نظام مشروطه پیش از نهضت مشروطیت در ایران دو نمونه عینی داشت: اول، مشروطه نوع عثمانی که در آن شروط دینی و اصل مشورت (موجود در اسلام) در آن مطرح بود. دوم، مشروطه نوع انگلیسی که افرادی، نظیر تقیزاده، فروغی و سلیمان میرزا اسکندری به دنبال آن بودند. نهضت مشروطه در ایران که با خواست عمومی تأسیس عدالتخانه شروع شد و در نهایت به مشروطهطلبی انجامید، در مسیر خود دچار انحرافاتی شد؛ به همین دلیل بود که افرادی، نظیر شیخ فضلالله نوری در برابر این انحراف ایستادند و سر بر چوبه دار قرار دادند یا مرجع تقلید علیالاطلاقی، مانند مرحوم یزدی صاحب عروه منزوی شدد. دلایل متفاوتی برای انحراف نهضت مشروطه در ایران ذکر شده است که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد.
«ملاعبدالرسول کاشانی» با توجه به آیات قرآن و نهجالبلاغه علل انحراف نهضت مشروطه را چنین برمیشمارد:
عقب نگه داشته شدن جامعه به لحاظ علمی، تزاحم مشاغل، سکوت علما و امر و نهی جاهل، تبعیت نکردن بعضی از اولیای امور از قانون، تاراج ذخایر طلا و نقره و نفت و گسترش فقر در جامعه، عادت به ظلم کردن و ظلم پذیرفتن، خوف نداشتن خطاکاران، یأس و ناامیدی مردم و در نهایت افتادن مطبوعات به دست افرادی که فهم تربیتی نداشتند و راه و روش تعلیم و تربیت را بلد نبودند و به جای اینکه جامعه را به رشد و آگاهی و کمال برسانند، از مطبوعات غربی تقلید کردند. در آن زمان نه یک حاکمیت دینی و معنوی وجود داشت و نه یک حاکمیت ملی که منافع و اتحاد ملی را حفظ کند؛ چون جریانی که روی کار آمد، همان جریان غربی و فراماسونری بود که به حتم طرفدار اقتدار ملی نبود. شهید آیتالله مدرس در کلامی به این نکته اشاره کرده است و میفرماید: «ما در برابر قرارداد رویتر و رژی ایستادیم، اما دهها قرارداد پس از آن بسته شد که مردم نفهمیدند (علت این بود که همین جریان غربگرا در رأس کار قرار داشت).» جریان غربگرا سعی میکرد اوضاع را طوری نشان دهد که آخوندخراسانی مدافع آزادی و عدالت و مشروطه است؛ ولی مرحوم یزدی و شیخ شهید فضلالله طرفدار استبداد و این یعنی تحریف تاریخ و در نتیجه تحریف هویت جامعه. اختلاف بین این علما در قضیه مشروطه، اختلاف بر سر حق و باطل نبود؛ بلکه بر سر مشرب بود. هیچ کدام از علما در ابتدا با مشروطه مخالف نبودند و بر سه نکته تأکید داشتند: دفع اجنبی از مملکت، دفع استبداد و عدم تعارض قوانین موضوعه با دین اسلام؛ اما جریان تحریف به مرور بر فضای انقلاب ملت ایران مسلط شد و در بین مردم با یکدیگر، علما با هم، علما و روشنفکران و مردم و علما با شگردهای رسانهای و روانی اختلاف ایجاد کردند و هدف انقلاب را به محاق بردند.
منابع در دفتر نشریه موجود است.