آقا خودشان به ورزش علاقه دارند و هم اهل ورزش هستند. میگفتند که والیبال بازی میکردند و والیبالشان هم خیلی خوب بود. میگفتند در نوجوانی و حتی با همان لباس طلبگی والیبال بازی میکردند. به ورزش باستانی هم علاقه داشتند و کار میکردند. ایشان در مراسمهای مختلف ورزش باستانی که دعوت میشدند، حضور مییافتند. به کوهنوردی هم بسیار علاقه دارند. یادم میآید در اوایل انقلاب یک روز به من گفتند من نذری دارم و میخواهم به امامزاده داوود بروم.
ما هم برنامهریزی کردیم و همراه چند نفر از محافظها و آقای راشدیزدی به سمت امامزاده داوود حرکت کردیم. ایشان لباس پاسداری پوشیدند و صورتشان را با چفیه بستند. آقای راشد هم با لباس عادی روحانیت آمده بود. جالب اینکه در راه همه فکر میکردند ایشان محافظ آقای راشد است، چون ما با لباس کوهنوردی و تجهیزات آمده بودیم.
من به سبب تخصصم در کوهنوردی، سنگنوردی و صخرهنوردی، خوب میدانستم که راهپیمایی یک کوهنورد حرفهای به چه شکل است و میدیدم که آقا کاملاً حرفهای و خیلی راحت مسیر را به سمت بالا طی میکردند و بدنشان بسیار روی فرم بود.
محمود خسرویوفا رئیس کمیته ملی پارالمپیک