عملیات خیبر بود، سیدحمید را دیدم که پابرهنه میرفت، گفتم باز که پا برهنهای، جوابی نداد. یکی از شاخصهای شهید حمید پابرهنه بودنش بود، یک دست لباس و یک دست اورکت مستعمل هم داشت و یک چفیه. سیدحمید با آنکه مسئولیت محور را به عهده داشت؛ ولی دوشادوش رزمندگان زحمت میکشید. دهلاویه بودیم، قرار بود که کانال کنده شود، کار بسیار شاق و غیرقابل تحملی بود و آن هم به خاطر گرمای شدید و پشههایی که نیش زجرآوری داشتند. من با آنکه بچه اهواز بودم، طاقت نداشتم و نمیرفتم، با این حال سید حمید با آقای جعفرنیا و چند رزمنده دیگر کانال میکندند و شکایتی نداشتند.
دشمن بعثی با تانکهایش پیش آمده بود تا نزدیکیهای خاکریز ما. سیدحمید با همراهی جعفرنیا در سنگر کوچکی که داشتند برای مقابله با پاتک عراقیها، شروع به شلیک آرپیجی کردند و آنقدر مقاومت کردند که دشمن مجبور به عقبنشینی شد. برای من باورپذیر نبود که سیدحمید و جعفرنیا بتوانند به تنهایی پاتک دشمن را جواب بدهند. هر چند که از گوش هر دو نفر خون میآمد، اما آنان توجهی نداشتند.
به نقل از محمود احمدی همرزم شهید سیدحمید میرافضلی
سیدحمید میرافضلی هفدهم سال ۱۳۳۵ شمسی، در شهرستان رفسنجان در محله قطبآباد دیده به جهان گشود. از مهمترین فعالیتها و مأموریتهای سیدحمید به همراه دیگر نیروهای اطلاعاتـ عملیات، شناسایی منطقه «هورالعظیم» بود، که حاصل آن در عملیات «خیبر» به بار نشست.
با شروع عملیات خیبر و در پی حضور لشکر ثارالله در جزایر مجنون، سیدحمید که به چند و چون منطقه به خوبی واقف بود، همراه رزمندگان این لشکر در منطقه حضور یافت تا در آخرین نبرد در زندگی خود چهره مردانهاش را با خون سرخ پیشانیش رنگین کند. سرانجام روز ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۲ به همراه سردار شهید، «حاجابراهیم همت»، فرمانده محبوب لشکر محمد رسولالله(ص) سوار بر موتور مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.