بدون شک، قله الگوی پاسداران، سیدالشهدای مدافعان حرم «حاجقاسم سلیمانی» است؛ اما در میان پاسداران هم قلههای کوچکی در میان ما در همین زمان وجود دارند که شاید گمنام هستند. آزادهجانباز شهید علیرضا ربیعی از این قبیل پاسداران بود که سال گذشته بر اثر عوارض اسارت و جانبازی به شهادت رسید. در اولین سالگرد شهادت ایشان دقایقی کوتاه با همسر مکرمه ایشان، سرکار خانم صدیقه خادمی همکلام شدیم تا ابعاد کوتاهی از این حیاتطیبه را انعکاس دهیم. در ادامه، روایت همسر شهید ربیعی را میخوانید:
«یکی از مصادیق عمل صالح ایشان، اهمیت بسیار به لقمه حلال بود. میگفتند لقمه حلال در تربیت فرزند بسیار مؤثر است و در سالهای زندگی مشترک برای رسیدن به مسائل دنیایی، هیچگاه به سمت حرام و شبهه نرفت. خاطرم هست، مثلاً اگر در محل کار 80 ساعت اضافهکار ایستاده بود، 40 ساعت و کمتر محاسبه میکرد و مابقی را هدیه میداد و میگفت، میخواهم نانی که به شما و بچه بدهم، حلالحلال و بدون شبهه باشد.
خیلی سادهزیست بود و حُب دنیا نداشت. دنبال شهرت نبود و گمنامی را دوست داشت. به من و بچهها میگفت، اگر کسی پرسید پدر شما چهکاره است؟ بگویید، او یک آبدارچی ساده است. واقعاً نفس خود را مهار کرده بود. در محل کار و جاهای دیگر خیلی به دنبال این بود که مشکلات مردم را رفع کند. در بحث بیتالمال خیلی حساس بود. هیچوقت در هیچ جایگاهی در این سالیان از بیتالمال استفاده شخصی نکرد. حتی در بدترین شرایط، راضی نمیشد همکارانش با ماشین بیتالمال کاری برایش انجام دهند. خیلی نسبت به مسائل دینی محکم بود. اصلاً این نبود که سکوت را جایز بداند یا اینکه به خاطر منافع شخصی خودش، از اعتقاداتش بگذرد. در همه عرصهها واقعاً بصیر بود؛ فرقان داشت. این موهبت الهی شامل حالش شده بود. در بحث اعتقادات پایبندی به ولایت و اعتقاد راسخ به نظام جمهوری اسلامی در او خیلی تبلور داشت. همیشه خود را بدهکار نظام میدانست. میگفت، چرا برخی طلبکار از نظام هستند؟! در عبادات، ویژگی بارزش نماز اول وقت بود. هیچ چیزی برای او بااهمیتتر از نماز اول وقت نبود. دائمالوضو بود. در سالیان سال زندگی با ایشان، هیچگاه ایشان را بدون وضو ندیدم. مناجات صحیفه سجادیه، حدیث کسا، زیارت عاشورا، دعای عهد و... را از حفظ بود و میگفت، در مسیر رفتوبرگشت از محل کار تا خانه، اینها را میخوانم. ایشان به طور ویژه، در بحث ولایتپذیری شاخص بود. رابطه دلی با رهبر معظم انقلاب داشت. محال بود آقا در تلویزیون سخنرانی داشته باشند و ایشان دوزانو و با ادب ننشیند و تا آخر گوش نکند. حتی اواخر، استخواندرد شدید داشت؛ اما دوزانو مینشست و ادب میکرد و گوش میداد. میگفت هر کسی از امام و رهبرش زاویه بگیرد، قطعاً به بیراهه میرود و عاقبتبهخیر نمیشود. توصیه ویژه او به من و فرزندانش این بود که همیشه گوش به فرمان آقا باشید تا عاقبتبهخیر شوید.»