نوشتهاند روزهای آخر جمادیالثانی بود که «خالدبنولید» چشم از جهان فروبست و به جهنم شتافت. خالد در «جنگ اُحد» فرمانده گروه کوچکی بود که تنگه اُحد را دور زد و از پشت به سپاه اسلام حمله کرد و باعث شکست مسلمانان شد. او 20 سال پس از بعثت مسلمان شد، اما نه مسلمانی با قلبش، بلکه صرفاً با زبانش... او در یکی از جنگها بدون اجازه پیامبر(ص) بنیجذیمه را به قتل رساند و عدهای را اسیر کرد و گفت: «هر کس اسیری در دست دارد او را بکشد». مهاجر و انصار اسرا را نزد پیامبر(ص) فرستادند و آن حضرت دستان مبارک را بلند کرد و دو بار فرمود: «خدایا من بیزاری میجویم به سوی تو از کاری که خالد کرده است.»(اُسد الغابه، ج 2، ص 94)
خداوند ایمان را مطلوب فطرت قرار داده است که هر انسانی آن را درک میکند و دوستش دارد، مگر در حالتهای خاص، یعنی اینکه ما از هر فعل حرامی منزجر باشیم، همان انسانیتمان است. به همین دلیل، در قرآن آمده است: «... ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده و كفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ كسانىكه داراى این صفاتند هدایت یافتگانند.»(حجرات/ 7) البته انسانها گاهی اوقات نمیدانند از چه چیزی باید انزجار داشته باشد و به چه چیزی علاقهمند شوند؛ پس گاهی از چیزی خوششان میآید که برایشان ضرر دارد و بهعکس از چیزی بدشان میآید که برایشان مفید است. همانطور که در آیه 216 سوره بقره آمده است، باید از رفتارهایی که با مسلمانی و انسانیت منافات دارد، اعلام بیزاری کنیم. ضمن آنکه محل بیزاری جستن هم در همین دنیاست و در همین زندگی باید نفرت داشته باشیم از گناه تا گرفتار آن نشویم. خداوند در قرآن میفرماید: «و هر كس از یاد خداوند رحمان روىگردان شود، شیطانى را بر او مسلط مىسازیم كه همواره همنشین او خواهد بود. تا زمانىكه در قیامت نزد ما حاضر شود مىگوید: اىكاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشینى بودى!»(زخرف/ 38،36) نفرت و بیزاری از شیطان و وسوسههایش، از تسلط او بر انسان جلوگیری میکند، نشان از فهم قرآن و دستورات دینی دارد و همچنین از ارتکاب گناه و همراه شدن و حمایت کردن از گناهکار جلوگیری میکند. همراه نشدن با کسانیکه در قید و بند دین نیستند و هر فعلی از آنها سر میزد، از نتایج مثبت نفرت و انزجار از گناه است. عاملی که میتواند از وجود و شیوع شر در دنیا جلوگیری کند. در مقابل، هرگونه سکوت و حمایت از گناهکاران و کسانیکه در طریق خدا نیستند؛ یعنی رشد روز افزون آنها و شرارت بیشتر در دنیا که تبعاتش دامنگیر همه میشود. آیات بسیاری نیز در قرآن آمده است که «کراهت» داشتن و «ناخوشایند» دانستن کفار را محل اعراب نمیداند و توصیه میکند مؤمنان فقط بهدنبال انجام وظایف باشند نه ملاحظاتی که نظر کافران و مشرکان را تأمین میکند.