ما سال 1367، یعنی اواخر جنگ با هم ازدواج کردیم. همسرم همیشه میگفت از خودم چیزی ندارم. اگر شما نبودید[...]
ما سال 1367، یعنی اواخر جنگ با هم ازدواج کردیم. همسرم همیشه میگفت از خودم چیزی ندارم. اگر شما نبودید، من به اینجا نمیرسیدم و هر جایی میروم نصف ثوابش مال شماست.
اخلاقش بسیار خوب بود. آنقدر که هر چه بگویم کم است. اهل صله رحم بود و از مهمانانش هم به خوبی پذیرایی میکرد. یک خصوصیت خوب حاج رحیم این بود که با هر کسی طبق سن و سالش برخورد میکرد. با بچههای یک ساله بازی میکرد و خیلی بچه دوست بود؛ اما میگفت خانم من نوههایم را نمیبینم. یک روزی میرسد که نوهام را سر مزارم میآوری. دو سال آخر زندگیمان مدام حرف از شهادتش بود. ایام محرم کل خانه را سیاهپوش میکرد و میگفت خانهام را با روضه امام حسین(ع) متبرک میکنم و خانهاش را خیمهگاه امام حسین(ع) میدانست. او مزد اخلاصش را گرفت.
خودش برایم تعریف میکرد که از دوم دبیرستان به جبهه اعزام شده بود. تقریباً از اول تا آخر جنگ حضور داشت. بعد از جنگ هم مأموریت کاری زیاد میرفت. هیچ وقت مانع رفتن او به این مأموریتها نشدم؛ چون میدانستم رضای خدا در کارش وجود دارد. گذشت تا اینکه ایشان بازنشسته شد و به سال 1394 رسیدیم و تصمیم گرفت که به سوریه اعزام شود. میگفتند روز 17 اردیبهشت که وهابیها خلف وعده و حمله میکنند، ساعت یک و نیم عملیات شروع میشود. در این اثنا تیر اول به قلب حاج رحیم میخورد. تیر دوم به پهلو و تیر خلاصی را به سرش میزنند. بعد از شهادتش دخترم حال بدی داشت. دو هفته گریه میکرد و میگفت دوست دارم بابا به خوابم بیاید و بگوید چطور شهید شده است. عاقبت پدرش را در خواب دید و نحوه شهادتش را گفت. دخترم با این خواب آرام شد و به این واقعیت رسیدیم که شهدا زندهاند.
به نقل از همسر شهید رحیم کابلی
شهید رحیم کابلی از شهدای مدافع حرم استان مازندران، متولد سال 1342 در شهرستان بهشهر است. او یکی از 13 شهید مازندران بود که 17 اردیبهشت 1394 در جبهه خان طومان سوریه آسمانی شد. حاج رحیم سابقه 80 ماه رزمندگی در دفاع مقدس را داشت و با اینکه 53 سال از عمرش می گذشت و بازنشسته شده بود، باز عزم میدانی دیگر کرد و این بار در دفاع از حرم و حریم اهل بیت(ع) به شهادت رسید. پیکر پاکش پس از هفت سال به وطن بازگشت و در محرم ۱۴۰۱ تشییع و به خاک سپرده شد.