اگر بخواهیم قصد حضرت زهرا(س) از قیام را بفهمیم، باید به خطبه ایشان در خطاب به مردم مدینه مراجعه کنیم. اولاً خطبه حضرت(س) ابعاد معنوی، مادی، حکمت، فصاحت و بلاغت دارد. رهبر معظم انقلاب در عظمت خطبه حضرت زهرا(س) میگویند: «در مقدمات این خطبه، میبینید یکپارچه حکمت و معرفت از زبان دُرَربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده... در عالیترین سطحی که برای ما قابل درک است، در این خطبه مبارکه، معارف الهی و معارف اسلامی ذکر شده است.»(1389/23/13) همچنین ایشان میفرمایند: «این خطبهای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!؛ اینقدر پرمغز است!»(1373/9/25) ثانیاً حضرت زهرا(س) در خطبهشان ابعادی را از نظر مادی و دنیایی اشاره فرمودهاند. برای نمونه، آنچه وضعیت مردم حجاز بود و با حضور پیامبر(ص) و ابلاغ رسالت ایشان و زحمات و تلاشهای ایشان تغییر کرد، در این خطبه میآید و مردمی که در اصول اولیه اخلاقی و اجتماعی در پایینترین درجه بودند، با این تلاشها به بندگان خدا و مسلمانانی متعهد تبدیل شدند. البته در ظاهر نه در باطن، که این تبدیل از ظاهر به باطن به رهبری عالم و آگاه به دستورات دین نیاز داشت که به علوم الهی مسلط باشد. پس این تلاشهای حضرت(س) برای خود مردم بود. مردمی که خودشان هم از وضعیتشان خسته شده بودند و بهدنبال فردی برای تغییر سنتها، روشها و نگاهها بودند. مردمی که رفتارهای جامعه را در تنافی با روح و فطرت خود میدیدند؛ ولی نمیدانستند برای دوری از آن چه کاری باید انجام دهند و چطور خود را نجات دهند! احتمالاً شنیدهاید که در محاورات روز حفظ وضع موجود را غیرصحیح میدانند، اما در آن زمان حفظ وضعیت موجود مهمترین تکلیف و برنامه بود. وضع موجود در آن زمان جزء بهترین زمانها بود که اگر از بین میرفت، تمام اهداف، برنامهها و تلاشها بر باد میرفت. حضرت صدیقه طاهره(س) در خطبهشان از منفعت مردم میگوید و این نقطه عطف قیام حضرت بود. وقتی حال و روز قدیم مردم با امروزشان را مقایسه میفرماید، یعنی حمایت نکردن مردم از حضرت علی(ع) حال و روز آنها را به وضعیت قبل برمیگرداند و نمیتوانند پیشرفتی داشته باشند. این یعنی اگر میخواهید دنیایتان آبادتر شود، باید از علی(ع) حمایت و به سخنان و دستورات او عمل کنید.
عظمت اسلام
آنچه در رفتار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و در میان آیات قرآن میبینیم، اشاره به یک امر عظیم دارد و آن، این بود که: «ای انسانها، اسلام چیزی به شما میدهد که هیچ لذت، ثروتی و قدرتی در دنیا نمیتواند در مقابل آن و همرده آن قرار بگیرد. چیزی که شما را در بالاترین مقام معنوی قرار میدهد و تا حدی بالا میبرد که دست هیچ لذت دنیایی به آن نمیرسد، پس شما باید برای رسیدن به آن تلاش کنید و این مسیر را ادامه دهید.» اهل بیت(ع) میخواهند انسان را به سعادت ابدی برسانند و بدون شعار دادن این کار را انجام میدهند؛ زیرا عالم به علوم عوالم هستند و فقط ایشان میتوانند دنیا و آخرت را در کنار هم جمع کنند و بهترینها را به انسان ارائه دهند. دین اسلام چنان فرهنگ مردم را تغییر داده بود که هر عاقلی خود را به حفظ این تغییرات و تعمیق آن مکلف میدید؛ اما موانعی بهوجود آمد که مردم را از ادامه آن منصرف میکرد. اهالی حجاز میان سنت گذشته و سنت ایجاد شده از سوی پیامبر(ص) مردد بودند و نیاز داشتند فردی آنان را آگاه، ارادهشان را قوی و عزمشان را جزم کند. در این شرایط دختر پیامبر خدا(ص) قیام فرمود و چنان این کار را مهم و حیاتی میدانست که اصلاً نمیتوانست سهم و منفعتی برای خود در نظر بگیرد؛ زیرا در مقابل عظمت این کار هیچ منفعت و سهمی نیست که فرصت جولان و عرض اندام داشته باشد؛ بلکه انسانها باید خود را فدای آن میکردند. حرکتی که انسانیت را نجات داد و بنا داشت در این مسیر با سرعت حرکت کند. برای این حرکت بزرگ بود که حضرت فاطمه(س) جان خود را فدا کرد.
تکلیف ما چیست؟
الگوی ما باید اهل بیت(ع)، به ویژه مادرمان حضرت زهرا(س) باشد که بنا به فرموده خدا در قرآن «لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیراً»؛ قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا(ص) سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد میکند.(احزاب/21) ما هم باید مانند همه علما و اندیشمندان و همه جهادگران و تلاشگران در طول تاریخ اسلام برای رشد علمی و فکری جامعه کار و تلاش داشته باشیم. حتی مانند کسانیکه در رفع محرومیت از جامعه و مردم تلاش میکنند با تحقیق و پژوهش و با ساخت سرپناه و مکانی آرام و محلی برای تحصیل فرزندان این مرز و بوم و حفظ سلامتی آنان از بیماریهای فکری، فرهنگی، روحی و جسمی و همچنین در تبیین دین و دستاوردهای آن.