حضرت امام(ره) خطاب به حوزویان و دانشگاهیان مطالبی را بیان فرمودند. ایشان به حوزویان فرمودند که باید ارتباط خود را با دانشگاهیان تقویت کنید و نباید نسبت به دانشگاه برخورد انکاری و تدافعی داشته باشید. توصیه دیگر امام(ره) به دانشگاه بود که در مورد دیدگاه اسلام منهای روحانیت بیان شد. ایشان در این مورد گلایه داشتند و از دانشگاهیان خواستند[...]
حضرت امام(ره) خطاب به حوزویان و دانشگاهیان مطالبی را بیان فرمودند. ایشان به حوزویان فرمودند که باید ارتباط خود را با دانشگاهیان تقویت کنید و نباید نسبت به دانشگاه برخورد انکاری و تدافعی داشته باشید. توصیه دیگر امام(ره) به دانشگاه بود که در مورد دیدگاه اسلام منهای روحانیت بیان شد. ایشان در این مورد گلایه داشتند و از دانشگاهیان خواستند با حوزه، تقارب و هم اندیشی داشته و در مسیر همگامی پیش بروند. از این رو یک اراده بسیار قوی در میان نخبگان حوزوی و دانشگاهی، که به امام و انقلاب وفادار بودند، پدید آمد و این اراده قوی موجب شد انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی راه خود را به خوبی طی کند. ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه را میتوان از زوایای گوناگون مورد توجه قرار داد:
الفـ وحدت و انسجام اجتماعی: جامعه برای بقای خود نیازمند وحدت و انسجام اجتماعی است و این وحدت و انسجام اجتماعی از طریق تعامل و همکاری سازنده نهادهای اجتماعی حاصل میشود. تحولات تاریخی، اجتماعی و سیاسی عمیقاً متأثر از پیوست و گسست نخبگان اجتماعی (به طور خاص حوزویان و دانشگاهیان) بوده است و وحدت و تعامل با همگرایی و پیوست حوزه و دانشگاه قبل از اینکه یک وظیفه برای نخبگان این دو نهاد علمی و معرفتی باشد، حقی برای کل جامعه است و تأثیر این پیوست و گسست به طور مستقیم متوجه جامعه خواهد شد.
بـ تأمین نیروی انسانی برای ساختار نظام اسلامی: بیشک، حوزههای علمیه و دانشگاهها به منزله تأمینکننده نیروی انسانی، دو رکن اساسی و تعیینکننده در ساختار نظام هستند. بنابراین، حوزه و دانشگاه به منزله دو ثقل مؤثر در نظام اسلامی باید وحدت نظری و عملی داشته باشند. حوزه و دانشگاه دو نهاد نیروساز اصیل جامعه هستند که کلیدیترین مناصب حکومتی را به عهده میگیرند.
جـ تحقق اسلامی بودن دانشگاهها و عینیت یافتن دانشگاه اسلامی: برای سوق دادن دانشگاه به «محوریت قرار دادن دین» و ارزشمدار کردن آموزش و پژوهش و اهتمام به «جهتگیریهای دینی و ارزشمدارانه» در عرصههای علمی این اقتضا را دارد که به وحدت حوزه و دانشگاه به مثابه یک ضرورت و یک موضوع تردیدناپذیر نگریسته شود. این مهم است که میتواند ایده و معرفت و روشهای سکولار را از محیط علم و دانش بزداید.
دـ جنبش تولید نرمافزار علمی و دینی: یکی از عوامل اصلی زمینهساز برای تولید علم و نظریه و تمدنسازی و نهضت نرمافزاری، همانا سالمسازی گفتوگوها و سپس تضمین بقای این فضای سالم و علمی برای مباحثه و گفتوگوست. حوزه و دانشگاه برای رشد به فضایی دور از افراط و تفریط نیازمند بوده و وحدت و همگرایی این دو نهاد علمی را هر چه بیشتر ضروری میکند.
نتایج فرآیند گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه
اگر ما منصفانه مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را در مقام تحقق ارزیابی کنیم، شاهد کامیابیها وموفقیتهای نسبی خواهیم بود که میتوان به ترتیب ذیل به آن اشاره کرد:
1ـ کاهش فاصلهای که به لحاظ شیوههای آموزشی و پژوهشی بین این دو نهاد علمی وجود دارد؛
2ـ تبادل استاد و دانشجو و شکلگیری گروههای جدید آموزشی و پژوهشی در نهاد حوزه و دانشگاه؛
3ـ شکلگیری و پیدایش رشتههای جدید علمی، با نگاه تطبیقی و جامع به دیدگاههای مطرح شده؛
4ـ مباحث علوم انسانی و اجتماعی در حوزههای علمیه؛
5ـ گسترش نگاه ارزشی و تطبیقی در قلمرو طرح مباحث علمی در دانشگاهها؛
6ـ تلاش مشترک در راستای تولید اندیشه؛
7ـ تعامل و همراهی استادان و نخبگان حوزه و دانشگاه در راه تثبیت انقلاب اسلامی و کسب توفیقات متعدد.
روند وحدت حوزه و دانشگاه در دهه اول و دوم انقلاب همراه بود با هدفگذاری برای ارتباط حوزه و دانشگاه، ایجاد تفاهم بیشتر، درک متقابل در جهت رفع سوءتفاهمها، آشنایی با روشهای هم دیگر، آشنایی با علوم و محیط آموزشی یکدیگر و نزدیک شدن صفوف همدیگر در مبارزه با استبداد و استکبار جهانی و این تلاشها در برقراری حاکمیت دینی به ثمر نشست و در دهه دوم با سرمایهگذاری کلان موفقیتهای نسبی هم داشتیم و گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه به منزله یک گفتمان برتر و نامحسوس در تار و پود نظام و جامعه در این دو دهه ایفای نقش کرد. بنابراین، در این دو دهه نقشهای اساسی و بنیادینی چون استقرار نظام حکومت، نوشتن قانون اساسی و تشکیل قوای نظام جمهوری اسلامی را داشته است. در مجموع، برای ارزیابی مسئله وحدت حوزه و دانشگاه باید دید قبل از انقلاب در چه وضعیتی بودهایم یا باید دید در سالهای 1361 و 1362 کجا بودهایم و الآن در کجا هستیم.