«آب» مهمترین مسئله در عصر اخیر در میان تمام جوامع بشری است تا جایی که به اذعان برخی کارشناسان، جنگ بر سر آب میتواند یکی از معضلات آینده کشورها در عصر پیشرو باشد. همه این کره خاکی به دلیل افزایش دمای هوا و کاهش بارندگیهای مؤثر اکنون دچار کم آبی شدید شدهاند و رودخانهها، چاهها، چشمهها و قناتهای بسیاری خشکیده است. ایران اسلامی هم که در فلات گرم و خشک قرار دارد، منطقهای کم آب و کم بارش است که افزایش گرمای هوا و کاهش بارندگی بیشتر به چالش منابع آبی و مشکلات عدیده آن دامن زده است.
کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی
به گفته کارشناسان و اقلیمشناسان، روند کاهشی بارشهای جوی همزمان با تغییرات اقلیمی و افزایش میانگین دمای هوا، در چند سال اخیر به تشدید بحران آب منجر شده و متأسفانه در چشمانداز کوتاهمدت نیز جز با پافشاری بر مدیریت مصرف و اولویت دادن به تأمین آب شرب، راهکاری برای گذر از این بحران به چشم نمیآید. مطابق با آمارها، میانگین بارشهای جوی سال آبی گذشته، یعنی از ابتدای مهر ۱۴۰۰ تا ۳۱شهریور ۱۴۰۱ حدود 20/6 میلیارد مترمکعب، معادل ۱۸درصد کمتر از میانگین بارشهای کشور در ۵۴ سال اخیر بوده است.
خشکی و کم بارشی
به روایت همین پژوهشها، سال آبی جاری بهجز یک دوره بارش مقطعی در بهار امسال، سالی خشک و کم باران بوده و هرچند در سایه تغییرات اقلیمی و بهخصوص ورود جریان موسمی هند سیلابهایی برای مناطقی ایجاد شده، اما درمجموع بارندگیهای آن در مقایسه با میانگین بلندمدت نامساعد بوده است. این در حالی است که بررسی آمارهای مربوط به تغییرات دمای هوا نیز از تغییرات قابلتوجه در این حوزه حکایت دارد؛ بهگونهای که متوسط دمای کشور در سال آبی گذشته نسبت به دوره زمانی بلندمدت 1/1 درجه افزایش داشته است.
سدهای خالی و لولههای خالیتر
پاییز 1401 هم گذشت و به زمستان رسید؛ فصلی که به لحاظ بارشها نقش مهمی در سال آبی ایفا میکند، اما آمارها نگرانکنندهتر شد؛ چرا که امسال جدول خطرناکی به لحاظ میزان بارش در همه استانهای کشور وجود دارد و حکایتی تلخ از کاهش آمار ۱۶ درصدی بارشها و کاهش ۲۵ تا ۷۵ درصدی ذخیره آب سدهای مهم کشور روایت میکند! سدهای خالی که لولههای آبی منازل را خالیتر و قطعی و جیرهبندی را در فصل گرم بیشتر خواهد کرد.
ایرانیهای پر مصرف
باید عنوان کرد کاهش منابع آبی در کشور در حالی است که مصرف عمومی آب در کشور تغییری نداشته و همچنان ایران رکورددار پر مصرفترینها در حوزه آب در دنیا به شمار میآید. چنانچه ایرانیها یک و نیم برابر خارجیها آب مصرف میکنند و مصرف ۲۴ ساعت هر ایرانی ۲۳۰ لیتر است، در حالی که این آمار در هلند ۱۲۹ و در بلژیک ۱۱۲ لیتر است. پر مصرفی چند برابری ایرانیها در حالی تصویر میشود که کاهش بارندگیها در سال آبی جاری به کاهش شدید منابع و ذخایر آبی کشور منجر شده است و سدها درگیر کمآبی بوده و حدود ده سد بزرگ و مهم کشور با کاهش ۲۵ تا ۷۵ درصدی حجم موجودی آب مواجه هستند. چنانچه سد اکباتان همدان از ابتدای سال آبی جاری تا ۵ آذر با یک میلیون مترمکعب حجم مخزن و کاهش ۸۵ درصدی، بیجار در گیلان با ۴۲ میلیون مترمکعب موجودی آب و کاهش ۵۸ درصدی، تهم زنجان با ۱۴ میلیون متر مکعب موجودی آب و کاهش ۵۵ درصدی، چاه نیمهها در سیستان و بلوچستان با ۱۴۷ میلیون مترمکعب آب و کاهش ۵۴ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته مواجه هستند. سد شهید رجایی در مازندران هم از ابتدای سال آبی جاری ۲۸ میلیون مترمکعب موجودی آب با کاهش ۵۴ درصدی، در ایلام با ۱۸ میلیون مترمکعب موجودی آب با کاهش ۴۹ درصدی، کرخه با ۶۴۶ میلیون مترمکعب با کاهش ۴۲ درصدی، پانزده خرداد در حوضه آبریز قم ۵۲ میلیون مترمکعب با کاهش ۳۹ درصدی و سفیدرود گیلان هم با ۱۱۵ میلیون مترمکعب موجودی آب و کاهشی ۳۷ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته مواجهند. لبهای خشک زمین و بی مبالاتیها در مصرف آب و رعایت نکردن شرایط بحرانی در مصرف آب موجب شده است بار دیگر صدای پای جیرهبندی برای حفظ منابع آبی موجود بلند شود؛ اما باز هم خیلیها شرایط را درک نمیکنند و به پرمصرفی ادامه میدهند، بدون آنکه حتی به یک سال آینده بنگرند و خطر بیآبی را درک کنند.
کاهش ۷۰ درصدی منابع آبی
آمارها روایتهای ناخوشایندی از منابع آبی پایتخت دارد. چنانچه منابع آبی با کاهش ۷۰ درصدی مواجه بوده و اگر مصرف سازماندهی و بهینه نشود، با مشکل کمآبی و قطعیهای پی در پی و حتی جیرهبندی آب مواجه خواهیم بود؛ در حالی که ممکن است جیرهبندی هم چاره کار نباشد. به جز قطعی آب قطعاً وقتی منابع آبی به کف برسد، آب مصرفی با وجود کلرزدایی و ضدعفونی شدن با مشکلات بسیاری به سبب رسیدن به رسوبات کف حوضه مواجه خواهد شد و دیگر آب کیفیت سابق را نخواهد داشت. پیشبینیهای هواشناسی به زمستان خشک و سرد و کم برکت امسال اشاره دارد و این به معنای آن است که اگر مصرف را مدیریت و بهینه نکنیم، باید کمآبی و بیآبیهای گستردهای را نه تنها در پایتخت، بلکه در کل کشور شاهد باشیم؛ اما انگار گوش شنوایی نیست.