پس از پیروزی انقلاب اسلامینیز نحوه و شکل توطئه غرب علیه کشور ما تغییر کرده است. آمریکاییها دیگر نتوانستند[...]
پس از پیروزی انقلاب اسلامینیز نحوه و شکل توطئه غرب علیه کشور ما تغییر کرده است. آمریکاییها دیگر نتوانستند به شکل آشکار، مانند 28 مرداد سال 1332 با ایجاد یک کودتا، بر کشور ما مسلط شوند یا لوایحی، چون كاپیتولاسیون را علیه ملت ایران روا دارند، اما تا همین امروز هم از توطئههای خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران دست برنداشتهاند و همواره به دنبال فضاسازی در کشور ما هستند تا به نحوی آب را به نفع خود گلآلود کنند. بیش از چهار دهه از عمر انقلاب میگذرد؛ اما دشمنان قسم خورده این مرز و بوم در هر دهه از آن دست از جنایت برنداشته و علاوه بر ترور گسترده شخصیتهای مهم و برجسته علمی و سیاسی، به دنبال ایجاد فضایی ناآرام و افزایش تنش در کشور بودهاند. علاوه بر جنایات منافقین در دهه 60، حمایت جهان غرب از دولت بعث صدام حسین در هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران نیز نمونه بارز دشمنیها علیه این مرز و بوم است که رشادتهای غیورمردان این سرزمین، هم دست امثال رجوی را از کشور قطع کرد و هم مانع از دست دادن حتی یک وجب خاک ایران شد. با این همه دشمنان لحظهای از توطئههای خود دست نکشیدند. در دهه هفتاد، در حالی که کشورمان سالهای سخت جنگ را پشت سر گذاشته بود، با روی کار آمدن دولت هفتم بسیاری از فتنهها در کشور پایهریزی شد. البته در آن زمان شعارهای عوامفریبانه رئیس دولت اصلاحات، جو کشور را به سمتی برده بود که اولاً با حمایت 80 درصدی مردم روی کار آمد؛ ثانیاً شعارهایی چون جامعه مدنی، قانونگرایی، توسعه سیاسی و نهادینه كردن آزادی قدرت این را داشت که پس از دوران جنگ، انگیزه رسیدن به ایدهآلهای سیاسی را میان مردم زنده کند. بنابراین کسی گمان نمیکرد روزی این ایدهآلسازیهای سیاسی به بستری پرآشوب در کشور تبدیل شود.
غائله کوی دانشگاه
البته دیری نپایید که پس از انتخابات دوم خرداد، بلوای کوی دانشگاه به پا شد. البته مرور تاریخ حکایت از این دارد که غائله ۱۸ تیر ۱۳۷۸، یک شبه رخ نداد؛ بلکه حاصل برنامههای بلندمدت دشمنان نظامـ در داخل و خارجـ بود. با اتکا به مرکز اسناد انقلاب اسلامی میتوان دریافت که یکی از نشانههای نقش دشمنان خارجی در سناریوسازی فتنه ۱۸ تیر، اطلاع آنها از آشوبهای سال 1378، یک سال قبل از وقوع حادثه کوی دانشگاه بود. تکاپوهای مراکز دشمنی با ملت ایران، برای طرحریزی غائله ۱۸ تیر، یک سال قبل از این غائله آغاز شد. دشمنان در خارج و دستنشاندگان آنها در داخل، در پیامها، مصاحبههای مطبوعاتی و سخنرانیهای خود از «وقوع یک حادثه که میتواند منجر به فروپاشی نظام ایران شود»، خبر میدادند. چنین روندی ناظر بر برنامهریزی، طراحی و سناریوسازی دشمنان خارجی ایران برای آسیب رساندن به انقلاب اسلامیبود. برای نمونه، رئیس سازمان جاسوسی آمریکا اعلام کرده بود: «در سال ۱۹۹۹ در ایران انتظار حوادثی را داریم که در این بیست سال گذشته، یعنی از اول انقلاب تاکنون بیسابقه است.»
18 روز زودتر
نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» هم در اوایل تیرماه ۱۳۷۸، وعده داده بود: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد دورنمای رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود.» بر همین اساس، بین سالهای ۱۳۷۷ تا 1378 وقایعی اتفاق افتاد که در ظاهر بین آنها رابطهای وجود نداشت؛ اما در واقع کاملا مرتبط با هم عمل کردند تا به غائله ۱۸ تیرماه رسیدند. این زمینهها عبارت بودند از کاهش درآمدهای نفتی، ایجاد شبکه جهانی جنگ روانی علیه نظام اسلامی، تلاش در جهت تضعیف دستگاههای امنیتی و قضایی و تقویت شبکههای جاسوسی در داخل کشور.
پادوهای داخلی غائله 87
با بررسی دقیق فضای جامعه پس از انتخابات دوم خرداد بهخوبی مشخص میشود که غائله کوی دانشگاه برنامهای از پیش طراحیشده بود. از مدتها قبل روزنامههای اصلاحطلب که به دلیل هماهنگی در پرداختن به سوژهها و خبرها به روزنامههای زنجیرهای معروف شده بودند، همصدا با رسانههای بیگانه از اتفاقی در سال جاری ایران خبر داده بودند. بعد از آن حوادث کوی خبرنگاران و عکاسان روزنامههایی، مانند دیلی تلگراف، نیویورک تایمز، واشنگتنپست به همراه شبکههای تلویزیونی سیانان، انبیسی، فاکسنیوز، بیبیسی، الجزیره و خبرگزاریهای رویترز، فرانسه، آسوشیتدپرس، یونایتد پرس، فرانسپرس در روزهای ۲۰، ۲۱ و ۲۲ تیر بالاترین حجم اخبار، گزارشها و تصاویر خود را به سراسر دنیا ارسال کردند. بهگونهای که بسیاری از سران کشورهای دنیا خود را آماده فرستادن پیام تبریک برای پادشاه یا رئیسجمهور آینده ایران کرده بودند.
فتنه ۸۸
دهه 80 هم یکی از دهههای پر از اتفاق در تاریخ کشور ماست. 10 سال پس غائله کوی دانشگاه، فتنه 88 در قالب انقلاب مخملین اتفاق افتاد. ماجرا از روز 22 خرداد 88 شروع شد، زمانی که میرحسینموسوی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نتوانست بر حریف خود، یعنی محمود احمدینژاد غلبه کند و از همان ابتدا شروع به جوسازیهایی علیه انتخابات کرد. موسوی با برگزاری نشست خبری در شب انتخابات و بیان پیروزی خود با قاطعیت آرا اعتراض خود را به صورت رسمی نشان داد. موسوی معتقد بود در انتخابات 88 از سوی دولت وقت که رئیس دولت نیز خود کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بوده، تقلب صورت گرفته است. این موضوع کمکم جدیتر شد تا زمانی که این موضوع به کف خیابانها و در بین طرفداران دو طرف کشیده شد.
فتنه با سکوت آغاز شد
در روز 25 خرداد طرفداران موسوی در تجمعی که معروف به راهپیمایی سکوت بود، اعتراض خود را به نتایج انتخابات اعلام کردند، اما رفته رفته حامیان موسوی متوجه شدند که از تقلب در انتخابات خبری نبوده و این موضوع نه تنها واقعیت نداشته، بلکه ادعایی بیش نیست؛ زیرا در همان زمان عباس آخوندی رئیس ستاد انتخاباتی میرحسینموسوی به صراحت اعلام کرد، تقلبی در انتخابات اتفاق نیفتاده است. این موضوع به همگان حتی حامیان موسوی فهماند که موضوع اعتراضات، نتایج انتخابات ریاستجمهوری نیست. با کاهش یافتن حامیان موسوی در کف خیابان شعله آتش اعتراضات در حال خاموش شدن بود، اما این موضوع برای ضد انقلاب و سرویسهای جاسوسی اعم از MI6 ،CIA ،MOSSAD و استخبارات کشورهای مرتجع عربی خوب نبود؛ از این رو با تعلیم نیروهایی در خارج و داخل کشور قصد زنده نگه داشتن آتش اعتراض را داشتند و حتی برای اینکه احساس مردم را جریحهدار کنند، به کشتهسازی واقعی یا کاذب دست زدند.
هزینههای میلیون دلاری اوباما
او در بخشی از کتاب خاطراتش به مسئله اغتشاشات بعد از انتخابات ریاستجمهوری در ایران نیز اشاره کرده و نوشته است: «دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در سالهای بعد از اغتشاشات انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 در ایران با صرف دهها میلیون دلار به آموزش بیش از 5000 نفر از مخالفان ایران در سراسر دنیا پرداخت.» وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خود با اشاره به حمایتهای پشت پرده وزارت خارجه تحت امرش از اغتشاشات سال 1388 ایران مینویسد: «تیم من در وزارت خارجه در پشت صحنه، تماسهای مستمری با فعالان در داخل ایران برقرار میکرد و با مداخلهای فوری توانست از توقف توئیتر به خاطر تعمیرات جلوگیری کند. اگر توئیتر تعطیل میشد تظاهراتکنندگان یکی از ابزارهای مهمشان برای ارتباط را از دست میدادند.» کلینتون در ادامه با اشاره به حمایتهای دولت اوباما از مخالفان ایران در سالهای بعد از اغتشاشات میافزاید: «ما در سالهای بعد دهها میلیون دلار هزینه کردیم و بیش از 5 هزار فعال را در سراسر دنیا آموزش دادیم.»
پیام آمریکا بهموسوی
لدین در یادداشتی می نویسد: «دولت (آمریکا) تصمیم گرفت پیامیبرای گروه (میرحسین)موسوی و جنبش سبز بفرستد. سناتور شامر دوستی در وال استریت داشت که با سبزها در ارتباط بود و همان فرد به عنوان رابط انتخاب شد.» وی در ادامه مینویسد: «از شامر خواسته شد از طرف دولت این پیام را به رهبران سبزها منتقل کند: «سبزها باید بدانند که این سؤالات از جانب وزیر خارجه(آمریکا) ارسال شده است. سؤالات اینهاست: ما باید چه کاری انجام دهیم؟ چه کاری نباید انجام دهیم؟» پاسخ این پیام در یک یادداشت هشت صفحهای در تاریخ 30 نوامبر 2009 (9 آذر 88) دریافت شد. نویسندگان محتاط بودهاند، و متن امضا نشده و من دلایل روشنی دارم که چند نفر در تهران روی آن کار کردهاند.»
آشوب دیماه ۹۶
هرچند که آمریکا و دستنشاندههای داخلیاش در سال 1388 هم از تحقق آمال و آزروهای خود علیه ملت ایران ناکام ماندند؛ اما فتنهانگیزی آنها به پایان نرسید و در دهه 90 هم مسبب اعتراضات خیابانی شدند؛ از این رو دی ماه 96 هم به تاریخ سیاسی کشور پیوست. روزهای ابتدا و میانه دیماه 96، روزهای ملتهبی برای کشور بود. آشوبهای پراکنده و خشونتآمیز گروهی که در میان آنها از مارکسیست تا درویش حضور داشت، برای یکی دو هفته اوضاع امنیتی کشور را به هم ریخت. مبدأ این آشوبها در تهران، دانشگاه تهران بود. سردر دانشگاه تهران، در آن روزها کانون درگیریها و التهابات شده بود. التهاباتی که شاید اگر حضور به موقع و هوشمندانه دانشجویان نبود، ابعاد گستردهتری پیدا میکرد. در توضیح بلوای دی ماه 96 جعفریدولتآبادی، دادستان وقت تهران گفته بود: «طبق یک تحلیل، طراحی این جریان با آمریکاییها بود که از چند سال پیش، یعنی پس از شکست جریان فتنه در سال ۱۳۸۸ با همکاری گروهک منافقین و با این رویکرد که مقابله با جمهوری اسلامیدر حوزه سیاسی موفق نخواهد بود، نتیجه گرفتند که باید اعتراضات در جمهوری اسلامیرا در حوزههای اجتماعیـ اقتصادی متمرکز نمایند.»
تمرکز آمریکا بر اغتشاشات خیابانی
جعفریدولتآبادی ویژگی دیگر طرح آمریکاییها علیه جمهوری اسلامیایران را «شروع از پیرامون» اعلام کرد و در توضیح افزود: «فتنه سال ۱۳۸۸ و تجمعات اغتشاشی از تهران شروع شد، اما این بار آمریکاییها بر این باور بودند که باید از پیرامون به مرکز رسید؛ ضمن اینکه در ابتدا باید بر تظاهرات و تجمعات اعتراضی تکیه نمود.» دادستان تهران در تبیین مراحل طرح آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی ایران، دو مرحله را تفکیک کرد و در توضیح این مراحل اظهار داشت: «مرحله اول که از ۹ دی شروع شد و قرار بود تا ۲۰ بهمن ادامه یابد، در مجموع چهل روز را در بر میگرفت که طبق برنامه پیشبینی شده باید صبح و بعد از ظهر هر روز تظاهرات اعتراضی ادامه مییافت تا با درگیر شدن پلیس و فرسایش آن، قدرت انتظامیو اجتماعی کشور فلج شود و بدین ترتیب بتوان به تدریج نظام سیاسی را از پا درآورد؛ در مرحله دوم نیز پیشبینی شده بود از ۲۰ بهمن تا اسفند ماه با تشابهسازی انقلاب ۱۳۵۷، تظاهرات خشن و مسلحانه راهاندازی و اجرا شود.»
آبان ۹۸
ناکامیدشمنان در سال 1396 نیز آنها را ذرهای از اهداف شومشان علیه ملت ایران دلسرد نکرد. حوادث آبان ۱۳۹۸ یکی از تلخترین اتفاقات پس از انقلاب بود که برای چند روز شهرهای مختلفی را دچار ناآرامیکرد و در نهایت جان دهها هموطن را گرفت و هزاران میلیارد تومان خسارت به کشور وارد کرد. ماجرا از جمعه ۲۴ آبان کلید خورد. روزی که دولت به طور ناگهانی خبر از افزایش قیمت بنزین به دو نرخ جدید داد: بنزین سهمیهای ۱۵۰۰ تومانی و بنزین آزاد ۳۰۰۰ تومانی. زمزمه گرانی بنزین البته از ماهها قبل بر سر زبانها افتاده بود و هیچ کارشناسی در مورد لزوم اصلاح قیمت بنزین شک نداشت؛ اما دولت مدام هرگونه تصمیم در اینباره را تکذیب میکرد. ساعات پایانی روز ۲۳ آبان بود که کمکم زمزمه تغییر بنزین در میان جامعه مطرح شد. عدهای به پمپبنزینها هجوم بردند و صفهای طولانی در بعضی از شهرها ایجاد شد. از ساعت صفر ۲۴ آبان، خبر گران شدن بنزین به طور رسمیاعلام شد؛ تصمیمیکه در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه گرفته شده بود.
پروژه کشتهسازی
از عصر جمعه، بهتدریج ورق برگشت. چند پمپبنزین به آتش کشیده شد و به ساختمان بانکها حمله شد. بدترین اتفاق در سیرجان افتاد. جایی که عدهای آشوبطلب سعی کردند با حمله به مخازن نفت، آنجا را منفجر کنند. یک نفر در جریان این حمله به دست نیروی انتظامی کشته شد. به نظر میرسید ضدانقلاب خیلی زود به اولین هدفش رسیده بود: کشتهسازی در همان روز اول. ضدانقلاب هم بهطور یکپارچه به حمایت از آشوبگران برخاسته بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، سلطنتطلبها و سایر اپوزیسیون خارج از کشور، حمایت خود را از آشوبها اعلام کردند و خواستار رفتارهای خشونتآمیز شدند. رسانههایی همچون بیبیسی، آمدنیوز، رادیوفردا و... نیز تمامقد از اغتشاشات حمایت میکردند. کمکم پای بعضی سیاسیون داخلی هم به اعتراضات باز شد. عدهای از مسئولان سعی کردند ضمن اعلام مخالفت با تغییر قیمت بنزین، حساب خود را از بقیه جدا کنند؛ حتی بعضی از نمایندگان زمزمه استیضاح رئیسجمهور را سر دادند.