راه و روش امام حسین(ع) در کربلا برای تمام بشریت تا قیامت آموزنده و پر از درس است. سخنان ایشان نهتنها با مردم آن زمان بود[...]
راه و روش امام حسین(ع) در کربلا برای تمام بشریت تا قیامت آموزنده و پر از درس است. سخنان ایشان نهتنها با مردم آن زمان بود، بلکه به کار تمام انسانها میآید. سخنانی که اگر انسانی دیندار هم نباشد و اسلام را نشناسد، باز هم مورد استفادهاش قرار میگیرد و میتواند برای او نجاتبخش باشد. مقولههایی چون عزتطلبی، آزادگی، مقابله با ظلم، عدم سکوت در برابر ظلم و ظالم، حق طلبی، مهربان بودن، عبرتآموزی، رحم داشتن و محبت کردن، بیدار نگاه داشتن وجدان و توجه به فطرت، جنگیدن برای رهایی از بند ظالمان و بسیاری از تعاریف دیگر که همیشه مورد نیاز و استفاده انسانها بوده و خواهد بود.
پس همه انسانها میتوانند حسینی باشند و از سیره حضرت سیدالشهدا(ع) پیروی کنند. ایشان در بیاناتشان در مورد سکوت نکردن در مقابل ظالم، سخنان بسیاری دارند که اگر آن را امروز بهکار بگیریم، جزو اطاعت کنندگان از فرامین و دستورات امام حسین(ع) قرار میگیریم. مانند ندای «هل من ناصر» امام که در گوش تاریخ طنینانداز است و هر کسی در هر زمان و مکانی میتواند پاسخش را بدهد و پشت سر ایشان حرکت کند. برای این کار کافی است گوش جان را برای شنیدن این ندا آماده کنیم و بهصورت عملی «لبیک» بگوییم. بهطور نمونه ایشان در حالیکه حرّ در کناره کاروان حرکت میکرد، به منزلگاه بیضه
رسید.
حضرت در آنجا خطبهای خواند و پس از حمد و ثنای خداوند متعال فرمود: «هر کس حاکم ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده، پیمان خدا را شکسته، مخالف سنت پیامبر(ص) رفتار کرده و با گناه و پردهدری بر بندگان خدا حکومت میکند، اما نه با سخن و نه با رفتار، برای تغییر کردار وی اعتراض نکند، حق آن است که خداوند او را نیز به عذاب و سرانجام همان شخص ستمگر دچار سازد.» نکته مهم در این بیان این است که اولا: ملاک در راه خدا حرکت کردن و به سیره پیامبر(ص) عمل کردن است.
برای این امر باید دین خدا را تا حد لازم بشناسیم. با ملاک خدایی، حاکم و مسئول و دیگر مردم را ببینیم. سعی کنیم در این دیدن خودمان به خطا نرویم و دچار اشتباه نشویم و به سبب شنیدن اخبار غیر صحیح اقدام به قضاوت نکنیم. دوما: امام حسین(ع) نوع واکنشها را دو قسمت فرموده و سخن و عمل را از یکدیگر جدا ساختهاند. اینکه اشکالی در مسئولی ببینیم، اما اعتراض نکنیم، نمیتواند در حاکم و مسئول تغییری ایجاد کند. همچنین اعتراض کلامی، وابسته به واکنش رفتاری است که اگر نباشد فریادها نتیجهای نخواهد
داد.
امام حسین(ع) که بیانشان و رفتارشان کاملا مطابق با خواست و دستورات خداست، با شجاعت در مقابل یک حاکم ستمگر و فاسق میایستد و اعتراض میکند و از کسانی که روز عاشورا در مقابلش ایستادند، میخواهد حق را بشناسند.
صبح عاشورا قبل از آنکه جنگ شروع شود حضرت بین دو لشکر ایستاد و فرمود: «ایها الناس اسمعوا قولی و لا تعجلوا حتی اعظکم بما هو حق لکم علی و حتی اعذر إلیکم فأن أعطیتمونی النصف کنتم بذلک اسعد و ان لم تعطونی النصف من انفسکم فاجمعوا رأیکم» مردم حرف مرا بشنوید و در جنگ و خونریزی شتاب نکنید، تا من وظیفه خود را که نصیحت و موعظه شماست، انجام دهم.
اگر دلیل مرا پذیرفتید و از راه انصاف درآمدید سعادتمند خواهید شد و اگر انصاف ندهید، پس دقت کنید تا کار شما باعث پشیمانی نشود. این بیان امام(ع) یعنی: اگر واقعا با خود فکر کنید حتما به نتیجه درست خواهید رسید؛ اما اگر نخواستید در عمل و در رفتارتان به آن جامه عمل بپوشانید، لااقل کاری نکنید که موجب خسران شما در دنیا و آخرت شود.
پس اگر نتوانستیم در قبول حق یا در رد ظلم بهصورت عمل و با رفتارمان وارد میدان شویم، لااقل کاری نکنیم که راه بازگشت برایمان نماند و در دنیا و آخرت دچار گرفتار و عذاب شویم.
البته ذکر این نکته هم لازم است که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «مردم به دو گروه تقسیم میشوند فریقاً هدی و فریقاً حقّ علیهمُ الضلالهُ گروهی هدایت شده و گروهی در گمراهی ثابت ماندند.»
منظور امام(ع) این نیست که اگر حق را فهمیدی و کار نکردی، گناهی بر شما نیست، بلکه میفرمایند اگر به نتیجه رسیدید، راه را برای بازگشت خود به هر نحوی باز بگذارید.