هنوز یکی دو هفته از پیروزی انقلاب نگذشته بود که گروهکهای چپ «آمریکایی» و «روسی» فعالیت خرابکارانه خود را در کردستان آغاز کردند. حزب «دموکرات کردستان» پادگانهای مهاباد، پاوه و پیرانشهر را تصرف کرد و مقادیر معتنابهی سلاح به غارت برد. پس از «حزب دموکرات»، گروهک آنارشیستی «کومله» و سازمان «چریکهای فدایی خلق» در صحنه سیاسی کردستان ظهور کردند. پس از آن، به سرعت دهها گروهک چپ دیگر در گوشه و کنار کردستان سر برآوردند؛ از جمله «فداییان خلق» (شاخه اشرف دهقانی)، «اتحادیه کمونیستهای ایران» (تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان)، «خبات» (به رهبری شیخ جلال حسینی برادر عزالدین حسینی)، باند شیخ عزالدین حسینی، «مجاهدین خلق» (منافقین)، «راه کارگر»، «حزب رنجبران» («سازمان انقلابی» سابق)، «سهند»، «ارتش رهاییبخش خلقهای ایران»، «سازمان انقلاب دموکراتیک گیلان و مازندران»، «رزمندگان راه طبقه کارگر» و... .
مهمترین گروهک فعال در کردستان، حزب «دموکرات کردستان ایران» بود. بعد از پایان جنگ، دولت شوروی برای ضربهزدن به منافع نظام سرمایهداری در حلقههای ضعیفتر آن و اعمال فشار بیشتر به ایران، علاوه بر حزب توده، فرقه دموکرات آذربایجان را تشکیل داد و متعاقب آن جمهوری خودمختار آذربایجان در تبریز آغاز به کار کرد.
تا اواخر سال ۱۳۲۳ ش/ ۱۹۴۵ م، حکومت شوروی توانست در جمعیت احیای کرد نفوذ یابد و زمینه را برای تغییر کلی آن فراهم کند. افزون بر آن، دو بار شخصیتهای سرشناس کرد در فاصله سالهای ۱۳۲۰ـ۱۳۲۴ ش برای سفر به باکو دعوت شدند و در هر بار کوشیده شد تا نظر مهمانان کرد، به ویژه قاضی محمد، به این نکته جلب شود که شوروی علاقه دارد کردستان به آذربایجان بزرگ بیشتر نزدیک شود. هدف روسها، بیشتر استفاده ابزاری از کردها برای اعمال فشار بر دولت ایران بود، نه تأمین خواستههای مردم کُرد. در هر صورت در نتیجه این سفرها، جمعیت احیای کرد به حزب دموکرات کردستان تغییر نام داد.
حمید مؤمنی، از رهبران «چریکهای فدایی خلق» در این باره مینویسد: «در سال 1322، میرجعفرباقروف، دیکتاتور آذربایجان، عدهای از فئودالها و سران عشایر و متنفذین منطقه را به باکو دعوت کرد. از جمله قاضی محمد... عمر آغای شکاک و قاسم آغا... که نمایندگان فئودالیسم و از مالکین بوکان بودند... باقروف از مدعوین به باکو خواست که در مهاباد حزبی به نام «دموکرات کردستان ایران» با شعار «خودمختاری» (الگوی «فرقه دموکرات آذربایجان») به وجود آورند...»
قاضی محمد، بعد از بازگشت از سفر دوم در روز ۲۵ مرداد ۱۳۲۴ در اجتماع اعضای جمعیت پیشنهاد کرد جنبش از حالت مخفی بیرون آید و آشکارا زیر عنوان حزب دموکرات کردستان فعالیت کند. به این ترتیب، حزب موجودیت یافت و برنامه خود را در قالب مواد هشتگانهای منتشر کرد که عبارت بودند از: درخواست خودمختاری برای کردها تا به رسمیتشناختن زبان کردی و تشکیل انجمن ولایتی کردستان و... . در بهمن ۱۳۲۴، طی مراسمی موجودیت دولت خودمختار کردستان از سوی قاضی محمد در میدان «چوارچرا»ی مهاباد اعلام شد.
روند تحولات منطقه و توافق دولت شوروی با ایران مبنی بر خروج نیروهای این کشور بعد از جنگ از ایران، و دستکشیدن از حمایت دو دولت خودمختار آذربایجان و کردستان در قبال اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی، و مهمتر از آن اولتیماتوم آمریکا به شوروی مبنیبر حمله نظامی به آن کشور در صورت خارجنکردن نیروهایش از ایران، تومار عمر دو جمهوری را در هم پیچید و قاضی محمد ۱۱ ماه بعد از تأسیس جمهوری کردستان، در همان محلی که اعلام جمهوری کرده بود، در ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ ش به دست رژیم پهلوی به دار آویخته شد.
دومین فرد مشهور در این گروهک «عبدالرحمن قاسملو» است. وی از اعضای حزب منحله «توده» بود که پس از کودتای 28 مرداد 32 به خدمت «ساواک» درآمد و سپس به چکسلواکی رفت. برادر او به نام «اسماعیل قاسملو» در ایران ماند و به عنوان عامل «ساواک» به کار در کارخانه ماشینسازی تبریز مشغول شد و گروههای مخالف رژیم را لو میداد. قاسملو در پراگ زیرنظر علی گلاویژ و حسن قزلچی به عنوان یک کارمند ساده «حزب توده» در انتشار نشریهای به نام «کوردستان» مشارکت داشت و در قبال کار خود حقوق دریافت میکرد. قاسملو همزمان از طریق بورسیههایی که حزب کمونیست چکسلواکی در اختیار اعضای حزب قرار میداد، به تحصیل دانشگاهی مشغول شد و در سال 1344 رساله دکترای خود را با عنوان «کردستان و کردها» به چاپ رسانید، که در آن به نحو آشکاری تز «استقلال کردستان بزرگ» (شامل کردستان ایران، ترکیه، عراق، سوریه) را مطرح کرد. قاسملو با یک زن یهودی چک ازدواج کرد و تحتتأثیر شدید او به غرب گرایش یافت. در همین دوران، او از طریق همسرش وارد رابطه اطلاعاتی با سازمان جاسوسی اسرائیل («موساد») شد و به دستور «موساد» به موضع «سوسیالیسم دموکراتیک»، چنانکه شیوه صهیونیستهای چپ است، پیوست. از همین زمان ستاره اقبال او طلوع کرد! او در جریان حوادث مربوط به الکساندر دوبچک تمایلات غربی خود را آشکار کرد و به عراق رفت و در آنجا با کمک مالی «موساد» به انتشار نشریه «کوردستان» ادامه داد. قاسملو کوشید در عین پیوند با غرب، مناسبات حسنه خود را با حزب منحله «توده» و بلوک شرق نیز حفظ کند. در روزهای پیروزی انقلاب، قاسملو بلافاصله به ایران آمد و به سرعت به تشکیل حزب «دموکرات کردستان ایران» دست زد و خود دبیرکل آن شد.
در سالهای اولیه، بعد از انقلاب اسلامی با توجه به ضعف دولت مرکزی، تقاضای اقوام برای خودمختاری و خودگردانی و بهبود اوضاع اقتصادی شدت گرفت. در کردستان دو گروه عمده، یعنی حزب دموکرات کردستان و سازمان کومله به تجدید سازمان دست زدند و خواستار خودمختاری محلی شدند و نیروهای پیشمرگ ایجاد کردند. افزونبر آنها، در مهاباد نیز شیخ عزالدین حسینی، امامجمعه این شهر، در مقام رهبر معنوی کردها، خواستار خودمختاری کردستان شد. در سنندج احمد مفتیزاده، رهبر مذهبی این منطقه نیز از حق خودمختاری حمایت کرد.
بدینسان، حزب «دموکرات کردستان ایران»، که به دستور باقروف و از سوی سرهنگ صلاحالدین کاظماف، افسر عالیرتبه «ارتش سرخ» به منزله یک جریان شورویگرا تأسیس شد، این بار با تلاش قاسملو به عنوان یک جریان وابسته به غرب و «موساد» تجدید سازمان یافت. قاسملو در عین حال کوشید عناصر تودهای و شورویگرای کرد را که به رهبری عزیز یوسفی نفوذ بیشتری داشتند، جذب کند. با مرگ یوسفی در سال 1357، رهبری این جناح به دست غنی بلوریان افتاد و او در سال 1358 به نفر دوم «حزب دموکرات» بدل شد. بلوریان به راحتی میتوانست دبیرکلی را به دست گیرد، ولی تحتتأثیر ترفندهای محبتآمیز قاسملو اغوا شد. «حزب دموکرات» با شعار «دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان» فعالیت خود را آغاز کرد.
حزب «دموکرات کردستان ایران» در نخستین ماههای فعالیت خود میلیونها دلار از «ناتو» دریافت کرد و همزمان با گروهک «پیکار» نخستین جریانی بود که وارد مبارزه مسلحانه با نظام نوپای جمهوری اسلامی شد و به سرعت به اخذ مبالغ کلان پول و مقادیر معتنابه اسلحه از رژیم صدام موفق شد. قاسملو در تیرماه 1368 در اتریش ترور شد.