صبح صادق >>  جبهه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۳  ، 
کد خبر : ۳۴۲۹۷۰

شهید آشوری

پایگاه بصیرت / فاطمه‌سادات طلایی

روبرت در همان دوره ابتدای آموزش بود که نظر استادهای آموزشی را به خود جلب کرد؛ چراکه او روز به روز آماده‌تر می‌شد. در همین زمان ارتش جنایتکار صدام قسمت‌هایی از منطقه مهران را به تصرف خود درآورد. چون در آن زمان لشکر ۸۴ عملیاتی خرم‌آباد مسئولیت پدافندی آن منطقه را به عهده داشت، طی استعلامی از پادگان خرم‌آباد، نیروی تازه نفس را خواستار شدند و «روبرت لازار» در حالی که فقط یک ماه و نیم از آموزشش باقی مانده بود، جزء اولین کسانی شد که داوطلبانه به منطقه رفت و هرگز اجازه پیشروی را به دشمن نداد و در بیشتر گشت‌های شناسایی و حتی رزمی جزء اولین نفرات داوطلب بود. حتی به دلیل استراحت بیشتر همرزمان خود، به جای آنها نگهبانی در کمین و استراق‌سمع از دشمن را قبول می‌کرد و از عهده تمام مسئولیت‌های واگذار شده به خوبی بر می‌آمد. شهید روبرت لازار در دو عملیات شرکت کرد؛ و جزء اولین گروه خط‌شکنان بود که توانستند با همت و یاری خدا آن ارتفاع را که مشرف به دشت مهران بود، از وجود دشمن پاک کنند؛ به گونه‌ای که همیشه یاد و خاطره آن عملیات در ذهن همه نقش بسته است و همه از آن به نیکی یاد می‌کنند که چگونه در ایام عاشورای حسینی با فریادهای یا حسین گویان خود دشمن را تا کیلومترها در خاک خود به عقب راندند.

به نقل از یوسف آسوریان همرزم شهید روبرت لازار

 

«روبرت لازار» در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در تهران متولد شد. پس از ناتمام ماندن تحصیلات مدرسه، به خدمت سربازی اعزام شده و دوران آموزشی را به مدت یک ماه و نیم در لشکر ۸۴ لرستان گذراند. با پایان دوره آموزشی، وی به جبهه غرب منتقل شد و در مناطقی، همچون سومار و مهران از وطن پاسداری کرد. بنا به روایت برادرش، آخرین بار وی در منطقه عملیاتی «میمک» مستقر بود. فرمانده «روبرت لازار» به برادرش گفته بود: «به روبرت بگویید بیش از چند روز به پایان خدمتش باقی نمانده و لازم نیست اینجا بماند و می‌تواند به پشت خط بازگردد، ولی وی نپذیرفت.» فرمانده روبرت لازار نقل می‌کند که او گفته است: «تا آخرین روزی که اینجا هستم، این مسلسل مال من است و نمی‌گذارم تپه به دست عراقی‌ها بیفتد.» همین کار را هم کرد و سرانجام شهید شد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات