روانشناسان میگویند، شخصیت هر کسی با سه چیز شکل میگیرد: محیط، وراثت و تربیت. این مثلث سه ضلعی شخصیت یک انسان را میسازد... این مثلث سه ضلعی را در زندگی حضرت زینب کبری(س) بررسی میکنیم. وراثت: پدری چون امیرالمؤمنین(ع) و مادری چون زهرای مرضیه(س)، افتخار عالم بشریت. تربیت یافته چه کسی؟ ایشان مدتی زیر نظر پیامبر(ص) بود، مدتی هم امیرالمؤمنین(ع) و برادرانش. زینب(س) در چنین خانوادهای و با چنین مربیانی رشد کرد. مادری که دختر خود را از کودکی برای صحنههای مختلف آماده کرده است و سوم، محیط: محیط وحی، محیطی که به روایتهای مختلف از۴۰ روز تا ۹ ماه، پیامبر(ص) به در این خانه میآمد و میگفت: «السلام علیک یا اهل البیت» محیطی که ۱۸ آیه سوره «هل اتی» در آن نازل شده است. محیطی که جریان کساء در آن اتفاق افتاده و جبرئیل بارها در آن حضور یافته است. به عبارت دیگر، این مثلث وراثت، محیط و تربیت در زندگی حضرت زینب(س)، به نوعی اتصال به وحی و عالم ملکوت دارد. وقتی مادر محدثه باشد و پدر امیرالمؤمنین(ع)، چرا زینب از آن بیرون نیاید؟! چرا «دکتر عایشه بنتالشاطی» نویسنده اهل سنت معاصر با آن آثار فراوانی که در تفسیر حدیث دارد، کتاب مستقلی با عنوان «زینب قهرمان کربلا» بنویسد و بگوید، کسی جز مادرش فاطمه زهرا(س) در صفات به پای او نمیرسد. او در صفات و کمالات بعد از مادرش بینظیر است. کسی که سیدالساجدین او را «عالمه غیر معلمه» میخواند، کسی که با این همه کمالات و ارزشها و صفات به عرصه وجود پا گذاشت. در میان انبوه صفات حضرت زینب(س) که البته معالوصف، تاریخ هم از معرفی این شخصیت ناتوان است، چرا ما نباید در تاریخ درباره زندگی پنجاه و چند ساله حضرت زینب(س) قبل از کربلا اطلاعاتی داشته باشیم؟! درباره این دوران اطلاعات بسیار ناقص است. ایشان یک دهه با امام حسن(ع) بوده است و یک دهه هم با امام حسین(ع)؛ در دوران حکومت بنی امیه، اهل بیت(ع) و از جمله ایشان مورد توجه مردم بودند، حتی یهودیان مدینه هم به آنها احترام میگذاشتند. مسلماً در این ۲۰ سال اهل بیت(ع) کلاس درس و حدیث داشتهاند و پاسخ احکام و سؤالات فقهی مردم را میدادهاند، اما ثمره این ۲۰ سال کجاست؟ همان طور که بنی امیه خودِ امام(ع) را به شهادت رساندند، اجازه نشر کلماتشان را هم ندادهاند، نگذاشتهاند مکتوب شود و به دست کسی برسد. ایشان به نکته ظریفی اشاره داشته و فرمودهاند: «اینکه گاهی کسی در حضور مقدس امام سجاد(ع) روایتی میخواند و میفرمود: قال أبی؛ پدرم فرمود و یا دعایی میخواند و میفرمود: این دعای پدرم بوده است، میخواست آن فرهنگ ۲۰ سالهای که به فراموشی سپرده شده است، احیا بشود.»