دیدار هفته گذشته رهبر حکیم انقلاب با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سالروز تشکیل این نهاد فرهنگی مولود انقلاب اسلامی صورت گرفت، همچون همیشه حاوی نکات مهمی در باب وظایف و مأموریتهای خطیر شورا در مواجهه با مسئله «فرهنگ» بود. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای سال گذشته اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای دوره جدید فعالیت آن منصوب کردند و وجود برخی چهرههای جوان و نخبه دانشگاهی در میان اعضای حقیقی منصوب شده، از عزم جدی ایشان برای هدایت شورا به سمت مرحلهای جدید از نقشآفرینی حکایت داشته است. ایشان در حکم انتصاب اعضای شورا، «شاکله و آرایش عمومی فرهنگ بر اساس نظم و محتوای انقلابی» را یگانه وسیله مصونسازی در برابر هجوم فرهنگی و رسانهای بیگانگان دانستند و شورای عالی انقلاب فرهنگی را در حکم «قرارگاه فرهنگی کشور» توصیف کردند. امسال هم ایشان در دیدار با اعضای شورا، باز هم بر نقش محوری این نهاد در هدایت عمومی جریان فرهنگی کشور تأکید کردند و یادآور شدند: «مهمترین نقش و وظیفه این شورا، هدایت فرهنگی کشور و جامعه است.» برای کسانی که دغدغه حوزه فرهنگ را به منزله بخش زیربنایی جامعه دارند، این سؤال مطرح است که آیا اساساً شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون نقش قرارگاه و مغز متفکر و هدایتگر را برای «فرهنگ» این مرز و بوم داشته یا خیر؟ و اینکه، شورا چقدر در کلیت ایفای وظایفش موفق بوده و تأثیر وجودی آن در تحولات فرهنگی جامعه مشاهده شده است؟ واقعیت این است که عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در تمام ادوار فعالیت آن تاکنون، ترکیبی از نقاط ضعف و قوت بوده است و میتوان تعبیر «بیم و امید» را برای ارزیابی عملکرد این نهاد در نظر گرفت. اگر قرار باشد بدون تعارف و واضحتر سخن بگوییم، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تمام این سالها نه نهاد بیخاصیت، خنثی و فاقد اثرگذاری بوده و نه اثرگذاری مورد انتظار در حوزههای علمی و فرهنگی کشور از آن دیده شده است. در واقع، این شورا در بخشهایی، مانند تدوین و تصویب اسناد بالادستی حوزه علم و فرهنگ که در حکم نقشه راه این حوزه است یا در موضوعاتی، مانند حساسیت و نظارت بر انتخاب رؤسای دانشگاههاـ به منزله قلب تپنده علم و فرهنگ کشورـ خوب عمل کرده، اما جای این شورا در هدایت فرهنگی جامعه، به ویژه در مسائل و موضوعات چالشی به شدت خالی احساس شده است؛ مسائل حساس و چالشبرانگیزی، مانند سبک زندگی، حجاب و عفاف، تحول در حوزه آموزش و ترویج علم نافع، رسانه و زندگی جاری مردم و...؛ قرار نیست با سیاهنمایی و مطلقانگاری قضاوت کنیم و این حوزههای چالشی را از دست رفته تلقی کنیم، اما واقعیت این است که نه عموم مردم و نه نخبگان علمی و فرهنگی کشور، در این بزنگاههای حساس فرهنگیـ که به برخی از آنها اشاره شدـ نقش هدایتگری و قرارگاهی و در یک کلام، نقش آرامکننده و انسجامبخش شورای عالی انقلاب فرهنگی را حس نکرده و نمیکنند و این دقیقاً همان حلقه مفقوده و مهم وظایف این شوراست که باید در دوره جدید به شدت ترمیم و بازسازی شود. انقلاب اسلامی مدتی است در چله دوم حیات مبارک خود قدم گذاشته و در این دوره هم مسئله زیربنایی و اساسی، «فرهنگ» و بازسازی انقلابی آن است؛ مسئلهای که نقش پدری و هدایتگری هوشمند شورا را میطلبد.