در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره اقتضائات نظام فرهنگی حاکم بر جامعه، بیانکننده وحدت هر چه بیشتر میان حوزه و دانشگاه بوده است. شاید در دهه 60 به دلیل وضعیت کشور اصل بحث وحدت حوزه و دانشگاه خاستگاه سیاسی و اجتماعی داشت؛ اما رفتهرفته این بحث از سوی هر دو نهاد به یک مسئله تئوریک تبدیل شد و مورد بحث قرار گرفت. در این میان، عدهای رابطه میان حوزه و دانشگاه را همان رابطه بین دین و علم تلقی کردهاند و نکته مهم اینجاست که هیچگاه وحدت حوزه و دانشگاه به معنای «یکسان شدن» این دو نبوده یا شرایط به نحوی پیش نرفته که یکی بر دیگری سلطه و برتری پیدا کند؛ بلکه این دو نهاد هر یک آگاهی خاص خود را دارند که در نهایت منجر به ایجاد هویتهای گوناگون فردی و اجتماعی میشود.
رسالت حوزه و دانشگاه
نتیجه اینکه تا تعریف و تلقی امروز جامعه ما از نسبت میان دین و علم اصلاح نشود، همچنان بحث بر سر وحدت حوزه و دانشگاه وجود خواهد داشت؛ اما نباید فراموش کرد که رسالت دانشگاه پرورش اندیشههایی است که بتوانند با علم جامعه را اداره کنند و در این مسیر از علوم پایه و کاربردی بهره ببرند.
از سوی دیگر، در حوزه اعتقاد به دین حداکثری وجود دارد تا اداره جامعه را به عهده بگیرد. در اینباره آیتالله رشاد، رئیس شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه کشور رسالت حوزه را تولید نظامات دولت اسلامی دانست و گفت: «کشور دولتسازی را پیش روی خود دارد؛ دولتی که تمام ارکان، قوانین و رفتارهای مسئولانش اسلامی باشد. حوزه باید فرهنگسازی را در جامعه جاری کند.»
اینجاست که صاحبنظران تأکید میکنند این دو نهاد هر یک مستقل از هم هستند و وحدتی میان این دو ایجاد نخواهد شد؛ در حالیکه پاسخ به این نوع تفکر ساده است. قطعاً اگر استقلال آنها را بهصورت مطلق در نظر بگیریم، هماهنگی واقع نخواهد شد؛ ولی هماهنگی علم و دین و حوزه و دانشگاه به یک عامل هماهنگکننده نیاز دارد و آن، وحدت در مقصد است. به تعبیر حضرت امام(ره) ،شرط همزیستی مسالمتآمیز میان این دو نهاد فقط علاقه به کشور و حفظ کیان اسلام است.
نه خِرَد مستقل از وحی، نه وحی مستقل از خرد
در تأیید این مطلب حجتالاسلام والمسلمین میرباقری معتقد است: «حوزه و دانشگاه باید هماهنگ شوند و محور هماهنگی، حل نیازهای اجتماعی است. اگر قرار است رهبری تکامل اجتماعی مطرح شود، دو جهت برای تکامل فرض میشود. به بیان دیگر، خطی وجود دارد که این دو جهت، در دو سر آن قرار دارد و میخواهد همه شئون حیات را در جهت تقرب و ابتهاج به قرب یا در جهت مادیت هماهنگ کند. البته طیف وسط که التقاط این دو است نیز وجود دارد. در حقیقت میخواهیم بین دین و علم گره بزنیم تا نه خِرَد مستقل از وحی، و نه وحی مستقل از خرد برنامهریزی کند، بلکه به دنبال آن هستیم که بین وحی و خِرَد، و میان کاوشهای نظری و تجربی از یکسو و راهبردهای وحیانی از سوی دیگر، هماهنگی ایجاد کنیم.»
تعابیر بالا عامیانهترین مثالی را که در وحدت میان حوزه و دانشگاه به ذهن متبادر میکند، این است که حوزه و دانشگاه مانند دو همسایه دیواربهدیوار هستند. به عبارت دیگر، شباهت نظام آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها و حوزههای علمیه این است که هر دو به دنبال واقعیت هستند و میخواهند از مجهولات بشر پردهبرداری کرده و مجهولات را به معلومات تبدیل کنند؛ اما شیوههای متفاوتی دارند. شیوههای حوزه بیشتر مطالعات نظری است، ولی شیوه دانشگاه مطالعات عملی، اجرایی، بازخورد گرفتن و پیامدهای دیدگاهها و مسائل نظری است.
بهترین الگوی وحدت
در همین راستا، حجتالاسلام وحدتی شبیری «شهید فخریزاده» را الگوی وحدت حوزه و دانشگاه معرفی کرد و گفت: «شهید فخریزاده فخر دانشگاه و الگوی دانشگاهی متعهد، متدین و مرتبط با حوزه علمیه بود. تحصیلات فیزیک داشت؛ اما با حوزویان نشست و برخاست میکرد. در بخش فلسفه معتقد بود، فلسفه اسلامی میتواند حتی در حوزه فیزیک راهگشا باشد. همچنین تأکید داشت فلسفه اسلامی باید به کمک فیزیک بیاید و این دانش را پربار کند.»
وی با تأکید بر اینکه به جز حوزه و دانشگاه هیچ نهاد دیگری نمیتواند علوم انسانی را متحول و اسلامی کند، عنوان کرد: «وحدت حوزه و دانشگاه شعار بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) بود. ایشان بهخوبی میدانستند حوزه و دانشگاه قائمه انقلاب و دو رکن انقلاب اسلامی به شمار میروند. نبض تفکر جامعه در دست این دو نهاد علمی است. یکی از دلایل پیروزی انقلاب اسلامی این بود که حوزویان به درون دانشگاه رفتند و در دانشگاه تهران تحصن کردند و دانشگاهیان نیز به درون حوزهها آمدند و دست در دست هم تفکر جامعه را ارتقا بخشیدند و مردم را آگاه کردند.»
در این میان، برخی کارشناسان راهکارهای متفاوتی را برای وحدت هرچه بیشتر میان این دو نهاد ارائه دادهاند که یکی از آنها هماهنگی حوزه و دانشگاه در یک سازمان و شبکه است. سازمانی که در آن به انحلال هیچ یک از دو مجموعه حوزه و دانشگاه نیاز نیست. ادغامی هم قرار نیست صورت پذیرد؛ بلکه در این سازمان جامع هر کدام از این نهادها جایگاه خود را دارند.