هشتم دیماه بود که «بنیامین نتانیاهو» توانست ۶۳ رأی موافق از کنست دریافت کند و بار دیگر نخستوزیر رژیم موقت صهیونیستی شود؛ اما در هجدهم دیماه به دنبال برنامههای پیشنهادی «یاریو لِوین» وزیر دادگستری رژیم کودککُش صهیونیستی حدود ۱۰ هزار نفر از ساکنان تلآویو، با تجمع در میدان «هابیما» علیه نتانیاهو و برنامههای وزیر دادگستری او تظاهرات کردند. در این اعتراضات، ساکنان سرزمین اشغالی پلاکاردهایی با خود حمل میکردند که روی آن نوشته شده بود: «اینجا خانه ماست.» همچنین، در میان صهیونیستهایی که علیه کابینه نتانیاهو تظاهرات کرده بودند، «آوی هیمی» رئیس «انجمن اسرائیلی بار» خطاب به لوین گفت: «اجازه نمیدهیم اینجا را به یک دیکتاتوری تبدیل کنید.»
تشکیل بدترین کابینه برای رژیم صهیونیستی
برخی سیاستمداران رژیم صهیونیستی آیندهای تاریک را برای این رژیم پیشبینی کردهاند و به شهرکنشینان برای ورود به یک جنگ تمامعیار داخلی و خارجی هشدار دادهاند؛ چراکه كابینه فعلی تلآویو، تركیب پیچیدهای از بدترین دولت مافوق محافظهکار و تندرو است که مأموریتهای مهمی برای خود تعریف كرده است: از تغییر سیستم قضایی تا الحاق كرانه باختری و باز گذاشتن کامل و بیسابقه دست نظامیان مسلح صهیونیستی در مقابل شهروندان بیسلاح فلسطینی. همین امر سبب شده است تا تحلیلگران صهیونیستی عمری کمتر از دو سال را برای این کابینه تخمین بزنند؛ ولی با این همه هفتم دیماه،یعنی یک روز پیش از انتخاب نتانیاهو از طریق کنست، یک مقام صهیونیستی گفت: «آمادگی ارتش اسرائیل برای گزینه نظامی واقعی علیه ایران تا حد زیادی بهبود یافته و فراتر از آن، ارتش در ساعت صفر برای اجرای این عملیات آماده خواهد بود.»
نمونه بارز افراطیگری و تجاوز به مسجدالاقصی
در واکنش به این ادعای واهی، «رضا میرابیان» کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا و بینالملل به خبرنگار «صبح صادق» گفت: «نتانیاهو به ابزاری در دست یهودیان متعصب، نیروهای افراطی و نژادپرست تبدیل شده است که نشانه بارز این افراطیگری در قضیه تجاوز به مسجدالاقصی توسط وزیر امنیت داخلی اسرائیل نمایان شد.» وی با بیان اینکه این وضعیت شرایط در رژیم صهیونیستی را تغییر میدهد، اظهار داشت: «در این راستا نخستین تجربهای که ممکن است تصور شود، آغاز انتفاضهای بسیار بزرگ خواهد بود که عواقب آن برای رژیم صهیونیستی معلوم نیست؛ همچنان که انتخاب این کابینه با واکنشهایی از سوی کشورهای مسلمان، جهان عرب و حتی آنها که مثل امارات روابط آشکار با رژیم صهیونیستی داشتند، همراه بود؛ حتی برخی از آنها سفر نتانیاهو به کشور خود را لغو کردند.»
رژیم صهیونیستی قادر نیست علیه ایران اقدامی انجام دهد
میرابیان در ادامه خاطرنشان کرد: «شاهد هستیم کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس علیه اهانت به قدس شریف بیانیه صادر کردند یا نامهای به دبیر کل سازمان ملل فرستادند و خواستار محکومیت تجاوز به مسجدالاقصی شدند. در این میان کشور مصر هم با اعلام موضع علیه این اتفاق بیان داشت، اگر این روند ادامه پیدا کند، نمیتوانیم از «حماس» درخواستی مبنی بر خویشتنداری علیه اسرائیل داشته باشیم.» این تحلیلگر مسائل غرب آسیا در پاسخ به این پرسش که «آیا رژیم صهیونیستی با این کابینه افراطی، توان همراه کردن منطقه علیه ایران را خواهد داشت؟»، تصریح کرد: «خیر. آنها از گذشته تا به امروز هرچه در توان داشتند، به کار گرفتهاند. در واکنش به اظهارات اخیر نتانیاهو و رئیس ستاد مشترک اسرائیل هم میتوان گفت، آنها دریافتهاند که بهتنهایی قادر نیستند علیه ایران اقدامی انجام دهند؛ چراکه هم توان این کار را ندارند و هم وقوع چنین امری به نفع آمریکا نیست.»
هدف رسیدن به دلارهای غربی و عربی است
وی با اذعان به این امر که اظهاراتی از این قبیل تنها به دلیل تحت فشار قرار دادن آمریکا مطرح میشوند، عنوان کرد: «جمهوری اسلامی ایران به حدی از توانمندی و بازدارندگی رسیده که اسرائیل توان ندارد چنین جسارتی از خود نشان دهد؛ همانگونه که حزبالله به چنان قدرت و سطحی از بازدارندگی رسیده که اسرائیل توان مقابله با آنها را نداشته است. رژیم صهیونیستی اگر توان داشت تا به حال دست به اقدام میزد. اگر هنوز این اتفاق رخ نداده، به این دلیل است که صلاح میدانند به ریسکی بزرگ دست نزنند.» تحلیل میرابیان از وضعیت کنونی در رژیم صهیونیستی و اظهارات واهی مقامات این رژیم موقت علیه ایران، یادآور سخنان جعفر قنادباشی، دیگر تحلیلگر مسائل غرب آسیاست که در سال 1396 گفته بود: «مطرح شدنِ ناگریز بودن از جنگ با ایران در راستای کسب منابع و دلارهای غربی، عربی و نیز حمایتهای سیاسیـ دیپلماتیکی جهانی از تلآویو است. در غیر این صورت خود اسرائیل بهتر از هر کسی بر این واقعیت اشراف دارد که توان تقابل با ایران را ندارد.»
اجتناب از جنگ با ایران به نفع کشورهای عربی است
در این راستا، میتوان گفت یکپارچه کردن کشورهای منطقه علیه ایران نه تنها به دست رژیم صهیونیستی، بلکه از سوی آمریکا هم سیاستی غیرقابل اجرا در خاورمیانه خواهد بود. 29 تیرماه سال جاری، با پایان سفر جو بایدن به منطقه، بسیاری از تحلیلگران از انعقاد پیمان دفاعیـ هوایی آمریکا با کشورهای منطقه علیه ایران سخن گفتند؛ اما روز بعد پایگاه خبری «نشنال اینترست» در گزارشی به این موضوع اشاره کرد و نوشت: «نزدیک شدن بیشتر به درگیری که بین ایران و اسرائیل وجود دارد، خلاف منافع کشورهای عربی است و دولتهای حاشیه خلیجفارس، همانطور که بارها و بارها نشان دادهاند، در مورد تحریک ایران محتاط بوده و خواهند بود. اجتناب از جنگ با ایران به نفع کشورهای عربی است و ایجاد همکاریهای دفاعی میتواند ابزار مفیدی برای این منظور باشد. با این حال، این تنها ابزار موجود نیست. تقویت و همکاری نظامی به طور انحصاری میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. ایالات متحده نباید صرفاً بر اقدامات نظامی، مانند بهبود پدافند هوایی تکیه کند؛ بلکه باید از مذاکرات ایران و امارات و ایران و عربستان سعودی بهعنوان مسیری برای اصلاح امنیت منطقه استقبال و حمایت کند.»
رژیم صهیونیستی در بنبست
یادآوری این نکته ضروری است که از دهه ۹۰ میلادی، همواره مقامات صهیونیستی اعلام کردهاند که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به کشورمان حمله خواهند کرد؛ اما به مراتب با گذشت زمان، به دنیا ثابت شد رژیم موقت کودککش، توان عملی کردن این تهدیدها را ندارد. در حال حاضر نیز با شکست پروژه عبریـ عربیـ غربی در فتنه مهسا امینی، بار دیگر گزینه نظامی، به منزله تنها راه حل مقابله با ایران از سوی کابینه افراطی نتانیاهو مطرح است که در به ثمر رساندن آن سعی میکند کشورهای دیگر را با خود همراه کند. همانطور که اشاره شد، کارشناسان معتقدند، خاورمیانه هیچگاه با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران متحد نمیشود، از سوی دیگر دلایل متعددی وجود دارد که همگی از ناتوانی این رژیم علیه ایران خبر میدهند. از همین منظر، میتوان یادآور شد که مقامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بارها اعلام کردهاند، مشکل اصلی این رژیم در حمله نظامی به ایران نیست؛ بلکه به مرحله بعد از حمله بر میگردد. ایران در منطقه پرچمدار محوری به نام «مقاومت» است. انصارالله یمن، حزبالله لبنان، گروههای مقاومت فلسطین و حشدالشعبی در عراق و سوریه جزء این محور هستند. از سوی دیگر، یکی از چالشهای رژیم صهیونیستی فعال شدن عربهای ساکن در سرزمینهای ۱۹۴۸ است. فلسطینیهای این منطقه در جریان عملیات سیفالقدس برای نخستین بار به رویارویی با اشغالگران دست زدند و این زنگ خطر را برای رژیم صهیونیستی به صدا درآورد. بنابراین، وجود تشکیلات قدرتمندی، چون محور مقاومت و نیز جنبشهای اخیر در فلسطین، هر گونه احتمال مبنی بر همراهی کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی علیه ایران را به صفر نزدیک میکند.
پایان ارتش مردمی در سرزمینهای اشغالی
افزون بر این مسائل، یکی از بحرانهای دیگر رژیم صهیونیستی در هرگونه نبرد گسترده، به ضعفهای ارتش این رژیم بر میگردد. طی تحقیقاتی در رژیم صهیونیستی نشان داده شد، به طور عمده یهودیان تندرو حریدی و اتباع اتیوپیایی از خدمت سربازی فرار میکنند. فقط ۳۰ درصد فراریان از پادگانها دستگیر شده و به سربازی اجباری بازگردانده میشوند. در کل فقط ۵۰ درصد جوانان صهیونیستی برای حضور در ارتش و سربازی اجباری تمایل دارند که همه اینها، یعنی آنچه در رژیم صهیونیستی «ارتش مردمی» خوانده میشود، پایان یافته است. همزمان فرماندهان ارتش نمیدانند با افزایش موارد خودکشی و گسترش مصرف مواد مخدر و آزار جنسی در میان سربازان، چگونه برخورد کنند! در تأیید این موضوع چندی پیش نیز یک مقام نظامی صهیونیست فاش کرد: «ما دارای حداقل تعداد نیروی نظامی در مواجهه با تهدیدات هستیم؛ تهدیداتی که پیچیدهتر از چالشهای هستند که ما در سالهای اخیر با آن مواجه بودهایم.» او در ادامه تصریح میکند: «اسرائیل ممکن است در آینده با یک نبرد سنگین همراه با چالشهای داخلی روبهرو شود که در آن هر مبارزی ممکن است در خود احساس کمبود کند.»
بهره سخن
«جنگ با ایران، چیزی است که حتی نمیخواهم تصورش را بکنم»؛ این جملهای است که «اران اتزیون» که سالها در عالیترین سطوح شورای امنیت رژیم صهیونیستی و وزارت خارجه این رژیم فعالیت کرده، در مصاحبهای مفصل با نشریه «هاآرتص» درباره احتمال وقوع درگیری نظامی میان تلآویو و تهران گفته است. واقعیت این است که رژیم صهیونیستی به دلایل گوناگون آماده وارد شدن به درگیری گسترده با ایران نیست. مسئله دیگر مربوط به تشکیل ائتلاف منطقهای رژیم صهیونیستی علیه ایران است. تلآویو به خوبی میداند که ایجاد چنین ائتلافی به معنای اعلان جنگ با تهران است؛ موضوعی که صهیونیستها اصلاً در وضعیت کنونی به دنبال آن نیستند و نمیتوانند پیامدهای آن را تحمل کنند؛ چرا که این جنگ کل منطقه را درگیر میکند و رژیم صهیونیستی را در برابر همه گروههای مقاومت قرار میدهد.
همچنین شاخصها نشان میدهد، کشورهای عربی در صورت وقوع چنین جنگی دست کم بیطرف خواهند بود و منافع خود را برای دفاع از رژیم صهیونیستی به خطر نمیاندازند. این مسئله میتواند توافقهای عادیسازی میان رژیمهای عربی و تلآویو را نیز تحت تأثیر قرار دهد. بر همین اساس است که کارشناسان و محافل صهیونیستی بارها اعتراف کردهاند، تهدیدات این رژیم علیه ایران یا کل محور مقاومت اجراشدنی نیست.