اگر بخواهیم گناه را بهتر بفهمیم و درک کنیم، باید آن را به یک بیماری تشبیه کنیم که میتواند تمام بدن انسان را درگیر کند و او را از پا دربیاورد. به عبارتی، خصوصیت مهم گناه و رفتارهای غیر دینی و الهی که خداوند انسان را از آن نهی کرده، «سرایت» است[...]
اگر بخواهیم گناه را بهتر بفهمیم و درک کنیم، باید آن را به یک بیماری تشبیه کنیم که میتواند تمام بدن انسان را درگیر کند و او را از پا دربیاورد. به عبارتی، خصوصیت مهم گناه و رفتارهای غیر دینی و الهی که خداوند انسان را از آن نهی کرده، «سرایت» است. سرایت در وجود فرد و سرایت به افراد دیگر در یک جامعه که حتی میتواند به تمام دنیا هم برسد. وقتی فردی مرتکب یک فعل حرام یا دارای شبهه میشود، آن مورد میتواند بیشتر هم بشود و باعث گناهان دیگر شود. گناهانی مانند دروغ، حسادت، بیغیرتی، غیبت، تهمت، بیعفتی و... میتواند به گناهان متعدد دیگر بینجامد که همه از آن اطلاع داریم. در رفتار انسانها مواردی هم وجود دارد که شاید به عنوان گناه دیده نشود، اما میتوان آن را مقدمهای برای بزرگترین گناهان دانست. یکی از این موارد «سستی و تزلزل در اعتقادات» است؛ یعنی آنطور که باید در رعایت تکالیف الهی و عمل به دستورات دینی مستحکم نباشیم. از دیگر رفتارها و عادتها که مانند سستی در اعتقادات میتواند باعث ایجاد دشمنی و خشم و حتی جنگ شود،«کوتهنظری و کوتهفکری» است. موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی شاید در نگاه اول گناه دیده نشود و کسی آن را حرام نداند، اما میتواند مقدمهای شود برای ایجاد بزرگترین مشکلات و گرفتاریها. این رفتارها را میتوان به گوله برفی تشبیه کرد که وقتی از بلندی به طرف پایین میغلتد، مدام بزرگ میشود و میتواند باعث خسارات جبرانناپذیری شود. تفاوت این موضعگیریها، سستیها و کوتهفکریها با گناهانی که ذکر کردیم این است که به راحتی میتواند مؤمنان و متدینان را هم درگیر خود کند.
قرآن و اهل بیت(ع) به طور مستقیم و غیرمستقیم در این مورد تذکراتی دادهاند. همچنین در قصص قرآنی و وقایع تاریخی هم میتوانیم فراوانی این رفتارها را که باعث گناهان بزرگ و جنگهای طولانی شده است، ببینیم. امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه83 نهجالبلاغه میفرمایند: «توصیه میکنم شما را به تقوا و پرهیز از خدایی که با انذار خود راه عذر را [بر شما] مسدود ساخته و با دلیل روشن حجت را تمام کرده و شما را بر حذر داشته از دشمنی که مخفیانه در سینههای شما راه مییابد و آهسته در گوشها میدمد...» نکته این فرمایش این است که القائات شیطانی همیشه آشکار و قابل مشاهده نیست. وقتی شیطان راه خود را به قلب ما باز کرد، میتواند با جلوهگری ما را در راه نادرست قرار دهد. گاهی ما فکر میکنیم رفتار و افکار ما میتواند در صلح و سازش و امنیت در جامعه کمک کند؛ در حالی که آن را نابود میکند؛ مانند کسانی که قرآن در موردشان میگوید: «و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم.»(بقره/11) کسانی که نمیتوانند در مواقع حساس تصمیمات درست بگیرند، هم ضرر به خودشان میزنند و هم به جامعهشان. حضرت علی(ع) خطاب به کوتهفکران میفرمایند: «خَفَّتْ عُقُولُکُمْ، وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ، فَاَنْتُمْ غَرَضٌ لِنابِلٍ، وَ اُکْلَةٌ لاَکِلٍ، وَ فَريسَةٌ لِصائِلٍ»؛ عقلهایتان سبک و افکار شما سفیهانه است، پس هدف خوبی برای تیراندازان و لقمه چربی برای مفتخوران و صیدی برای صیادان هستید.(نهجالبلاغه، خطبه14) کوتهبینان و سیاستزدگان خودآگاه و ناخودآگاه عامل دست فتنهگران برای تحقق مقاصد و اهداف شیطانی هستند. آنها خود گناه نمیکنند؛ اما مواضعشان باعث گناهانی میشود که دامان مردم بیگناه را هم میگیرد.
برخی رفتارها وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتوانند اثرگذار باشند و تحرک ایجاد کنند که مواضع سیاسی و اجتماعی غیرصحیح یا حتی سکوت در برابر فتنهانگیزیها، کوتهفکری و سبکسری از جمله این عوامل زمینهای است. بدتر آنکه افراد فکر میکنند موضعگیریهایشان نمیتواند در جامعه اثر بگذارد و تصور میکنند نظر انحرافی آنها به نظر غالب یا اکثریت تبدیل نمیشود؛ در حالی که نمیتوان از اشاعه یک حرف نادرست در جامعه جلوگیری کرد و حتی آن را تصحیح و ترمیم کرد. قبل از فراگیری وسایل ارتباط جمعی میشد از اشاعه برخی حرفها و نظرات و حتی گناهان جلوگیری کرد؛ اما اکنون از کنترل خارج است و در کمترین زمان میتواند فاجعهآفرینی کند، همانطور که میتواند از فاجعهای جلوگیری کند. در گذشته میتوانستیم اثرات برخی گناهان را محدود به یک محیط یا محدوده بدانیم، اما امروزه نمیشود اثرات و وسعت انتشار یک حرف یا موضع غلط را لحظهای برآورد کنیم؛ چه رسد به آنکه کنترلش کنیم. امیرالمؤمنین علی(ع) برای پیشگیری از چنین حالتی میفرمایند: «در مورد آنچه نمیدانی سخن مگو، در آنچه موظف نیستی کسی را مخاطب نساز و در راهی که ترس گمراهی در آن داری قدم مگذار، چه اینکه خودداری به هنگام بیم از گمراهی بهتر از آن است که انسان خود را در مسیرهای خطرناک بیفکند.»(نهجالبلاغه، نامه 31) همچنین میفرمایند: «شما را از منافقان بر حذر میدارم. منافقین، گمراه و گمراهکننده هستند، خطاکارند و به خطاکاری تشویق کنندهاند، به رنگهای گوناگون بیرون میآیند و به قیافهها و زبانهای متعدد خودنمایی میکنند، از هر وسیلهای برای فریفتن و درهم شکستن شما استفاده میکنند و در هر کمینگاهی به کمین شما مینشینند، قلبهایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه میروند و از بیراههها حرکت میکنند.»(همان، خطبه 194)