سیاسی >>  انقلاب اسلامی >> مقاله سیاسی
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۰  ، 
کد خبر : ۳۴۰۳۵۲

راهبرد «وحدت»؛ رمز نجات جهان اسلام

منظور ما از وحدت چيست؟ يعني همه‌ي مردم يكسان فكر كنند؟ نه. يعني همه‌ي مردم يك نوع سليقه‌ي سياسي داشته باشند؟ نه. يعني همه‌ي مردم يك چيز را، يك شخص را، يك شخصيت را، يك جناح را، يك گروه را بخواهند؟ نه؛ معناي وحدت اينها نيست. وحدت مردم، يعني نبودن تفرقه و نفاق و درگيري و كشمكش. حتي دو جماعتي كه از لحاظ اعتقاد ديني مثل هم نيستند، مي‌توانند اتحاد داشته باشند؛ مي‌توانند كنار هم باشند؛ مي‌توانند دعوا نكنند.

ايام ميلاد با سعادت رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) ايام جشن باشکوه ملت مسلمان در سراسر جهان اسلام است که با تدبير و هوشمند بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) به «هفته وحدت» شهرت يافته است.
حضرت امام(ره) را مي‌توان بزرگترين منادي وحدت در عصر حاضر دانست که در اظهار نظرات خود بارها به اين مهم تاکيد ورزيدند و ملت هاي مسلمان جهان اسلام و مسئولين و جريان‌هاي سياسي را پايبندي به اصل وحدت دعوت کردند. ايشان وحدت را "رمز پيروزي" دانسته و خطاب به مسلمانان عالم اعلام مي‌دارد:
«اي مسلمانان جهان و اي پيروان مکتب توحيد! رمز تمامي گرفتاري‌هاي کشورهاي اسلامي اختلاف کلمه و عدم هماهنگي است و رمز پيروزي، وحدت کلمه و ايجاد هماهنگي است... همه براي اسلام و به سوي اسلام و براي مصالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدايي و گروه گرايي که اساس همه‌ي بدبختي‌ها و عقب افتادگي‌هاست» (پيام به زائران بيت‌الله الحرام، 7/7/58)
ايشان با صراحت حكم شرعي داده و اعلام مي‌كنند كه «واجب است بر همه مسلمين كه با هم باشند» (صحيفه امام، ج6، ص 83 ) و در جايي ديگر خطاب به مسئولين بيان مي‌دارند: «همه بايد با هم باشند. اين يك تكليف الهي ـ شرعي است به عهده ما و به عهده همه ملت» (همان، ج 20، ص 226)
حضرت امام خامنه اي نيز در طول سه دهه اخير بر همان راه حضرت امام(ره) تاکيد فراوان داشته و از هر فرصتي براي همگرايي جهان اسلام بهره برده اند.
به عنوان نمونه معظم له در ديدار مسئولان نظام و ميهمانان کنفرانس وحدت اسلامي مي‌فرمايند: «برحذر باشند مسلمانها از ايجاد اختلاف؛ فرقي نمي‌کند، همه‌ي فِرَق، شيعه و سنّي ندارد. همه‌ي فِرَق اسلامي بايد سعي کنند در اينکه اختلافات فکري خودشان را در زير مشترکات فراواني که وجود دارد، مورد اغماض قرار بدهند و از آن اغماض کنند.» (27/9/95)
در جايي ديگر تاکيد مي‌ورزند: «جوانهاي شيعه و سنّي بدانند که مسئله‌ي سنّي و شيعه چقدر مهم است. امروز دشمنان از اين اختلافات، از اين دلخوري‌هايي که گاهي به وجود مي‌آيد دارند استفاده ميکنند. امثال داعش و تکفيري‌ها و مانند اينها از همين چيزها دارند استفاده ميکنند؛ ما بايد جلوي استفاده‌ي اينها را بگيريم.» (15/9/95)


چرا وحدت مهم است؟
وحدت را مي‌توان يکي از مهمترين اصول و ارکان نظام اسلامي دانست که مويدات فراواني براي اهميت آن در متون ديني و کلام بزرگان برشمرده اند.
اسلام به مسأله وحدت و اتحاد از ديدگاه اجتماعي آن نگريسته و بر اهميت اين مقوله ميان انسان‌ها، مسلمانان و اديان الهي تأکيد کرده است. اتحاد و يگانگي در سايه وحدت عقيده، محکم‌ترين نوع اتحاد است که قرآن بر آن تأکيد ورزيده است. قرآن، بر اساس همين وحدت عقيده، مؤمنان را برادران يکديگر خوانده است: «انما المؤمنون اخوه» (حجرات/10) و اين اخوت و برادري آن‌چنان مستحکم بود که تا مدتي پس از عقد اخوت ميان مسلمانان در مدينه، آنان از يکديگر ارث مي‌برند تا اينکه با نزول آيه 75 سوره مبارکه انفال اين حکم نسخ شد (و اولو الارحام بعضهم اولي ببعض).
قرآن مجيد از تفرقه، اختلاف و دو دستگي به کرانه گودال آتش جنگ ياد کرده که وحدت،‌ اتحاد و يک دستگي خطر فرو افتادن در چنين گودالي را برطرف مي‌سازد: «خداوند در قرآن اتحاد را در زمره نعمت‌هاي الهي بر مي‌شمرد «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا واذکروا نعمه الله عليکم» (آل‌عمران/ 103). علامه طباطبايي(ره) در ذيل تفسير اين آيه چنين اظهار کرده است: «شايد وجه اينکه «اعتصام بحبل‌الله و متفرق نشدن» نعمت خدا خوانده و فرمود «واذکروا نعمه الله عليکم» اشاره به اين معنايي باشد که ‌اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه مي‌خوانيم بي‌دليل نيست. دليل بر اينکه شما را به آن دعوت کرده‌ايم همين است که خود به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع و تلخي عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادري را چشيديد و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتيد و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات يافتيد.»[1]
در اين ميان جامعه اسلامي در عين حالي که همواره توصيه به وحدت شده، در معرض واگرايي و تشتت قرار داشته است. وجود شکاف‌هاي اجتماعي و اختلافات مختلف موجب رشد چندگانگي ها و دسته جات مختلف گرديده که گاه موجب تنش و درگيري در جامعه شده و اين وضعيت قدرت ملي و وحدت ملي را با نقص و ضعف روبرو ساخته است.
هرچند بخشي از اين واگرايي‌ها در بستر طبيعت ذاتي جامعه بشري و وجود اختلافات و تنوع در حوزه شناخت، نگرش، عواطف و احساسات ريشه دارد، اما بخشي ديگر محصول عوارضي است که ناشي از منفعت‌طلبي‌ها و زياده‌خواهي‌ها و حب و بغض‌ها است.
 
وحدت به چه معنا است؟
وحدت در اصطلاح سياسي به معناي تلاش براي نزديکي شدن و حذف فاصله ها و هم نظري و هم افقي در فهم شرايط و رسيدن به هدفگذاري‌هاي يکسان مبتني بر منافع مشترک است. رويکرد وحدت‌گرا رويکردي است که در آن براي رفع اختلافات تلاش مي‌شود، اما اين بدان معنا نيست که همه اختلافات قابل مرتفع شدن است که چنين امري امکان پذير نخواهد بود. بلکه بدان معناست که بيش از آنکه بر اختلافات توجه شود، اين اشتراکاتند که مورد توجه قرار گرفته و محور همگرايي و وحدت قرار مي‌گيرند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين باره چنين توضيح مي‌دهند: «منظور ما از وحدت چيست؟ يعني همه‌ي مردم يكسان فكر كنند؟ نه. يعني همه‌ي مردم يك نوع سليقه‌ي سياسي داشته باشند؟ نه. يعني همه‌ي مردم يك چيز را، يك شخص را، يك شخصيت را، يك جناح را، يك گروه را بخواهند؟ نه؛ معناي وحدت اينها نيست. وحدت مردم، يعني نبودن تفرقه و نفاق و درگيري و كشمكش. حتي دو جماعتي كه از لحاظ اعتقاد ديني مثل هم نيستند، مي‌توانند اتحاد داشته باشند؛ مي‌توانند كنار هم باشند؛ مي‌توانند دعوا نكنند.» (26/1/79)
وحدت تاکيد بر مشترکات است، بيش از آنکه مفترقات برجسته گردد. در اين نگاه قرار نيست تکثر و تنوع که بنيان شکل‌گيري زندگي اجتماعي بشر است، ناديده گرفته شود، بلکه قرار است آرمان‌ها و ويژگي‌هاي مشترک و مشکلات پيش رو حرکت جامعه بهتر ديده شود و درک کردن اين حقيقت که راه عبور از مشکلات تجميع همه توان‌ها و قدرت‌هاست. لذا بايد بهانه‌هاي کوچک و نامعلوم که گاه سالها موجب جدايي و افتراق است را به فراموشي سپرده شود و به افق‌هاي پيش رو توجه نمود.
در گفتمان وحدت محور، مناسب است تا از واژه "امت" به جاي "ملت" سخن گفت. چرا که امت به مجموعه‌اي اشاره دارد که هدفي مشترک را براي خود ترسيم کرده است و در اين مسير مکتبي مشخص را راهنماي رسيدن به مقصد برگزيده است.
در اين نگاه وحدت در سطوح مختلفي قابل تعريف و ترسيم است؛ از سطح درون اجتماعي گرفته، تا سطح وحدت ملي، و از آنجا تا وحدت جهان اسلام و وحدت مستضعفين عالم اين مهم قابل پيگيري است.
وحدت همواره نگاهي به عوارض اختلافات و واگرايي‌ها دارد و بيگانه‌اي که از اين تفرق سود مي‌برد. در اين نگاه اختلاف افکني همواره ريشه در درون ندارد، بلکه بيگانگان و معارضان و دشمنان يک ملت و امت مترصد فرصتي هستند تا اختلاف بيفکنند و بهره برداري کنند. به واقع وحدت در بستر وجود دشمن بيش از پيش اهميت و کارکرد خود را نشان مي‌دهد. در زماني که دشمني وجود دارد، وحدت و ائتلاف حتي مي‌تواند موقت و محدود باشد، اما همان هم از تفرق و چندگانگي در برابر دشمن سودمندتر است.
 
دشمنان وحدت
جريان‌هاي واگرا و تفرقه‌افکن در جهان اسلام‌ همواره با حمايت بيگانگان و استکبار جهاني شکل گرفته و ريشه دوانده است که آخرين آن جريان سلفي نوظهوري است که از دهه 70 در قالب طالبان شناخته شد و سپس با عنوان القاعده ادامه حيات يافت و در تخريب چهره اسلام کوشيد و در نهايت تحت لواي داعش و النصره و ... به کشتار مردم مسلمان سوريه و عراق مشغول شد و تخم تفرقه و نفاق را  در منطقه پاشيد. در پشت پرده اين جريانات مثلث استکبار - صهيونيسم - ارتجاع قرار دارند. اين جريان که در ادبيات حضرت امام(ره) بايد از آن با عنوان "اسلام آمريکايي" ياد کرد، مهمترين خط عملياتي خود را ايجاد تفرقه و اختلاف بين مسلمين و دوقطبي کردن جهان اسلام و نابود کردن استراتژي وحدت قرار داده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در باب علت اختلاف افکني مي‌فرمايند: «ما امروز مشکلمان اين است؛ استکبار جهاني و استعمار، از يکي دو قرن پيش، مصلحت خود را در اين دانست که بين ملّتهاي مسلمان اختلاف بيندازد. مصلحت را در اين دانست، چرا؟ چون در اين صورت مي‌توانست ثروتهاي اينها را غارت کند، اينها را از پيشرفتهايي که حقّ آنها بود باز بدارد؛ استثمار کند. قدرتهاي جهاني به برکت علمي که پيدا کرده بودند و فنّاوري‌اي که پيدا کرده بودند و سلاحهايي که ساخته بودند، هدفشان را اين قرار دادند و متأسّفانه تا حدود زيادي هم موفّق شدند. اينکه ما از اوّل انقلاب تا امروز دائم دستِ دوستي را به سمت ملّتهاي مسلمان و به سمت دولتهاي مسلمان دراز کرديم، دعوت کرديم به اتّحاد، به وحدت، به ايستادگي در مقابل توطئه‌هاي دشمن، به‌خاطر اين است.» (11/5/95)
مصائب ايجاد شده در چند سال اخير در منطقه خاورميانه به خوبي اهميت راهبرد اساسي آن حکيم بزرگ انقلاب اسلامي را مبني بر ضرورت وحدت شيعه و سني براي مقابله با استکبار جهاني و صهيونيسم بين الملل - که دشمنان خوني اسلام و قرآن و پيامبر اعظم(ص) هستند و در اين دشمني و عداوت تفاوتي بين شيعه و سني قائل نيستند - آشکار مي‌کند. به واقع وضعيت بغرنجي که در جهان اسلام و منطقه خاورميانه امروز با آن مواجه هستيم، کاملا محصول بي‌توجهي به استراتژي است که در قالب هفته وحدت توسط بزرگاني چون حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري و بسياري از بزرگان اهل سنت مورد تاکيد قرار گرفته است که اگر همين راهبرد با فهمي عمومي همراه مي‌شد، بدون شک امروز اوضاع جهان اسلام از افغانستان و پاکستان، تا عراق و سوريه و فلسطين و لبنان و يمن و بحرين و ... اينچنين نبود!
در چنين شرايطي است که برنامه‌هاي انحرافي همچون مراسم گرفتن به بهانه نهم ربيع و تحت عنوان عيدالزهرا و ... بي‌ارزش بودن خود را بطور کامل آشکار مي‌سازد و نشان مي‌دهد که رشد اينچنين برنامه‌هايي آن هم در آستانه هفته وحدت نمي‌تواند بودن برنامه‌ريزي دشمن و فتنه افکنان صورت گرفته باشد. و باز هم متاسفانه در بررسي ريشه اين داستان به بيوت و خانه‌هايي مي‌رسيم که بايد آنها را بيوت آخوندهاي انگليسي بناميم. اين جريان که امروز مستقيم يا غيرمستقيم بر ضديت با وحدت و پرچمدار آن جمهوري اسلامي و امام خامنه‌اي اصراردارد، ميراث‌دار همان‌هايي هستند که در طول دهه‌هاي اخير در برابر روحانيت اصيل و انقلابي و مرجعيت زلال اسلام ناب محمدي(ص) قرار داشته‌اند. همان‌هايي که حضرت امام خميني(ره) در منشور روحانيت از آنان چنين ياد مي‌کند:
«واقعاً روحانيت اصيل در تنهايي و اسارت خون مي‌گريست که چگونه آمريکا و نوکرش پهلوي مي‌خواهند ريشه ديانت و اسلام را برکنند و عده‌اي روحاني مقدس‌نماي ناآگاه يا بازي‌خورده و عده‌اي وابسته که چهره‌شان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مي‌نمودند. آن‌قدر که اسلام از اين مقدسين روحاني‌نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين - عليه السلام - که در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بيش از اين تلخ نکنم.»
 
وحدت به مثابه اصل و راهبرد
حكيم فرزانه انقلاب اسلامي "وحدت" را نه يك تاكتيك موقت كه از باب اضطرار بايد بدان متوسل شد، بلكه يك اصل و استراتژي مهم مي‌دانمد و مي‌فرمايمد: «نبايد به وحدت به چشم تاكتيك نگاه كرد؛ وحدت يك اصل اسلامي است: "واعتصموا بحبل‌الله جميعا" يعني اعتصام به حبل‌الله، جميعا و مجتمعا لازم است. اعتصام به حبل‌الله، به صورت تك تك ممكن نمي‌شود: "ولاتفرقوا"» (11/7/68)
يك از جملات راهبردي معظم له در تقابل "احساس تكليف"، و "عمل به وحدت"، اين عبارت است كه: «حفظ وحدت را اصل قرار بدهيم و اگر تكليف شرعي‌يي هم احساس كرديم، ولي ديديم عمل به اين تكليف ممكن است مقداري تشنج به وجود آورد و وحدت را از بين ببرد، قطعاً انجام آنچه كه تصور مي‌كرديم تكليف شرعي است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود»(12/4/68)
واقعيت آن است که هر چه مي‌گذرد ضرورت "دکترين وحدت" در جهان اسلام بيش از پيش آشکار مي‌گردد. صف‌بندي‌هاي ناصواب، برخواسته از سناريوي چندين سده‌ي استعمارگران و بيگانگاني است که صدها سال است چشم طمع به منابع و ثروت‌هاي سرزمين‌هاي اسلامي دوخته‌اند! سناريو انگليسي "اختلاف بينداز و حکومت کن"، حربه‌اي نيست که تنها جهان اسلام زخم خورده آن باشد، تمام سرزمين‌هاي استعمارزده از قاره سرخ و سياه و زرد، با تمام وجود اين داغ را بر پيکره خود احساس مي‌کند و بسياري از اين جوامع هنوز نتوانسته‌اند از اين گرداب رهايي يابند!
جامعه انساني بدون صف بندي و تکثر حيات نمي‌يابد، اما جبهه‌بندهاي ساختگي - که ايجاد اختلاف بين شيعه و سني از جمله آن است - با اين هدف دنبال مي‌شود که صف‌بندي‌هاي حقيقي در جهان شکل نگيرد. جبهه بندي حقيقي اين عالم تقابل اردوگاه بندگان خدا و اردوگاه بندگان شيطان و نفس اماره است که در قالب دوگانه‌هايي چون جبهه عدالت خواهان و جبهه زياده خواهان، اردوگاه استضعاف و اردوگاه استکبار، جبهه اسلام ناب محمدي(ص) و جبهه اسلام آمريکايي، ... قابل تشريح است. اما شيطان صفتان با اغواي آدميان در تلاشند تا نظم جهان را آنطور که منافعشان تامين مي‌شود، چينش کنند!
نگاه‌هاي بصير به خوبي مي‌بينند که امروز اين صف‌بندي‌هاي جعلي چگونه جهان اسلام را در آتش "جنگ‌هاي نيابتي" فرو برده است و منفعت آن را دشمنان حقيقي اسلام و بشريت کسب مي‌کنند. قلب‌هاي سليم و عقل‌هاي تربيت يافته در مکتب نبوي(ص) در پس نقش‌آفريني "تسنن آمريکايي" و "تشيع انگليسي" که تکفير و انتحار و جنايت و اختلاف را به ابزاري براي تخريب مکتب پيامبر اعظم(ص) بدل ساخته‌اند، دست‌هاي آلوده صهيونيسم بين‌الملل و اليگارشي يهود را مشاهده مي‌کنند و فريب تصويرسازي فريبنده رسانه‌هاي غربي را نخواهند خورد!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات