تحولات منطقه قفقاز در چند سال اخیر نشان میدهد، بیتوجهی و دوری جستن دولت دوازدهم از سیاست منطقهگرایی و تمرکز بیش از حد بر برجام ، موجب شد در مرحله اول منافع ایران در منطقه قفقاز نادیده گرفته شود و در مرحله دوم نیز با کار رسانهای گسترده درصدد ایجاد فضای ضد ایرانی در منطقه قفقاز کند. غفلت دستگاه سیاست خارجی از این منطقه موجب شد که سه کشور آذربایجان، ارمنستان، گرجستان به اضافه دو کشور (روسیه و ترکیه) فرایندی را پیش بردند که منافع ایران در آن دیده نشده بود؛ و حتی شاهد بودیم که بخشی از نیروهای تکفیری از سوی ترکیه که در شمال سوریه در حال جنگ بودند و شکست خورده بودند، به جبهههای جنگ جمهوری آذربایجان فرستاده شدند تا باکو تقویت شود و در نتیجه باعث قدرتمندی آذربایجان در برابر ارمنستان شد. در واقع، این رفتار ترکیه ناامنی را برای ما به ارمغان داشت. با روی کار آمدن دولت سیزدهم و توجه به روابط همسایگان و تحرکات جغرافیایی در مرزهای شمال غربی، معادله ابتکار صلح تغییر یافت و آن معادله ۳ به اضافه ۲، به ۳ به اضافه ۳ تغییر پیدا کرد و جمهوری اسلامی ایران به جایگاه تأثیرگذاری خود برگشت.
از طرفی با آغاز جنگ اوکراین و تمرکز بیشتر روسیه بر این جنگ و خروج بخش عظیمی از نیروهای حافظ صلح روسیه از این منطقه که به منزله حافظان صلح در منطقه قرهباغ باید نقشآفرینی میکردند، وسوسهای برای محور تورانی(ترکیه و آذربایجان) در قفقاز جنوبی ایجاد شد تا آنها به تغییرات ژئوپلیتیکی منطقهای دست بزنند. تلاش آنها بر این بود که بتوانند محورهای ترانزیتی و محورهای انرژی منحصربه فردی را در این منطقه برای خود در نظر بگیرند و منافع جمهوری اسلامی ایران و روسیه به حداقل ممکن برسد. همین موضوع سبب شد که دوباره ما صدای افزایش تنشها و اشغال سیونیک ارمنستان از سوی محور تورانی را بشنویم و در این شرایط دولت سیزدهم و مقامات نظامی به این موضوع ورود کردند.
در همین راستا، وزیر امور خارجه کشورمان در سفری به ارمنستان و پس از دیدار با مقامات ارمنی، کنسولگری جمهوری اسلامی ایران را در شهر مرزی قاپان افتتاح کرد. ارزیابی رفتار دولت ایران نشان میدهد، جمهوری اسلامی ایران توانسته است معادلات و تنشها را مدیریت کند و مانع عملیاتی شدن نقشههای محور تورانی شود. این موضوع به این معنا نیست که محور مذکور از دسیسههای خود دست خواهند کشید؛ ولی این را باید یادآور شد که کشورهایی که به دنبال تغییر معادلات منطقه و در نتیجه به سمت ایجاد یک موقعیت برتر در قفقاز جنوبی بودند، به این نتیجه رسیدند که تحولات منطقه بدون حضور جمهوری اسلامی ایران امکانپذیر نیست؛ از این رو به نظر میرسد سیاست جنگ به سمت تحمیل مفاد صلح بلندمدت حرکت میکند.
برای درک بهتر علل رفتار برخی از کشورها برای تغییر شرایط ژئوپلیتیک منطقه باید توجه کرد:
سه کریدور در منطقه قابل درک است:
الف) کریدور شمالی: از قزاقستان به سمت روسیه میرود.
ب) کریدور میانی: از آسیای مرکزی به سمت افغانستان و ایران و ترکیه که یک بخش آن به سمت اروپا و بخشی دیگر به سمت غرب آسیاست.
ج) کریدور جنوبی: به سمت پاکستان و مناطق جنوبی غرب آسیا حرکت میکند.
از میان سه کریدور مطرح شده، کریدور میانی به دلیل داشتن امنیت، چهار فصل بودن و همچنین دارای صرفه اقتصادی و زمانی، بسیار مورد علاقه است.
به اعتقاد کارشناسان حوزه منطقهای، ترکیه در تلاش بود با چراغ سبزی که روسیه به این کشور در جنگ قرهباغ داد، به اهداف اکونومیک خودش برسد. یکی از اهداف آنها، ساختن و مزیتسازی برای کریدور میانی بدلی است که در مقابل کریدور میانی اصلی قرار گرفته است. به گونهای که با این سیاست آنها تلاش میکنند منافع جمهوری اسلامی ایران به حداقل برسد. از طرفی چون کریدور شمال و جنوب کاملاً تثبیت شده که از ایران بگذرد، بنابراین برای ترکیه به عنوان رقیب منطقهای کشورمان تحملناپذیر است که کریدور میانی شرق به غرب انحصارا از جغرافیای ایران بگذرد و تمام اقتصاد و تمام تجارت کشورهای همسایه به جغرافیای ایران گره بخورد.
نکته پایانی توجه به این رویکرد است که توجه به سیاست منطقهگرایی یک اصل اساسی در سیاست خارجی است که دقیقا در راستای منافع ملی کشورمان است. بنابراین منطقه قفقاز جنوبی نیز با توجه به جایگاه ژئوپلیتیکی خود، مزیتهای نسبی دارد که دشمن انگلیسیـ صهیونیستی به صورت چراغ خاموش در تدوین برنامهای مدون برای ایجاد فقر ژئوپلیتیکی در این منطقه هستند. حساسیت و توجه به این منطقه باعث محقق نشدن آرزوهای دشمن خواهد شد.