای نظام در چارچوب این واقعیتها منجر میشود، این جریان ماهیت آرمانگرایانه دارد و توجه چندانی به واقعیتها، مقتضیات زمان و شرایط موجود کشور ندارد و در موارد زیادی هم مدعی عبور از ساختارهای موجود نظام است.
پارادایم متناقض
این نوع نگاه و تحلیل که به طور عمده از سوی جنبش عدالتخواه دانشجویی، احمدینژاد و اطرافیانش ارائه میشود، برخاسته از دیدگاهها و تفاسیر حداکثرگرا، خلوصگرایانه و البته بدون توجه به مسائل و مقتضیات زمانه از مکتب امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است. ایده و راهبرد حکمرانی که از این نوع تحلیل برمیخیزد، همانا تأکید صرف بر درونگرایی، غلبه نگاه تهدیدمحوری نسبت به محیط بیرونی، نگاه سلبی و البته تهاجمی به نظام بینالملل و بنابراین، تحدید روابط و سیاست خارجی کشور به تعداد بسیار محدودی از کشورهاست. مسلم است که این نوع نگاه، نه تنها فرصتساز و قادر به حل مشکلات موجود نیست، بلکه میتواند سبب افزایش هزینههای حل مشکلات و دامن زدن به منازعات سیاسی داخلی شود.
نکته مهم در ارتباط با این جریان آن است که ادعا دارد در وضعیت فعلی، ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی حاکم نیست و بنابراین، چاره کار مشکلات را در تمسک به ارزشهای انقلاب و احیای آنها میداند و در این میان، به عبور از ساختارهای نظام معتقد هستند(در حالی که از دیدگاه رهبری، انقلابیگری تنها در چارچوب نظام امکانپذیر است)؛ یعنی این خردهجریان، سویههای ضدساختاری نسبتاً قوی دارد.
به بیان دقیقتر، فعالان این جریان معتقدند هماکنون، ساختارهای نظام اجازه عمل به ارزشهای انقلاب را نمیدهد و برای عمل به ارزشهای انقلاب که راهحل مشکلات موجود کشور و مردم است، لاجرم باید از برخی ساختارهای نظام عبور کرد. در سایر حوزهها نیز گفتمان و رویکردش هم بیشتر ماهیت سلبی و بسته دارد. بنابراین، این جریان از آن رو احیاگرا نامیده شده که مدعی احیای ارزشهای انقلاب یا بازگشت به این ارزشها در وضعیت کنونی است. گفتنی است، این جریان، «عدالت» را مهمترین ارزش انقلاب اسلامی میداند و با علم کردن آن، عملکرد مسئولان را نقد کرده و با همین مدعا، مسئولان مختلف را به فساد و ویژهخواری متهم میکنند.
دالهای گفتمان احیاگرایان
مهمترین ویژگیها یا دالهای گفتمانی این جریان عبارتند از:
1ـ نگرش کاملاً تکاملی و آرمانی نسبت به انقلاب اسلامی
احیاگرایان خود را انقلابی خالص میدانند و به تلاش برای تحقق تام اهداف انقلاب اسلامی به ویژه عدالت معتقد هستند. درواقع، آنها معتقدند ارزشهای انقلاب اسلامی باید در هر شرایطی ساری و جاری باشد. در همین راستا، آنها حتی قائل به عبور از نظام هستند؛ زیرا آن را مانع ساری و جاری شدن ارزشهای انقلاب میدانند. نقدهایی که آنها به مسئولان به ویژه در حوزه مبارزه با فساد و عدالتگستری دارند، باتوجه به این نکته مهم قابلفهم است که در ادامه بیشتر آن را شرح میدهیم.
2ـ رویکرد بسته و تهدیدمحور نسبت به نظام بینالملل(درونگرایی صرف)
این جریان رویکردی درونگرا نسبت به حل مسائل و مشکلات کشور دارد و در نگاه آن، اگرچه ارتباط با دنیا نفی نمیشود، اما هیچ اعتمادی به دنیای بیرون ندارد. درواقع، این جریان نگاهی تهدیدمحور نسبت به نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ دارد؛ بر همین اساس بود که به شدت برجام را نقد میکردند و در مقابل انعقاد برجام، خود را «دلواپس» پیامدهای اجرای آن میدانستند.
نکته مهم در این میان آن است که در ارتباط با نظام بینالملل، این جریان با جریان استحکامگرا اشتراکات زیادی دارد، اما با این حال، نقطه اختلاف این دو جریان در این خصوص، که در قضیه برجام خود را به خوبی نشان داد، این است که برای نمونه، جریان استحکامگرا ضرورت برجام را انکار نمیکرد؛ بلکه به آن نقدهایی داشت و خواهان اصلاح و تقویت آن بود؛ اما بیشتر احیاگرایان، آن را نفی میکردند و حتی آن را محصول نفوذ و... میدانستند.
3ـ متهمسازی مسئولان به فساد و الیگارشیسازی از حوزه قدرت
لایههای معتدل این جریان تلاش میکنند ضمن برجستهسازی برخی تبعیضها و رویههای به زعم خود ناعادلانه، زمینههای لازم برای رفع تبعیضها را فراهم کنند. در این زمینه، آنها به ویژه بر روی تبعیضهای موجود در نظام آموزشی کشور تمرکز دارند. با این حال، لایههای رادیکال این جریان مسئولان و نظام را به فساد، ویژهخواری و... متهم میکنند. در این زمینه، مطالب گوناگونی که اشخاصی چون «وحید اشتری»، «محمدحسین بادامچی» و... در نقد عملکرد مسئولان مختلف، انتصابهای دولتی و... در کانال تلگرامی «مکتوبات» مینویسند، در این زمینه جالب توجه است. به زعم نویسندگان، رویکرد حاکم بر این دست مطالب، ماهیت افشاگرانه داشته و به منظور مبارزه با فساد مسئولان انجام میشود، اما در واقع، انواع و اقسام نسبتها و حتی اتهامات صحیح و غلط، منصفانه و غیرمنصفانه به مسئولان و نظام نسبت داده میشود.
در همین راستا، بطور مثال این جریان ادعا دارد که صداوسیما در انحصار طبقه سرمایهدار قرار گرفته است. مبتنی بر اینگونه نگاه است که آنها هم مسئولان مختلف را به فساد متهم میکنند و هم در نقد دستگاههای مختلف و سیاستهای نظام، رادیکال عمل میکنند.