شما یک روز میآیید. روزی که دیگر خورشید زندگی در پشت پرده ابرهای سیاه نیست. روزی که جهان دوباره متولد خواهد شد. روزی که زنگار عقلهای غبار گرفته کنار خواهد رفت و زیباییهای حقیقی که سالهای سال در گوشه و کنار مانده بودند، رخ نمایان خواهند کرد.
شما روزی میآیید که پنجره دل جز از نور شما روشنایی نخواهد گرفت. روزی که دل خویشاوند همه دلهاست؛ کسی در لایههای باطنی وجودش کینهای نیست، دشمنی نیست، حسادت نیست، دروغی نیست، فریبی نیست. همه یک رنگند. همه یک صدایند.
شما میآیید و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنویت پیوند میزنید. روزی که فریادهای فروخفته ستمدیدگان جهان معنا میگیرد و عربدههای ظالمان جهان رنگ سکوت.
آقاجان یا صاحبالزمان(عج)، شما روزی میآیید و من خوب میدانم که آن روز از همین پنجره دل که سالها بسته مانده است، جوانهای خواهد رویید؛ جوانهای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمانهای آبی حضور شما سر بر خواهد آورد.