سفر بایدن به منطقه اعتراضات و انتقاداتی را نیز در داخل آمریکا با خود به همراه داشت. جمهوریخواهان که معتقدند تنها ترامپ توانسته بود[...]
«سفر بایدن به منطقه اعتراضات و انتقاداتی را نیز در داخل آمریکا با خود به همراه داشت. جمهوریخواهان که معتقدند تنها ترامپ توانسته بود رابطه خوبی با اعراب و صهیونیستها ایجاد کند، معتقدند سفر بایدن به منطقه نه تنها باری از دوش آمریکا بر نمیدارد و تأمینکننده منافع این کشور نیست، بلکه تنها راه حلی موقت برای بحران انرژی کشورهای اروپایی دارد و به روابط بعدی ایالات متحده با اعراب صدمه شدیدی میزند. دانستن نوع گفتمان و برداشت تندروهای محافظهکار از این سفر نیز در نوع خود جالب است و درک بهتری از شرایط داخلی آمریکا و تأثیرش بر دستاوردهای سفر بایدن به منطقه به مخاطبین ارائه میدهد. بنابراین این مقاله از مایکل روبین، نویسنده وبگاه 1945 در این خصوص میتواند اطلاعات خوب در اختیارمان قرار دهد.»
مایکل روبینـ وبگاه ۱۹۴۵
تعداد کمی در انتخابات 2020 بایدن را انتخاب کردند؛ زیرا خواهان رهبر تحولآفرین بودند. اگر دموکراتها به دنبال یک نامزد مترقی و چپ افراطی بودند، در انتخابات مقدماتی افراد دیگر را که نامزد شده بودند انتخاب میکردند. در عوض ابتدا حزب دموکرات و سپس حتی مستقلها و بسیاری از جمهوریخواهان به بایدن رأی دادند؛ زیرا میخواستند وضعیت ثبات در دفتر بیضی کاخ سفید وجود داشته باشد و به تحرکات و نمایشهایی که در سالهای ریاستجمهوری ترامپ اجرا شد، پایان داده شود.
با اینحال بایدن هدف اصلی از دولت خود را اشتباه درک کرد و فعالان توئیتر را با پایگاه اصلی حزب دموکرات اشتباه گرفت. نتیجه این رویکرد غلط، رویکردی تقریباً غیرمتناسب نسبت به عربستان سعودی بود. قتل جمال خاشقچی، نویسنده سعودی به دستور ولیعهد این کشور، محمدبنسلمان اشتباهی بزرگ بود؛ اما همانطور که حتی سعودیهای لیبرال نیز اشاره میکنند، نمایش دادن قتل خاشقچی تنها بهعنوان حمله به مطبوعات آزاد غلط است. ماجرای خاشقچی درواقع دعوای یک سازمان اطلاعاتی و عامل اطلاعاتی سابق به دلایلی نامشخص بود. در حقیقت بایدن تابهحال نشان دادهاست که اصلا بهدنبال اجرایی کردن اخلاقیات در سیاست خود نیست. تیم بایدن از زمان روی کار آمدن، به ترکیه برای حمله به کردستان سوریه چراغ سبز نشان داده است. جانکری، فرستاده بایدن در امور آبوهوایی نیز نشان داد حاضر است هر اقدامی در جهت منافع ملی چین انجام دهد تا بتواند امضای شی جین پینگ را بر روی اقدامات متناسب با توافق آبوهوایی پاریس به دست آورد. برهمین اساس، از نظر دولت بایدن محکوم کردن محمد بنسلمان برای قتل خاشقچی کار درستی نیست؛ زیرا کاخسفید معتقد است، این کار باعث میشود عربستان در چنگال مسکو و پکن قرار گیرد؛ اما در هر صورت تیم بایدن دقیقاً همین اقدام را انجام داد. درحقیقت سعودیها نشان دادهاند که هیچ قصدی برای بحث درباره حقوق بشر یا پایان دادن به روابط اقتصادی پیچیده و بزرگ خود با مسکو و پکن ندارند.
مقاله بایدن در روزنامه «واشنگتن پست» اوضاع را بدتر نیز کردهاست. شاید بایدن بر این باور باشد که به انزوای آمریکا در جهان که نتیجه سیاستهای ترامپ در مقابل ایران بوده است، پایان میدهد؛ اما دو نکته را تقریباً مغفول گذاشته است. اولین نکته اینکه این مسئله از اساس اشتباه است. سیاستهای ترامپ ممکن است بسیاری را در اروپای غربی با آمریکا دشمن کرده باشد؛ اما در هرصورت اروپای غربی تمام جهان نیست. رئیسجمهور سابق در عینحال روابط نزدیکی با دولتهای موجود در منطقه خاورمیانه ایجاد کرد. این دستاورد به این دلیل صورت گرفت که مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ به نگرانیهای آنها گوش میداد؛ اتفاقی که در زمان هیلاری کلینتون و جانکری اصولاً اتفاق نمیافتاد. دومین نکته این است که آنچه بایدن به ارمغان آورد، دقیقاً در راستای سیاستهای ایران بوده است گاهی اوقات رهبری به معنای دفاع از اصول بهجای تسلیم شدن در برابر سیاستهای اغلب خودخواهانه و تجاری اروپاست. درواقع، انگیزه آلمان برای پایان دادن سریع به تحریمهای ایران و روسیه تقریباً هر دو در یکجهت هدفگذاری شده بودند اروپا نه در ماجرای ایران و نه در ماجرای روسیه حاضر نخواهد شد منافع ملی آمریکا را بهصورت کامل در نظر بگیرد و تنها به منافع خود فکر میکند.
بایدن از روزنامه واشنگتنپست استفاده کرد تا بر دیپلماسیاش در قبال ایران بیفزاید؛ اما این بادکنک در ریاض خالی خواهد شد. بایدن میتواند تا هرچند بار که میخواهد اعلام کند توافق هستهای سال2015 توافق خوبی بوده است؛ اما هیچ کس در خاورمیانه این را باور نمیکند... .
بایدن شاید شعار خود را «بازگشت دیپلماسی» انتخاب کرده باشد؛ اما با همین شعار متحدانش در منطقه را از دست دادهاست. سعودیها همچنان از کاریکاتورهایی که در دهه ۷۰ میلادی در رسانههای آمریکایی منتشر میشد و بهصورت نژادپرستانه آنها را به دلیل تحریم نفتی غرب مورد هجوم قرار میداد، انتقاد دارند. البته این به معنا نیست که ایالات متحده نیز از عربستان سعودی گلایهای ندارد؛ به ویژه در خصوص حوادث ۱۱ سپتامبر. اما سیاست بایدن در منطقه هر چه که باشد، بیشتر به سمت تداوم خصومتهای بین دو کشور میرود تا حل مشکلات واقعی.
بایدن امروز بهدنبال در آغوش کشیدن دوباره عربستان سعودی است؛ زیرا افزایش قیمت حاملهای انرژی در آمریکا فشار داخلی را بر او و دولتش وارد میکند. او تمام بار کاهش قیمت انرژی در دنیا و بهخصوص در آمریکا را میخواهد بر دوش سعودیها بیندازد و با این سفر از بنسلمان حمایت کند تا او را مسئول اصلی قیمت نفت در جهان اعلام کند. بااینحال، واقعیت چیز دیگری است و افزایش قیمت حاملهای انرژی در آمریکا بیشتر از اینکه بر دوش ریاض باشد یا مالیاتهای فزاینده پوتین بر اروپا آن را هدایت کند، در دست دولت بایدن است. دولت بایدن با سیاستهای غیرسازنده در حوزه انرژی و عدم تمایلش برای مقابله با جانکری و سیاستهای تغییرات آبوهوایی، باعث افزایش قیمت انرژی در آمریکا شده است. در گذشته رهبران سعودی ممکن بود در برابر آمریکاییها زانو بزنند؛ زیرا میدانستند که این اتحاد دو طرفه است. حالا بایدن در حالی به منطقه سفر میکند که سعودیها بهخوبی میدانند قرار است از آنها استفاده شود و در عین حال انتقادات در حوزه مسائل حقوق بشری یا جنگ یمن و مسائل دیگر همچنان در خط روابط دو کشور ادامه داشته باشد. موضوع این است که سعودیها دیگر هیچگاه به آمریکا اعتماد نخواهند کرد و این مسئله احتمالاً تنها با انتخابات سال 2024 و روی کار آمدن شخصی، مانند ترامپ تغییر خواهد یافت.