یکی از معضلات سینمای ما طی دو دهه اخیر، فقدان یک نهاد صنفی استوار و قوی برای پشتیبانی از نهاد سینما و شاغلان اصناف مختلف این عرصه بوده است. هر چند تأسیس «خانه سینما» در اوایل دهه 70 اقدامی برای پر کردن این خلأ بود، اما این نهاد خودش به باری بر دوش سینما تبدیل شد! خانه سینما، نهاد صنفی سینمای ایران که طی همه ادوار فعالیتش، با مشکلات و حواشی متعددی مواجه بود و حتی یک بار به دلیل این مسائل و حفرههای قانونی منحل شد، همچنان بر مدار شائبهها و حاشیهها جلو میرود؛ گویی خشت کجی که از همان ابتدا بهدلیل محکم کاری نکردن موارد قانونی در خانه سینما بنیان گذاشته شد، قرار نیست اصلاح شود و این نهاد سینما بهصورت کجدار و مریز به کار خودش ادامه میدهد! همچنان که انتخابات مجمع عمومی خانه سینما در نهم شهریور امسال طوری برگزار شد که شائبههایی مبنی بر وقوع تخلف در آن برجا ماند؛ ازجمله حضور انجمنهایی که فاقد مجوز از وزارت ارشاد هستند؛ گویا جریانهای تصمیمگیر در خانه سینما خودشان علاقهای به حل مشکلات این نهاد ندارند! «خانه سینما» از همان ابتدای تأسیس با چالشهای فراوانی مواجه بوده است؛ از عدم تعیین و تبیین هویت، ماهیت و کارکرد این تشکیلات گرفته تا کشمکش با بخشهای مختلف جامعه سینمایی کشور همچون برخی تشکلهای مستقل از خانه سینما تا معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد و تعداد قابل توجهی از سینماگران. حتی یک دوره هم به دلایل مختلف، خانه سینما دچار انحلال شد؛ اما بازگشایی این خانه با روی کار آمدن دولت به اصطلاح تدبیر و امید، صرفا در حد یک کار تبلیغاتی باقی ماند و به اصلاح آن منجر نشد. خانه سینما از همان ابتدا، مانند یک خشت کج بنیان نهاده شد و پی و اساس آن دچار انحراف است. طبیعی است که وقتی پایههای یک سازه دچار انحراف باشد، بقیهاش هم ناراست ساخته خواهد شد. واقعیت این است که برخلاف سایر اتحادیهها و تشکلهای صنفی که باید از سوی اعضای یک صنف بنیانگذاری شود، خانه سینما دستساز دولت است؛ یعنی سال ۱۳۷۲ که آغاز فعالیت خانه سینما به شمار میآید، اعضای هیئتمدیره این نهاد از سوی مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شدند! این یک تناقض در ماهیت فعالیت خانه سینما به منزله جامعه اصناف سینمایی به شمار میآید. چون وقتی از تشکیلات صنفی صحبت میکنیم، خود اعضای صنوف باید مدیران آن را انتخاب کنند، نه نهادهای بالادستی یا کارفرمایان! نتیجه این شد که خانه سینما به جای اینکه محلی برای بحث و چالش و گرهگشایی مشکلات صنفی و معیشتی اعضای خانواده سینما بشود، به محل زد و بند و لشکرکشی و جنگ قدرت طیفهای مختلف صاحب نفوذ و قدرت در آن تبدیل شد. این انتخابات و اتفاقات نشان داد، تحول در مدیریت صنوف سینمایی از الزامات ارتقای سینما در ایران است. طبیعتاً به دلیل ماهیت کار صنفی، نباید مانند آنچه در دهه 70 رخ داد، خود دولت مدیران صنوف سینمایی را منصوب کنند. بلکه سازمان سینمایی میتواند زمینه را برای تبدیل خانه سینما به یک نهاد صنفی واقعی، دور از التهابات سیاسی و کشمکشهای باندی و به عنوان ثلاله تمامیت جامعه سینمایی کشور و محدود و متمرکز بر مسائل صنفی فراهم کند.