بعد از چند ماه انجام مذاکرات هستهای در وین، مذاکرات جدید با عنوان و هدف رفع تحریمها به ایستگاه دوحه قطر رسیده است[...]
بعد از چند ماه انجام مذاکرات هستهای در وین، مذاکرات جدید با عنوان و هدف رفع تحریمها به ایستگاه دوحه قطر رسیده است. در ادامه شرایط اجتماعی گذشته در زمینه پیگیری مذاکرات هستهای، همانگونه که از جهتگیریهای کنونی فضای رسانهای کشور بر میآید، این روزها بخشهایی از افکار عمومی کشور تحت تأثیر مذاکرات هستهای قرار گرفته است. هر چند با تصمیمات اتخاذ شده مسئولان کشور و نهادهای مرتبط بایستی اخبار و مسائل مرتبط با مذاکرات هستهای را به گونهای انعکاس دهند و مورد پردازش قرار دهند، که اقتصاد و معیشت مردم تحت تأثیراین تحولات شرطی نشود، اما به دلایل گوناگون عملاً این اتفاق به طور کامل نمیافتد و متأثر از زمینههای تاریخی این موضوع و برخی القائات رسانههای بیگانه، بخشهایی از جامعه کم و بیش رفتار اقتصادی خود را با فراز و نشیبهای موضوعات سیاست خارجی و خاصه مذاکرات هستهای تنظیم کرده است. با این حال این واقعیت هم قابل کتمان نیست که دولت سیزدهم از روز اول کوشش بسیار میکند، تا در بخش هستهای کنشها و رفتارهایش اثر منفی، نه بر روی جامعه و حوزه اقتصادی کشور بگذارد و نه بر روی تیم مذاکرهکننده، که در نهایت در روند عقلانی و طبیعی مذاکرات تأثیرات منفی ایجاد نکند. بررسی و تحلیل محتوای اظهارات مسئولان دولت قبل و فعلی به روشنیاین تفاوتها را نشان میدهد.
شاید در این مقطع از فرآیند مربوط به مذاکرات هستهای سؤال اساسی و عمومی این باشد که مهمترین گره مذاکرات به کدامین مسائل بر میگردد و بعد از مدتها انجام مذاکره در وین، اصولاً پای مسیر دوم، یعنی قطر چگونه پیش روی مذاکرات باز شد؟ واقعیت این است مذاکرات هستهای به معنای تعهدات طرفین در عرصههای فنی و تکنیکی به اتمام رسیده است. بسیار اهمیت دارد که در نظر داشته باشیم مذاکرات هستهای در دوره جدید برای احیاء برجام به ایستگاه پایانی خود رسیده است. دقیقاً به همین دلیل است که کشورهای روسیه و چین و حتی تروئیکای اروپا در مذاکرات دوحه غایب بودهاند؛ چون عملاً کار مذاکرات ازاین منظر تمام شده است و باز به همین دلیل بود که عنوان نشست قطر «مذاکرات هستهای» نبود، بلکه «مذاکره برای رفع تحریمها» نامگذاری شد. از قضا آمریکاییها نیز مسائل مربوط به مذاکرات هستهای را تمام شده میدانند؛ اما نکته مهم دراین زمینه آن است که جمهوری اسلامیایران با هدف انتفاع اقتصادی ملت ایران در مقطع کنونی با فیصله بخشیدن مذاکرات بدون اخذ ضمانت موافق نیست. ایران خواهان اعلام برجامی است که در برگیرنده تضامین قابل اتکاء و پایدار از نظر اقتصادی باشد؛ چیزی که آمریکاییها تاکنون در این زمینه اراده جدی معطوف به حل مسئله برای حل و فصل موضوع از خود نشان ندادهاند. برای جمهوری اسلامی ایران بسیار اهمیت دارد که تیم مذاکرهکننده آمریکایی از همین ابتدای کار ادعا میکنند که حاضر نیستند تعهد بدهند به الزامات و نتایج مذاکرات پایبند باشند! ضمناینکه جمهوری اسلامی ایران نیز هم اکنون در سال 1392 قرار ندارد، بلکه در سال ۱۴۰۱ و در شرایطی به صحنه مینگرد که حدود ۴ سال پیش در ۱۸ اردیبهشت 1397 رئیسجمهور وقت آمریکا به آسانی از برجام خارج شد و با اعمال بیسابقهترین تحریمها، سیاست فشار حداکثری علیه ملتایران را در پیش گرفت. دراین میانه حتی تروئیکای اروپا کهاین روزها میخواهد وانمود کند داور بیطرف و منصف مذاکرات است، نیز عملاً تماشاگر صحنه بودند و علیرغم اعلام وعدهها برای پر کردن خلا خروج آمریکا از توافق هستهای اقدام خاصی برای جبران خسارتهایی که برای ایران پدید آمده، ارائه نکردند. بر اساس تجربیات عبرتآموز گذشته، ایران صراحتا در نشست قطر درخواست ضمانت اعتباری را مطرح کرده است. بهاین معنا که با احیای برجام شرکتهای خارجی بتوانند آزادنه درایران سرمایهگذاری کنند و با تغییر سیاستها و دولت در آمریکا، مانعی بر سر راه سرمایهگذاری شرکتها ایجاد نشود. همچنین جمهوری اسلامی ایران در نشست قطر خواهان آن شده است که افراد و مؤسسات اقتصادی که از تحریم خارج میشوند، مجددا به لیست تحریمها بازگردانده نشوند. در نشست قطر این خواستههای طبیعی و منطقی جمهوری اسلامی ایران که حاصل نگرانی از تجربه تلخ برجام است، مورد موافقت طرف آمریکایی قرار نگرفته است. تأمل در این مسئله که چرا آمریکاییها از همین ابتدا حاضر نیستند نسبت به رفع حقیقی و مؤثر تحریمها پاسخ مثبت دهند؟ به درک توطئههای کاخ سفید علیه ملت ایران کمک شایانی میکند. نکته کلیدی در این زمینه آن است آمریکا با باز گذاشتن انتهای مذاکرات در بخش انتفاع اقتصادی و مبهم باقی گذاشتن بهرهبرداری پایدار و قابل اتکا جمهوری اسلامی از منافع اقتصادی خود، قصد دارد در آینده ازاین ابهام سوءاستفاده کند و این ابهامها را نقطه شروع دیگری برای مذاکرات فرابرجامی قرار دهد.
رئیسجمهور سابق کشورمان اخیرا در جمع برخی از مسئولان دولت پيشين اعلام کرده که اگر قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی وجود نداشت، احیای برجام در اسفند 1399 و پیش ازاینکه شرایط جهانی پیچیده شود امکانپذیر بود! وی با پند نگرفتن از تاریخ از متنی دفاع میکند که تکلیف موارد مهم و سرنوشت ساز از قبیل تضامین مطمئن، راستیآزمایی منطقی و کیفیت صحیح اجرای توافق در آن مشخص نشده بود.
آیا اینک برای مسؤلان کشور نباید مهم باشد که با انعقاد توافق قابل اتکا دستِ کم ریسک خروج مجدد آمریکاییها از برجام افزایش پیدا کند و رئیسجمهور بعدی آمریکا آن کاری را نکند که ترامپ کرد؟ سؤال جدیتر آن است، آیا در متنی که آقای روحانی مدعی آن است که در اسفند 1399 قابلیت اعلام و احیای برجام داشته مسئله انتفاع اقتصادی ایران به شکل پایدار و قابل اتکا تضمین شده بود؟ پاسخ به طور قاطعانه و یقینآور منفی است. گذشته از همه اینها قانون اقدام راهبردی مجلس یک پشتوانه و سرمایه راهبردی و فنی برای پیشبرد مذاکرات هستهای و تأمین منافع ملی بوده و خواهد بود.
توجه بهاین نکته نیز ضرورت دارد و آن اینکه اگر نهاد عالی امنیت ملی و در کل عقلانیت موجود در کشور تاکنون نیز مجوز نداده است، تا زمانی که شرط مهم و غیر قابل اغماض یعنی انتفاع اقتصادی ایران تحقق پیدا کند احیای برجام اعلام شود، معنایش آن است که منطق این مخالفتها ماهیتِ «منافع ملی» دارد و نه جناحبندیهای سیاسی.
به هر ترتیب موضع ایران برای طرف غربی مذاکرات هستهای خاصه آمریکاییها کاملا روشن شده است. ایران احیای برجام را برای آنکه برجام و توافق هستهای احیا شود و در نهایت پرستیژ تبلیغاتی به خود بگیرد نمیخواهد؛ ایران اسلامی به دنبال احیای برجام است تا راه دسترسی ملت ایران به منافع اقتصادی قانونی و طبیعی خودش هموار شود. از قضا به دلیل تجربیات تلخ گذشته و بدعهدی مکرر آمریکاییها و حتی تروئیکای اروپا بر تحققاین خواسته خود اصرار دارد. در معلومات دینی آمده که انسان مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. هماینک که فصل جهاد تبیین است، مناسب است که این موضع و خواسته طبیعی و مشروع جمهوری اسلامی ایران برای ملت ایران نیز بیش از گذشته تبیین شود. مرکز ثقل تبیین، گره پیش آمده در مذاکرات هستهای نیز پای فشاری بر همان هدفی است که ملت و دولت ایران از اعلام توافق هستهای دنبال میکنند. انتفاع اقتصادی پایدار جمهوری اسلامی ایران از قِبَل احیای برجام، خط قرمز غیر قابل تغییر ملت ایران و دولتی است که با اندوختهها و تجربیات عبرتآموز گذشته به نمایندگی از مردم مسلمان و عزتمند ایران در وسط میدان مذاکره و دیپلماسی است.