همه انسانها در طول دوران حیات خود با چالشها و مشکلات گوناگونی روبهرو میشوند، اما برخلاف بزرگسالان که تا حدودی مهارت عبور از تلخیها و مشکلات را در گذر روزگار آموختهاند[...]
همه انسانها در طول دوران حیات خود با چالشها و مشکلات گوناگونی روبهرو میشوند، اما برخلاف بزرگسالان که تا حدودی مهارت عبور از تلخیها و مشکلات را در گذر روزگار آموختهاند، کودکان در مواجهه با اتفاقات تلخ معمولاً دچار ترس، استرس و حتی در مواردی صدمات شدید روحی شده که حتی ممکن است تا سنین بزرگسالی نیز اثرات منفی آن باقی بماند. در جریان ناآرامیها و اغتشاشات اخیر، افکار عمومی کشور ما دچار التهاب و تنشهایی شده که آسیبهای روحی و روانی ناشی آن حتی کودکان را در معرض آسیب و تهدید قرار داده است؛ با وجود این، متأسفانه اهمیت این مسئله کمتر مورد توجه مدیران رسانهای کشور قرار گرفته و آنچنان که باید این موضوع در فضای رسانهای کشور بررسی و آسیبشناسی نشده است.
برای نمونه، در حادثه تلخ و تروریستی شاهچراغ شیراز برخی رسانههای اختصاصی کودکان به انتشار اخبار و تصاویر مربوط به این رخداد دست زدند! این در حالی است که ذهن آماده و کنجکاو کودک آن هم کودک نسل جدید که با نام نسل آلفا از آنها یاد میشود، توانایی تحلیل این موضوع را نداشته و ممکن است با تحلیل اشتباه صدمات روحی جبرانناپذیری، مانند ترس کنترل نشده از مورد حمله قرار گرفتن در خیابان، مدرسه و مکانهای زیارتی، بیزاری از عبادت یا زیارت و تمیز ندادن بین مرگ و شهادت و... به وی وارد شود.
«لورا برک» روانشناس غربی در کتاب «روانشناسی رشد» درباره ترس کودکی چنین مینویسد: «ترس از تاریکی، رعد و برق و موجودات طبیعی گاهی تا اواسط کودکی ادامه مییابد، اما اضطرابهای کودکان به سمت موضوعات جدید هدایت میشود. عملکرد تحصیلی، سلامت والدین، آسیبهای اجتماعی، طرد شدن توسط همسالان از جمله نگرانیهای رایج کودکان است.»
با توجه به اهمیت این موضوع و توجه ناکافی به سلامت روانی کودکان در شرایط التهاب و بحران، ضروری است به چند نکته مهم رسانهای توجه شود:
1ـ والدین و معلمان لازم است با توجه به در دسترس بودن لوازم ارتباط الکترونیک، مانند اینترنت و گوشی هوشمند که امروزه به منزله ابزار تحصیلی نسل جدید در نظر گرفته میشوند، نسبت به تبیین و توضیح اخبار جامعه به کودکان اهتمام ویژهای داشته، آنها را راهنمایی کنند و به پرسشها و ابهامات آنها پاسخ قابل درک و حساب شدهای ارائه دهند.
2ـ رسانهها و تولیدکنندگان محتوای رسانهای باید توجه داشته باشند که رسانه مخاطبان گوناگونی دارد که بخش قابل توجهی از آنها کودکان هستند. بنابراین، در تولید محتوا و ارائه باید دقت شود؛ در واقع استفاده متعدد و واضح از تصاویر خشونتآمیز میتواند در سلامت روانی کودکان تأثیرات مخربی داشته باشد. گفتنی است، نشان دادن اوج فاجعه و اخبار اغتشاشات را میتوان با تدوینهای حرفهای و هنرمندانه، آگاهی بخش، تأملانگیز و قابل توجه کرد.
3ـ متأسفانه در آشوبهای اخیر افزون بر جنایتهای فیزیکی اغتشاشگران نسبت به افراد و اماکن، به کار بردن الفاظ غیر اخلاقی و اعمال خارج از عرف بسیاری دیده شد که همین موضوع به دلیل روحیه آموزشپذیر کودکان میتواند باعث یادگیری و آثار منفی تربیتی در آنان شود. پس در نشر محتوا لازم است سیاست سانسور هنرمندانه و هشدار رده سنی لحاظ شود.
4ـ نکته بسیار مهمی که به لطف الهی معاندان و دشمنان انقلاب اسلامی ایران به آن توجه کمی داشتهاند، تأثیر تولید محتوای کودکانه و برنامهریزی برای آینده کودکان، به ویژه دهه نودیهاست؛ چرا که آنها حتی برنامهای برای فردای این کشور هم ندارند؛ چه برسد به آیندهنگری برای کودکان! بنابراین، با توجه به این موضوع باید نسبت به تصویرسازی آینده روشن انقلاب اسلامی در ذهن کودکان این جامعه، تولیدات محتوایی بیشتر و هدفمندتری ساخته شود؛ تولیداتی که بیانکننده عظمت، اقتدار و پیشرفت ایران عزیز در سایه انقلاب بزرگ اسلامی است.
در پایان لازم است این نکته بیان شود که آنچه از قاب رسانه به ذهن مخاطب جاری میشود، باید هدفمند، برنامهریزی شده و مناسب با آرمانهای والای انقلاب اسلامی باشد؛ موضوعی که در جهت معکوس و منفی مورد توجه دشمنان اسلام از دیرباز تاکنون بوده است!