سرانجام پاسخ کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا (در قبال پاسخ ایران به طرح پیشنهادی جوزف بورل) دریافت شد. بررسی دقیق این پاسخ در دستور شورای عالی امنیت ملی کشورمان قرار گرفته و ملاحظاتی نیز به صورت غیر رسمی در این خصوص مطرح شده است. در خصوص پاسخ آمریکا و نقشه راه مشترک واشنگتن، تلآویو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دقیقه 90 مذاکرات وین نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
بازی شیطان
پاسخ آمریکا نسبت به ملاحظات مطروحه از سوی جمهوری اسلامی ایران تلفیقی از مؤلفههای «مبهم»، «ایجابی» و بعضاً «سلبی» بوده است. برای نمونه، اصرار آمریکا بر نظارتهای گسترده فراپادمانی آژانس در قبال اماکن ادعایی نقطه سلبی این ماجرا به شمار میآید. با این حال، پذیرش اجباری بخشی مهم از تضمینهای اعتباری از سوی آمریکا به معنای در هم شکسته شدن مقاومت نامعقول غرب در مواجهه با یکی از اصلیترین پیششرطهای کشورمان در فرآیند احیای توافق هستهای بوده است. در قبال برخی موارد دیگر مانند ترتیب و ترتب زمانی مراحل اجرایی شدن برجام و برخی موارد دیگر نیز در پاسخ آمریکا ابهاماتی وجود دارد که قطعاً بدون بر طرف شدن آنها نمیتوان در خصوص این موارد اظهار نظر کرد. میتوان در مجموع اینگونه جمعبندی کرد که واشنگتن سعی کرده است با تجمیع ترکیبی از عوامل ایجابی، سلبی و مبهم، در عین حال موافقت خود را با پیشنهادهای ایران نشان داده و در عین حال، به اصلیترین بازیگر مخالف احیای توافق هستهای، یعنی رژیم اشغالگر قدس اینگونه القا کند که ملاحظات تلآویو را در پاسخ نهایی خود در نظر گرفته است. واشنگتن به جای یک «پاسخ حقوقی و فنی»، در حقیقت تلاش کرده است تا یک «پاسخ سیاسی و تفسیرپذیر» را به طرح جوزف بورل و ملاحظات ایران در قبال این طرح بدهد. این بازی از سوی آمریکا قابل پیشبینی بود، بنابراین اتفاق خارقالعادهای (چه از بعد ایجابی و چه از بعد سلبی) عملا در این خصوص رخ نداده است.
به شانتاژ صهیونیستها و سعودیها در این برهه باز میگردد. گزارش شبکه سعودیـ صهیونیستی العربیه در خصوص «مخالفت مطلق آمریکا با خواستههای ایران»، نوعی گزارش از پیش آماده شده با هدف تأثیرگذاری بر فرامتن و محیط مذاکرات بوده است. «العربیه» در این خصوص مدعی شد:
«آمریکا با پیشنهادات ایران در پروسه احیای توافق هستهای مخالفت کرده و گارد سختی در برابر تهران در پیش گرفته است. آمریکا در پاسخ خود گفته است که استقرار سانتریفیوژهای جدید (در نظنز و فردو) و غنیسازی با خلوص بالای 4 درصد را از سوی تهران نخواهد پذیرفت. ضمن اینکه نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید به صورت گسترده بر برنامه هستهای ایران باقی بماند.»
موارد مطروحه از سوی العربیه، نشان میدهد مبنای تهیه این گزارش نه متن پاسخ آمریکا، بلکه متن توافق هستهای در سال 2015 بوده است! سعودیها و صهیونیستها درصددند تعهدات ایران در برجام از جمله سقف غنیسازی 3/67 درصد یا عدم استقرار سانتریفیوژهایی غیر از نسل اول و دوم در نیروگاههایی، مانند نطنز و فردو را به مثابه «مخالفت آمریکا با پیشنهادات ایران» تلقی کنند! این بازی مضحکانه زمانی بیشتر نخنما میشود که مقامات رژیم اشغالگر قدس نیز بلافاصله همان متن گزارش العربیه را به عنوان سندی مبنی بر حمایت مطلق آمریکا از منافع صهیونیستها در مذاکرات وین مدنظر قرار میدهند!
واقعیت امر این است که مقامات آمریکایی، صهیونیستی و سعودی در نوعی فرار به جلوی آشکار، در صددند «ثوابت برجام» را به مثابه «امتیازات غرب در مذاکرات اخیر» مدنظر قرار دهند! این بازی به اندازهای نخنما بود که کمتر از 24 ساعت پس از طرح ادعای شبکه العربیه، مقامات ارشد موساد در گفتوگو با رسانههای صهیونیستی، متن پیشنهادی آمریکا به ایران را به دلیل پذیرش عملی «تضمینهای اعتباری» و «رفع برخی تحریمهای غیر برجامی مغایر با اصل 29 برجام» فاجعهبار خواندند. این موضوع به خودی خود نشان میدهد، حتی موساد نیز قدرت توجیه این بازی کودکانه سعودیها و سیاستمداران رژیم اشغالگر قدس را پیدا نکرده است!
به «بازی روایتها» باز میگردد. واشنگتن به لحاظ متنی بازی را باخته است. فراموش نکنیم که افرادی مانند آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا حدود یک سال قبل، «راستیآزمایی در قبال بازگشت آمریکا به برجام» و «ارائه تضمینهای فنی و اعتباری به ایران» در مسیر احیای توافق هستهای را غیر قابل قبول و خط قرمز خود قلمداد میکردند؛ اما اکنون ناچار به پذیرش آنها شدهاند. کار به جایی رسیده است که وزارت خزانهداری آمریکا اکنون باید زیرساختهای ارائه تضمین به شرکتهای خارجی سرمایهگذاری در ایران را به صورت فوری فراهم کند! این در حالی بود که وزارت خزانهداری آمریکا مقاومت زیادی کرد تا در این فرآیند ورودی پیدا نکند و صرفاً به منزله یک «بازیگر تحریمساز» علیه کشورمان به فعالیت خود ادامه دهد! طی روزهای منتهی به اعلام توافق احتمالی هستهای، دولت بایدن درصدد است از طریق رسانههای تأثیرگذار در فضای سیاسی آمریکا اینگونه القا کند که پاسخ آمریکا نسبت به پیشنهاد جوزف بورل و پاسخ ایران، قاطعانه و سخت بوده و بسیاری از موارد خواسته شده از سوی ایران در این پاسخ پذیرفته نشده است! به عبارت بهتر، دموکراتها تلاش میکنند بازگشت خود به توافق هستهای را از منظر قدرت دانسته و به لحاظ ماهوی، آن را نوعی بازی با حاصل جمع صفر(به سود آمریکا) قلمداد کنند. بدیهی است، واشنگتن «جنگ روایتها» را تسریع کرده و ابعاد گوناگون آن را بسط و گسترش داده است.
فراموش نکنیم که در کنار «جنگ پشت میز مذاکره» اکنون ما وارد «جنگ روایتها با دشمن» شدهایم. در این برهه حساس و سرنوشتساز، جنگ روایتها نسبت به جنگ «حقوقیـ فنی» با آمریکا و تروئیکای اروپایی از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا با پذیرش نسبی «ارائه تضمینهای اعتباری» از سوی غرب، تقریبا بازی در میدان مذاکره با سود جمهوری اسلامی ایران پایان یافته است. البته این پیروزی نسبی زمانی پررنگتر خواهد شد که در مصاف با مسائل پادمانی و بازرسیهای سیاسی و غیر حقوقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز گارد بسته خود را حفظ کنیم. در هر حال، بدیهی است که انفعال صحنه «جنگ روایتها» سبب خواهد شد تا طرف آمریکایی «شکست پشت میز مذاکره» را با «پیروزی در میدان روایتگری از مذاکرات» عوض کند. در این خصوص تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان به همراه رسانههای جریان انقلاب باید روایتگری مؤثری را منطبق با واقعیات مذاکرات برای افکار عمومی ایران و دنیا صورت دهند. فراموش نکنیم که «خوانش واقعیات مذاکرات» خط قرمز غرب در مقطع کنونی به شمار میآید و نتیجه بازی روایتها را نیز به سود منافع کشورمان تغییر میدهد. بنابراین، باید در مواجهه با پاسخ آمریکا دو قاعده را در نظر بگیریم: یکی اصرار بر لزوم حل و فصل پروندههای ادعایی و سیاسی آژانس و دیگری مواجهه با بازی واشنگتن در عرصه دیپلماسی عمومی. در این خصوص حتی لحظهای نباید تعلل کرد... .
آژانس نماینده تلاویو؟
کنترل گروسی در دستان کیست؟
اگرچه به ظاهر سازمانهای بینالمللی با دستور کار ایجاد صلح و ثبات در جهان ایجاد شده و مأموریت اعلامی آنها نیز جلوگیری از تشدید تنشها در نظام بینالملل است؛ اما این قاعده در عمل اساساً نمودی ندارد! طی روزهای اخیر، «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از سکوتی مشکوک و چند روزه، در سخنانی مدعی شده است هرگز اجازه نمیدهد حل و فصل مسائل پادمانی در ایران تحت تأثیر گزارهها و القائات سیاسی قرار گیرد! این ادعا در حالی مطرح میشود که آژانس اصلیترین عامل سیاسیکاری در قبال پرونده هستهای ایران بوده و اکنون، وارونهنمایی صحنه بازی را در هماهنگی مطلق با صهیونیستها و بازیگران غربی در دستور کار قرار داده است. بدیهی است که در این برهه حساس و سرنوشتساز، باید مراقب بازی رافائل گروسی در زمین تلآویو، واشنگتن و اتحادیه اروپا بود؛ زیرا سوء سوابق مدیر کل آژانس و ساختار سلطه محور این نهاد جایی را برای خوشبینی نسبت به آن باقی نخواهد گذاشت. فراتر از آن، باید مناسبات خاص گروسی با مقامات آمریکایی و صهیونیستی را در ترسیم نقشه راه این نهاد طی روزهای آتی مدنظر قرار داد.
پردهبرداری از بازی آژانس
بر همگان مسجل است که آژانس در سلسله مذاکرات وین، نهایت تلاش خود را در خصوص تحمیل تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی به کشورمان به کار گرفت و البته در این خصوص ناموفق بود. اگرچه از همان ابتدا و بهخصوص در مذاکرات منتهی به برجام (طی سالهای 1392 تا 1394) تشکیل مثلث واشنگتنـ آژانسـ اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری عیان و آشکار شد، اما بازتعریف این مثلث در مرحله کنونی(برگزاری مذاکرات احیای توافق هستهای) نیز مورد توجه هر سه بازیگر قرار گرفته است. اکنون، در یک مقطع زمانی، آژانس، آمریکا و اروپا در حال هدایت نقشهای مشترک هستند. بر این اساس، نمیتوان آژانس را یک بازیگر مستقل در قبال بررسی پرونده هستهای ایران و مذاکرات وین دانست. صورتبندی این بازی مشترک چندان دشوار به نظر نمیرسد. گروسی با انتشار مواضع مغرضانه خود در قبال فعالیتهای هستهای ایران، آن هم در بحبوحه بررسی پاسخهای متقابل ایران و آمریکا، قصد دارد مؤلفههای فشار بر کشورمان را به گونهای افزایش دهد که حتی در صورت احیا نشدن توافق هستهای، تهران ناچار شود در روند دسترسیهای آژانس و پذیرش تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی، امتیازاتی را به این سازمان دهد. با این حال، مدیرکل آژانس و اعضای شورایحکام باید این مسئله را مدنظر قرار دهند که شاهد باجدهی هستهای تهران نخواهند بود.
موضوع اختلافات پادمانی
طبق آنچه در پاسخ آمریکا آمده، موضوع مسائل پادمانی ایران در ماههای اخیر به یکی از موانع اصلی پیشرفت در مسیر گفتوگوهای هستهای تبدیل شده است. مقامات آژانس درصدد هستند با استناد به آنچه «موارد ادعایی» خوانده میشود، ابهاماتی را عامدانه در قبال فعالیتهای هستهای ایران حفظ کنند تا در سایه آنها، به هدف خود مبنی بر «بازرسی فرازمانی و فرامکانی» از کشورمان دست یابند. در مقابل مقامات کشورمان با استناد به رفتارها، گزارشها و مواضع آشکار و نهان رافائل گروسی، وی را به سیاسیکاری و پیروی از مواضع رژیم صهیونیستی متهم میکنند. این اتهام بارها به اثبات رسیده و منجر به بیاعتمادی مطلق ایران به آژانس شده است. در اسفند سال گذشته در سفر گروسی به تهران حتی توافقی هم میان آژانس و ایران بر سر ارائه پاسخ به پرسشهای گروسی به امضا رسید و قرار شد سازمان انرژی هستهای ایران تحت سازوکاری جدید به موارد مد نظر آژانس پاسخ دهد. با وجود گذشت حدود شش ماه از آن زمان، آژانس با بهانههای واهی از جمله تردیدبرانگیز بودن فعالیتهای هستهای ایران، در مسیر این همکاری مشترک سنگاندازی میکند.
پروندههایی که باید مختومه شود
اکنون مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یکسو باید پاسخگوی بر هم زدن توافق ماه مارس و تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام باشد و از سوی دیگر، مسیر حل و فصل (مختومه کردن) پروندههای ادعایی آژانس علیه کشورمان را به صورت واضح و عملیاتی ترسیم کند. بدیهی است که اگر چنین توافقی صورت نگیرد و موارد ادعایی به قوت خود باقی بماند، جمهوری اسلامی ایران حتی در صورت امضای اولیه توافق برجام آن را عملیاتی نخواهد کرد. تهران اعلام کرده است، اجرایی شدن توافق هستهای، مرهون حل و فصل این موارد ادعایی بوده و تنها «پاسخدهی و اظهار نظر آژانس» در قبال پروندههای مطروحه نمیتواند کمکی به حل و فصل این موارد کند! در این میان، آژانس باید با استناد به آنچه قبلاً در حل و فصل پرونده PMD مورد استناد قرار گرفته، پروندهها را یک بار برای همیشه مختومه کند. ایران خواستار مختومه شدن مسئله پادمانی همزمان با برجام است تا به بیان تهران، در آینده دیگر فضا برای اعمال فشار علیه ایران یا اعمال تحریمهای تازه وجود نداشته باشد. این در حالی است که کشورهای غربی موضوع مسائل پادمانی و برجام را دو مسئله غیرمرتبط با یکدیگر میخوانند و از ایران خواستهاند بدون ارتباط دادن این مسئله به گفتوگوهای احیای برجام به پرسشهای آژانس پاسخ دهد. در هفتههای اخیر، گزارشهایی منتشر شده بود که طرفین پذیرفتهاند از یکسو ایران تعهد دهد که به پرسشهای آژانس پاسخ خواهد داد و در ادامه کشورهای غربی هم تعهد دادهاند تا این موارد در شورای حکام آژانس مختومه شود. در هر حال، آنچه برای ایران اهمیت دارد، وعدههای وطرح شده از سوی کشورهای غربی نیست؛ بلکه عملیاتی شدن آنهاست! امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در این خصوص رایزنیهایی را با گروسی صورت داده است؛ اما تا زمانی که این موارد به یک نقشه راه عملیاتی و تضمین شده تبدیل نشود، جمهوری اسلامی ایران گارد خود را بر روی آژانس بسته نگه خواهد داشت. فراموش نکنیم که حتی در صورت امضای توافق هستهای، اجرایی شدن آن مشروط به بسته شدن (مختومه شدن) پروندههای ادعایی واهی آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه کشورمان خواهد بود؛ موضوعی که به اراده واقعی گروسی و همراهانش در آژانس بستگی خواهد داشت.