این روزها بیش از هر زمان دیگری از ابتدای انقلاب، کشور درگیر مسائل ریز و درشت اقتصادی است؛ مشکلات و مسائلی که نتیجه بیتدبیری دولتهای گذشته در برخی عرصهها بوده است[...]
این روزها بیش از هر زمان دیگری از ابتدای انقلاب، کشور درگیر مسائل ریز و درشت اقتصادی است؛ مشکلات و مسائلی که نتیجه بیتدبیری دولتهای گذشته در برخی عرصهها بوده است؛ از گره زدن مشکلات داخلی به حل مسئله برجام تا بیتوجهی به ظرفیتهای داخلی و اعتماد به نیروهای خودی و دانشمندان این مرز و بوم و مهمتر از همه آنها بیتوجهی به خواستهها و درخواستهای مردمیو ناآشنایی با مردم خطههای مختلف ایران زمین از شمال تا جنوب، به ویژه مناطق محروم و کمبرخوردارتر که هم در بخششهای طبیعت کم نصیب ماندهاند و هم در توجه دولت و مسئولان؛ تنها به بهانه دوری ازمرکز و پایتخت کشور.
در اندیشه خدمت
رئیسجمهور دولت گذشته هر چند کارهای تأملبرانگیز بسیاری انجام داد؛ اما در یک نظرسنجی کلی در کل عملکرد دولتش خیلی موفق نشان نمیداد و شاید به دلیل همین عدم موفقیتها بود که محبوبیتش به یکباره چندین پله تنزل پیدا کرد و بعد با کارهای رسانهای سعی در اصلاح امور داشت، اما دریغ، چراکه مشکلات با کار رسانهای و دستی بر آتش از دور گرفتن حل و فصل نمیشود و باید به میدان عمل بیاید نه اینکه خود را در دیوارهای پاستور محصور کند و جز سفرهای خارجی، اندیشهای برای همکلامی با مردمی که در دوردستترینهای این سرزمین به امید اصلاح امور و رسیدن به آنچه از آن به رفاه اجتماعی تعبیر میشود، نام او را در صندوق رأی انداختهاند، نداشته باشد.
کلید اصلاح
ثبت رکورد ۳۱ سفر استانی تنها با گذشت یک سال از عمر دولت سیزدهم یکی از وجوه تمایز این دولت با ادوار گذشته پاستورنشینان است.
ریشه تلاش رئیسجمهور برای حضور در میان مردم را شاید بتوان در این جملات سیدابراهیم رئیسی در جلسه بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی و در جمع نمایندگان مردم در خانه ملت جستوجو کرد؛ آنجا که تصریح کرد: «بازسازی اعتماد آسیب دیده در گرو عمل به وعدههاست و عمل به وعدهها میتواند اعتماد را بازسازی کند.» آن روزها آمار حضور مردم در انتخابات که نمودی از سطح اعتماد مردم به دولت و میزان سرمایه اجتماعی دولت است، خبرهای خوبی را به اذهان تحلیلگران مخابره نمیکرد؛ آنچه مسلم است عملکرد مسئولان دولت قبل از عاملان اصلی ضعیف شدن اعتماد مردم به دولت بود.
حالا بالاترین مقام اجرایی کشور در بین مردم و شنیدن حرفها و دغدغههای آنها و پیگیری مسائل مربوط به جامعه خصوصاً قشر محروم، حس امیدواری و نشاط را در سطح جامعه جاری کرده است.
بررسی سفرهای استانی رئیسجمهور نشان میدهد، میانگین انجام سفرهای استانی دولت سیدابراهیم رئیسی در ۳۶۵ روز نخست عمر دولت تقریباً روی عدد ۱۲ روز یک بار ایستاده است، عددی که با میانگین سفرهای استانی حسن روحانی فاصلهای شگرف دارد بهاندازه ۴۰ روز!
مقایسه میانگین فاصله سفرهای استانی رئیسی با رؤسایجمهور اسبق کشورمان نیز از بر سر کار بودن دولتی مردمیخبر میدهد. نزدیکترین فرد به سید ابراهیم رئیسی در این مقایسه، محمود احمدینژاد است که حدود هر ۱۸ روز یک بار یک سفر استانی رفته است.
امیدآفریدی
آیتالله رئیسی در اولین سفر استانی به خوزستان تأکید کرد که هیچ پروژه جدیدی افتتاح نمیشود و مسئله اصلی پیگیری پروژههای نیمه تمام است و طی تمام سفرهای استانی کلنگ هیچ پروژه جدیدی به زمین زده نشد.
دیدار چهره به چهره و گفتوگو با مسئول اول اجرایی کشور در مناطق محروم یکی دیگر از اتفاقاتی است که در روند سفرهای رئیسجمهور رقم خورده است.
در این سفرها سیدابراهیم رئیسی یک سنت را هم از خود برجای گذاشت؛ او در ابتدای سفرهای خود معمولاً به محرومترین نقطه استان سری میزد و با ساکنان آن همصحبت میشد؛ اندیکای خوزستان، کوی فلسطین زنجان، کردآباد همدان، مهدیشهر سمنان، میرآباد چابهار و... دیدارهایی که کوچکترین اثر آن این است که فاصله بین مردم و مسئولان را کم و کمتر میکند.
به قول خیلیها حجتالاسلام و المسلمین رئیسی انقلابی وارد عرصه شده است تا شاید بتواند مشکلات را رفع کند و وضعیت را سامان دهد. رئیس دولت جدید در گام نخست به میان مردم میرود و حتی با غسالان همکلام میشود و از مشکلاتشان میپرسد و کرونا و شرایط بحرانی بیماری را بهانه نمیکند تا خود را در دیوارهای دفتر ریاستجمهوری در پاستور محصور کند. سفرهای استانی را آغاز میکند و به میان مردم شهرها و روستاها از آبادترین تا دورافتادهترینها میرود تا از نزدیک مشکلات را ببیند و درد دلها را بشنود. به اذعان همین مردم، رئیس دولت سیزدهم مرد میدان و در اندیشه خدمت است و هر جا مشکلی است و پای امید مردم در کار است، حضور مییابد و از نزدیک رصد میکند. هر چند خیلیها معتقدند این حضور میدانی در شأن رئیسجمهور یک کشور نیست و افراد و مدیران ردههای پایینتر باید حضورهای اینچنینی را داشته و گزارشها را به پاستور ارسال کنند؛ اما مسئله اینجاست که گاهی مدیران و مسئولان ردههای پایینی برای خوشایند مدیران بالادستی خود گزارشها را خلاف واقعیت انعکاس میدهند و به تعبیری گل و بلبل را به جای تصویر واقعی مشکلات مخابره میکنند و این امر در تحقق وعدهها خلل ایجاد میکند.
آقای رئیسی با حمله سایبری به سامانه سوخت کشور و نارضایتی مردم از علافی در پمپهای بنزین شخصاً به میدان عمل میرود و بعد از خنثیسازی حمله از سوی ارتش سایبری کشور وضعیت بهبودی شرایط را جویا میشود و در طغیان طبیعت و بارانهای سیلآسا در کنار مردم حضور پیدا میکند.
حل مشکلات مقطعی و مستمر
مشکلات و بحرانهای مقطعی و حضور میدانی برای حل آنها یک سر وظایف حاکمیت است و سر دیگر ماجرا به شرایط روتین و طبیعی و مشکلات مستمر اقتصادی و اجتماعی از نارضایتیهای ناشی از گرانی و گرانفروشی تا مشکلات کمآبی و کمبرقی و گرد و غبارهای ناخوانده و... باز میگردد و حضوری که باید مستمر باشد و مشکلات و مسائل ریز و درشتی که باید در اولویت دستورالعمل دولت قرار گیرد تا آنچه از وعده و وعیدهای انتخاباتی القا میشد و رفاه اجتماعی و رضایت جمعی در عمل اتفاق بیفتد. کاری که دولت سیزدهم از ابتدای آغاز به کارش در دستور کار قرار داده است. سفرهای استانی هر چند در دید برخی کوتهفکران یک حضور تبلیغاتی است؛ اما مردمی که این حضور را میبینند و مشکلاتی که از نزدیک مطرح و برای رفع و رجوع آن تلاش میشود و دولتی که با مردم و خواستههای خطههای مختلف آشنا میشود، به خوبی میداند چه راه خطیر، اما مطمئنی برای اصلاح امور در پیش گرفته است.
هرچند دولت سیزدهم هنوز ابتدای جاده خدمت به مردم است و آقای رئیسی باید همانطور که تا الان مرد میدان بوده است، ادامه دهد و با حل مشکلات معیشتی مردم اعتماد عمومی را به جامعه بازگرداند.