در ایران، طرحهای انتقال آب از قدیم موردتوجه بهرهبرداران از آب بوده است. نخستین بار در دوران حکومت شاهعباس صفوی و در سال ۱۱۲ هجری شمسی، بحث انتقال آب کارون به زایندهرود مطرح شد و جهانگیرخان بهرامسری مأمور بررسی این موضوع شد. هرچند طرح اندکی جلو رفت و گردنه کوهرنگ به چلگرد نیز شکافته شد، اما با مرگ شاهعباس این طرح ناتمام باقی ماند و در نهایت در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی با نام طرح کوهرنگ ۱ به بهرهبرداری رسید. از همان دوران به بعد، هر سال نمایندگان استانهای خشک و نیمهخشک طرحهای انتقال آب زیادی به دولت ارائه میکنند. به طور کلی، این طرحها در شرایطی بیان میشوند که در صورت مصرف صحیح آب در دسترس در مقصد، نیاز به انتقال آب کاهش پیدا میکند. اگرچه راهحل انتقال آب، میتواند روشی برای کاهش اثرهای کمبود آب در مقصد باشد، اما بهطورمعمول جامعنگری در اجرای اینگونه طرحها اغلب مورد غفلت قرار میگیرد. بهعبارتدیگر، سالانه صدها میلیارد ریال صرف اجرای پروژههای انتقال آب بین حوضهای میشود بدون آنکه سطح معقولی از قطعیت وجود داشته باشد که این پروژهها به شکل اساسی کیفیت زیستمحیطی را در حوضه مبدأ یا مقصد تخریب میکنند یا خیر.
هزینه سرسامآور انتقال آب
مردادماه سال گذشته، «احد وظیفه» درباره حل بحران تنش آبی از طریق انتقال آب دریا به خشکی، تأکید کرد: «انتقال آب دریا به شهرهای مرکزی برای برطرف کردن خشکسالی از جنبههای مختلفی قابل بررسی است؛ ایران هماکنون از جهات مختلف با تنش آبی مواجه است، هم مشکل تأمین آب شرب در شهرها را داریم؛ هم تأمین آب کشاورزی؛ بهخصوص در فلات مرکزی، کمبود آب جدی است؛ به گونهای که همه از کاهش جدی آبهای زیرزمینی خبر میدهند.» به گفته رئیس مرکز بحران سازمان هواشناسی، هزینه تمام شده انتقال آب دریا آنقدر گران است که اگر حتی در بخش کشاورزی هم استفاده شود، موجب گران شدن محصولات کشاورزی خواهد شد. ضمن اینکه حجم آب محدودیت دارد و نمیتواند فراگیر باشد.
توصیه نمیشود
علیرضا شهیدی، رئیس سازمان زمینشناسی با اشاره به ایجاد بحران و تنش آبی با استفاده از طرحهای انتقال آب، تأکید کرد: «در حال حاضر تنش آبی در کشور دیده میشود، گاهی اوقات شاهدیم بین روستاها و شهرهای مختلف تنش ایجاد میشود و هرچند موقتی است، اما وجود دارد، یا اینکه در بحث انتقال آب که کار درستی هم نیست و از یک حوضه آبریز به حوضه آبریز دیگر این تنشها اتفاق میافتد.» وی بیان کرد: «انتقال آب بین حوضهای بههیچعنوان توصیه نمیشود، مگر برای شرب که شاید توجیه داشته باشد؛ اما اینکه آب را برای مصارف کشاورزی از یک حوضه آبریز به حوضه آبریز دیگر انتقال دهیم، با توجه به اینکه بازدهی کشاورزیمان خوب نیست، به معنای نابودی و هدررفت آب است. با این دخالتی که در حوضههای آبریز انجام میدهیم، سبب میشویم تعادلی که در هزارههای گذشته به وجود آمده بوده و هر جا با یک سیستمی پیش میرفت، تغییر کند و این انتقال سبب میشود تغییرات کوتاهمدت و بلندمدت ایجاد شود که درست نیست.»
تحمیل هزینههای سنگین برای اجرایی کردن این قبیل طرحها، نارضایتیهای اجتماعی، ناپایداری سرزمین، آسیب به صنایع وابسته به آب در حوضه مبدأ و... تنها بخش کوچکی از مشکلات ایجاد شده از طریق پروژههای انتقال آب در کشور است. از این رو طرحهای انتقال آب آخرین راهحل است و فقط در مواردی پیشنهاد میشوند که با مدیریت منابع و تغییر سیاستهای موجود، بتوان نیاز منطقه را برطرف کرد و آثار مثبت آن بر پیامدهای منفی طرح غلبه کند.