قطعاً مراکز مطالعاتی غرب که رصد و پیگیری تحول مظاهر قدرت جمهوری اسلامی ایران را از سالیان سال برعهده دارند، انتظار ندارند نیروی قدس در سپاه پاسداران، به یکباره صاحب این مقدار از نفوذ و تأثیر در مقابله با برنامهها و راهبردهای آمریکاییـ صهیونیستی شده باشد و دیگر بر دشمنان ایران پوشیده نیست که این نیرو، از بارزترین کنشگران منطقهای در طول بیست سال گذشته است؛ چه در حمایت مستقیم از جنبشهای مقاومت در لبنان، فلسطین و عراق و چه در مقابله با جماعت داعش و سازمانهای تروریستی تکفیری دیگر در داخل و خارج ایران.
نام نیروی قدس سالیان سال با نام حاج قاسم سلیمانیـ فرمانده این نیروـ مرتبط است که جبهههای نبرد و درگیری او را میشناسند و او با حضورش در آنها همچون حضور در محراب عبادت و نماز انس داشت.
او فرمانده در سایه نبود و مخفیانه عمل نمیکرد. حضور او در جبههها علنی بود؛ او همزمان با نقشآفرینی در عرصههای سیاسی و اجتماعی در کنار نقشهای نظامی در برنامهریزی و نظمبخشی و شرکت در جنگ اقدام میکرد. مجاهدان او را میشناختند و با وجود او بدون توجه به هر گونه لقب یا مرتبه نظامی آرامش مییافتند.
شخصیت بینظیر حاج قاسم، جامع حضور شجاعانه در میدان جبههها و برنامهریزی استراتژیک نظامی و سیاسی و نیروی ایمان، بصیرت، تواضع و عبادت و بندگی در آن واحد بود. به راستی که چنین شخصیت جامعی کمنظیر است و این حضور استثنایی نقشی مهم در تأثیر و نفوذ منطقهای قدرت نیروی قدس داشته است.
نیروی قدس در سالهای گذشته توانست به طور مستقیم با حشدالشعبی در طرد نیروهای داعشـ که بصره را اشغال و یکپارچگی عراق را تهدید کردـ مشارکت داشته باشد و همپیمان اصلی سوریه در برابر نقشههای غربی و منطقهای برای نابودی و سیطره برآن و تغییر جهتگیریهای راهبردی آن باشد.