«امر بهمعروف» را نباید فقط یک فرع دینی بدانیم و فکر کنیم جایگاه آن در حد دیگر فروعات دینی است. اگر امربهمعروف و نهیازمنکر را فقط یک فرع دینی و «امامت» را یک اصل دینی بدانیم، نمیتوانیم درک کنیم که گاهی اصل فدای فرع شده و امام حسین(ع) کشته امربهمعروف و نهیازمنکر باشد. اولاً، خود امام حسین(ع) در وصیّتشان به محمدبنحنفیه، هدف اصلی قیام و نهضت عاشورا را «اصلاح امور امّت که به فساد مبدّل شده بود و امر بهمعروف و نهی از منکر» اعلام کردند و فرمودند: «اِنَّما خَرَجْت لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی اُمَّه جَدّی مُحَمَّد صلّیالله علیه و آله وسلّم اُریدُ اَنْ آمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ...». شاید در منطوق این بیان شریف نیامده باشد، شهید امربهمعروف اما وقتی سیر حرکت امام(ع) را بررسی میکنیم، میفهمیم امام حسین(ع) خود را فدا کرد تا یک فرع دینی که میتواند اصول دین را احیا کند، زنده شود و مردم به سمت آن حرکت کنند. ثانیاً امام(ع) در خطبه منا با امربهمعروف و نهیازمنکر خواص را دو سال قبل از واقعه عاشورا مورد خطاب قرار میدهند و پس از آن به اهمیت این فریضه الهی اشاره میفرمایند.
امام حسین(ع) یک سال قبل از مرگ معاویه و حدود دو سال قبل از عاشورا در «منا» به یاران خود امر فرمود همه کسانی را که امسال از اصحاب پیامبر(ص) که معروف به صلاح و عبادت بوده و به حج آمدهاند، نزد من جمع کنید. در پی این دعوت بیش از هفتصد نفرـ که بیشتر آنان از تابعین و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبر(ص) بودندـ در خیمه آن حضرت گرد آمدند. امام(ع) در میان آنان برای ایراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «اما بعد، این شخص طغیانگر(معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید. [و بیتفاوت نمانید.]» امام حسین(ع) در مورد امامت و ولایت و جانشینی حضرت امیرالمؤمنین(ع) سؤالات متعددی پرسیدند و همه جمع حاضر آن را تصدیق کردند. سپس امام حسین(ع) ضرورت امربهمعروف را شرح دادند و این فریضه الهی را تبیین فرمودند. امام(ع) از مردم میخواهد با توجه به دستورات دین به این فریضه عمل کنند. پس آنها را متوجه آیه 44 سوره مائده فرمودند که میفرماید: «ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود؛ و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم میکردند؛ و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری مینمودند. بنابراین، (بهخاطر داوری بر طبق آیات الهی) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! پس آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمیکنند، کافرند.»
حضرت اباعبدالله(ع) ضرورت جامعه الهی را عمل به دستورات اسلامی میدانند و از مردم میخواهند از ترس خداوند و بدون ترس از مردم (که معاویه و والیان منصوب او هم جزئش هستند) عمل به دستورات دین را بخواهند. بهعبارتی میفرمایند ای مردم، از کسانی که ضداسلامی عمل میکنند نترسید و آنها را امربهمعروف و نهیازمنکر کنید. امام حسین(ع) در این خطبه میفرمایند: «خدا از امر بهمعروف و نهی از منکر بهعنوان تکلیف واجبی از خود، آغاز کرده است، زیرا میدانسته که اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همه فرایضـ از آسان و دشوارـ برپا شوند، چه آنکه امربهمعروف و نهیازمنکر دعوت به اسلام است...» امام(ع) قوام اصول دین را عمل به یک فرع دینی دانستند که وقتی تعطیل شود، اصول دین تعطیل میشود یا با ظاهر اسلامی و باطن شرک عرضه میشود. حضرت سیدالشهدا(ع) در ادامه خطبه علما و بزرگان آن زمان را سرزنش فرموده که چرا در مقابل ظلم سکوت میکنید. ایشان میفرمایند: «... میبینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده... در خور مسئولیت خود کار نمیکنید و بهکسانی که در آن راه تلاش میکنند، وقعی نمینهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید...» امام حسین(ع) دو سال قبل از قیام و شهادتشان بهطور صریح به مردم میفهمانند که با ترک یک فرع دینی و سکوت در مقابل ظالم، یک اصل دینی را که «امام» باشد، به مقتل میفرستید. این در حالی بود که هیچیک از افراد حاضر در خیمه اباعبدالله(ع) به دستور امام(ع) عمل نکرده و این عمل نکردن سبب میشود مسلمانان دچار بلایی عظیم شوند و سلسله اتفاقات غیرالهی و غیرانسانی رخ بدهد. ترک امربهمعروف مسلمانان را در تاریکی و جهل قرار میداد که برای نجاتشان یک امام معصوم لازم میبیند خون قلب خود را فدا کند تا آنها را نجات دهد. اینجاست که باید بگوییم امام حسین(ع) کشته ترک امربهمعروف و نهیازمنکر است. خطاب امام حسین(ع) البته در طول تاریخ نقشه راه آزادگی و آزادگان است و عمل به دستورات ایشان در هر زمان و مکانی نجاتبخش انسانهای متدین و الهی است.