از وقتی انسان در این کره خاکی پا گذاشت، وجود راهبر و پیشرو را برای خود لازم میدید؛ کسی که توان فکری و مدیریتی بالایی داشته باشد و بتواند مردم را از گذرگاههای گوناگون عبور دهد. رفتهرفته قدرتمند شدن و قدرت داشتن از حالت سنتیاش خارج شد[....]
از وقتی انسان در این کره خاکی پا گذاشت، وجود راهبر و پیشرو را برای خود لازم میدید؛ کسی که توان فکری و مدیریتی بالایی داشته باشد و بتواند مردم را از گذرگاههای گوناگون عبور دهد. رفتهرفته قدرتمند شدن و قدرت داشتن از حالت سنتیاش خارج شد و دیگر نیازی نبود یک فرد برای مدیریت عنوانی کسب کند، در جایگاهی بنشیند، مسئولیتی داشته باشد و... . با توسعه دانش و فناوری، افرادی توانستند بهصورت غیرمستقیم و حتی مجازی جامعه را خوب یا بد مدیریت کرده و نقش راهبر را برای آنان ایفا کنند. برای نمونه، یک فرد میتواند با یک جمله، جامعه را به محبت، مدارا، امنیت، آرامش، تشویش و نگرانی و حتی اغتشاش و جنگ دعوت کند. برای این کار کافی است از نقاط قوت و ضعف موجود در جامعه یا حساسیتهایی که دارد استفاده کند؛ ولی با توجه به اینکه در تمام جوامع نقاط ضعف و حساسی در اقتصاد یا فرهنگ یا مسائل مختلف خانوادگی و اجتماعی و... وجود دارد، عدهای مدیریت سوء را پیش گرفته و قصد دارند جوامع را به ناآرامی دعوت کنند. فرض کنید در یک جامعه نگرانی از بالا رفتن قیمتها وجود داشته باشد، کافی است فرد یا افرادی مدام با تأکید بر این موضوع، شایعه پخش کنند و جامعه را هر روز بیشتر از روز قبل مضطرب کنند. اینجا یک خبر جعلی در موقعیتی مناسب میتواند به انفجار قیمت منجر شود. در این مواقع، ما باید بدانیم که اختیار ذهن و احساساتمان را به چه کسانی میدهیم؟ چه کسانی راهبری ذهن ما را برعهده گرفتند و چگونه ما را برای اهداف خاصشان هدایت میکنند؟ آنها اگر ما را زودباور ببینند، به خود اجازه میدهند هر دروغی را در ذهن ما جای دهند و از هر مکانی و در هر زمانی فکر ما را مدیریت کرده و به سمتی ما را به حرکت وادار کنند. اینکه ما به چه کسی اعتماد کنیم و رهبری فکرمان را به چه فرد یا افرادی بدهیم، موضوعیت دارد. ما خصوصیات لازم برای یک راهبر و مدیر را باید در تعالیم دینی و مکتبی جستوجو کنیم؛ باید کسانی را که راهبری و مدیریت فکری ما را برعهده میگیرند، بشناسیم که در خدمت شیطان نباشند و رفتارهای غیردینی را توسعه ندهند و با افکار غیرالهی مدیریت نکنند. کسانی که به قتل، دروغ، اغتشاش، توطئه و خیانت برای رسیدن به مطلوب خود اعتقاد دارند، نمیتوانند راهبری افکار را برعهده بگیرند تا به راهبری یک جامعه برسند. امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه میفرمایند: «از فرومایگان اطاعت نکنید، آنان که تیرگیشان را با صفای خود نوشیدید و بیماریشان را با سلامت خود درهم آمیختهاید و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کردهاید، در حالی که آنان ریشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم، مرکبهای رام قرار داده و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخته و برای دزدیدن عقلهای شما و داخل شدن در چشمهای شما و دمیدن در گوشهای شما، آنان را سخنگوی خود برگزید. پس شما را هدف تیرهای خویش و پایمال قدمهای خود و دستاویز وسوسههای خود گردانید.»(نهجالبلاغه، خطبه 131) کسانی که میخواهند از خوبیهای مردم و از محبتی که در میان آنان است، سوءاستفاده کنند و به دروغ وعده یک زندگی شیرین بدهند، نباید بر ذهن و زندگی مردم تسلط پیدا کنند و نباید بیرحمی و خشونت خود را پشت دلسوزی و عطوفت مردم مخفی کنند. از آنطرف طبق بیان امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 131 نهجالبلاغه کسانیکه هدفشان کمرنگ کردن خدا در جامعه است، شایستگی مدیریت فکر و قلب مردم را ندارند. ایشان در این خطبه درباره کسانی که میخواهند عهدهدار هدایت جامعه شوند نیز نکاتی را گوشزد میفرمایند که ما باید با دقت آن را بخوانیم و به آن عمل کنیم. شناخت افرادی که دعوی هدایت جامعه و تشکیل حکومت دارند، با دقت در نکات این خطبه آسان میشود. حضرت علی(ع) نه فقط برای مؤمنان، بلکه برای همه بشریت این سخنان را فرمودهاند تا در هر زمان و مکانی قابل استفاده باشد؛ یعنی همه مردم جهان میتوانند با ملاک قرار دادن بیانات امام علی(ع) زندگی خود را در مسیر انسان الهی قرار دهند. در کل، ما باید برای ذهن و زندگی خود مدیر و راهبری انتخاب کنیم که ابتدا بتواند خود را در بالاترین سطح اخلاقی و فردی مدیریت کند و بنا به فرمایش حضرت علی(ع) «... انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مىبيند.»(همان، خطبه 133) بیاعتقادی به آخرت دنیادوستی میآورد و دنیادوستی یک فرد میتواند ضربههای مهلکی را در مدیریت جامعه به مردم وارد کند. هر نقص اخلاقی که در فرد باشد، میتواند در اجرای احکام اسلامی و انسانی پس از رسیدن به قدرت اثر بگذارد و این اثر سوء، یعنی زندگی سخت برای مردم. پس ما باید با چشم باز به سخنان و وعدههایی که میشنویم، توجه کنیم و بدانیم حرفهایی که میشنویم، به صلاح و مصلحتمان است یا افرادی قصد دارند از نقاط ضعف جامعه و احساساتمان سوءاستفاده کنند؟