«به آب روشن مِی عارفی طهارت کرد»
و بعد رو به مریدان، به می اشارت کرد
که ای تمام مریدان، منم غلط کردم
تمام آنچه که دیدید، این جسارت کرد
شما روید و به آبی طهارتی سازید
خدا عذاب کند آنکسی که غارت کرد
به کم کنید قناعت، که آب کم داریم
همین زیادهروی قصد این عمارت کرد
شد آب حوض تمام، آفتابه هم که تهی
به آب میوه مگر، دفع این حرارت کرد
اگرچه آب کم است و هدر نباید داد
ولی ز آب روان میشود تجارت کرد!
کنون که بارش باران کم است، لازم شد
که حل مسئله با فِکرت و مهارت کرد
نهیب باد تو را که مراقبت بکنی
به سیم و زر نتوان دفع هر خسارت کرد
وضو گرفت خواجه به آب روان و بعد بِگُفت:
بدون غسل مگر میشود زیارت کرد؟!
بعید نیست شود جنگ آب در دنیا
مگر که حل مسائل در این وزارت کرد...