صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۲  ، 
کد خبر : ۳۴۳۶۴۱

‏‎احیای برجام و بازی‌های غرب

شاید این روزها یکی از پرسش‌های پرتکرار این باشد که سرنوشت مذاکرات احیای برجام به کجا انجامید؟ این پرسش به ویژه در بین کسانی که به دنبال آنند تا شاید یک رخداد بین‌المللی نقش شوکی مثبت در محیط داخلی ایران به جای بگذارد، بیشتر ردّ و بدل می‌شود[...]
پایگاه بصیرت / عزیز غضنفری
شاید این روزها یکی از پرسش‌های پرتکرار این باشد که سرنوشت مذاکرات احیای برجام به کجا انجامید؟ این پرسش به ویژه در بین کسانی که به دنبال آنند تا شاید یک رخداد بین‌المللی نقش شوکی مثبت در محیط داخلی ایران به جای بگذارد، بیشتر ردّ و بدل می‌شود. از آن ‌سو التهابات پدید آمده در بازار ارز و دیگر بازارهای مهم اقتصادی و سخت شدن معیشت مردم در ادامه وقوع اغتشاشات اخیر کشور سبب شده که برخی بگویند دولت باید از مدت‌ها قبل، برجام را می‌پذیرفت تا کار به اینجا کشیده نشود که حالا آمریکایی‌ها بخواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و به فکر امتیازات بیشتر بیفتند. این افراد این را هم می‌گويند که دولت در تابستان ۱۴۰۱ منتظر آن بود تا زمستان سرد اروپا از راه برسد و در آن شرایط غربی‌ها ناگزیر به پذیرش توافق شوند! ضمن اینکه در روزهای گذشته وزیر خارجه آمریکا مدعی شد احیای برجام در اولویت برنامه‌های سیاست خارجی آمریکا نیست و از سوی دیگر تأخیر و تعلل در احیای برجام را به جمهوری اسلامی نسبت داد! در این باره به چند نکته اشاره می‌شود:
اولاً، این باور که بخش مهمی از مسائل اقتصادی امروز ایران درونی و ساختاری است و ارتباطی به برجام ندارد، تقریباً بر سر آن بین کارشناسان اقتصادی با گرایش‌های سیاسی گوناگون اتفاق نظر وجود دارد. بنابراین، این گونه نیست که برجام بسان عصای موسی باشد که به هر چیزی بخورد، آنجا آباد می‌شود و سامان می‌يابد. حال آنکه در اثر تبلیغات صورت گرفته اکنون این تصور در بین برخی از لایه‌های اجتماعی پدید آمده که گره‌گشای مسائل اقتصادی کشور پذیرش برجام است! اتصال حل مشکلات کشور به توافق هسته‌ای و معرفی آن به منزله یگانه راه حل مسائل کنونی بزرگ‌ترین اشتباه است و بیشترین خسارت‌ها را بر منافع ملی وارد می‌کند. در عرصه سیاست خارجی و مبادلات اقتصادی با محیط بیرون، منطقی‌ترین راهکار که تأمین‌کننده منافع ملی نیز است، راهبرد توازن‌گرایی و تنوع شرکا به شمار می‌آید.
دوم، اطلاعات موجود نشان می‌دهد، دولت ایران بر روی زمستان اروپا، برای احیای برجام حسابی باز نکرده بود؛ چه اینکه اگر در مردادماه که هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا متن جمع‌بندی شده را برای جمهوری اسلامی ایران ارسال کرد، تیم مذاکره‌کننده چنانچه درمی‌یافت آن متن انتفاع اقتصادی پایدار اقتصادی ایران را تأمین می‌کند و بسته شدن پرونده مباحث پادمانی را مشخص می‌سازد آن را قبول می‌کرد و لذا دلیلی برای مخالفت و به تأخیر انداختن آن وجود نداشت؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که مدتی بعد و در اوج گرمای شهريورماه ایران با چارچوب ارائه شده جدید از آن جهت که قابل دفاع و رو به جلو بود، موافقت کرد و به سرمای پاییز و زمستان سرد اروپا نیز دل نبسته بود.
سوم، در اواخر مرداد و اوایل شهریورماه سال جاری با سفر مسئولان آژانس به ایران و رسیدن به راه حل‌هایی برای حل مسائل باقی‌مانده، از جمله مباحث اختلافی پادمانی، چشم‌انداز ادامه مذاکرات و دستیابی به توافق هسته‌ای به طرز قابل ملاحظه‌ای جدی‌تر شد. در همین مقطع و در اوایل سپتامبر(اواسط شهریور) «دیوید بارنئا» رئیس موساد به آمریکا و اروپا سفر کرد؛ آن‌گونه که رسانه‌ها اعلام کردند هدف اصلی رئیس موساد گفت‌وگو با مقامات آمریکا و اروپا و متقاعدسازی آنها برای کنار گذاشتن توافق هسته‌ای با ایران بود. نتیجه این سفر موافق میل و نظر رئیس موساد پیش نرفت؛ اما دیوید بارنئا چندان هم دست خالی برنگشت؛ چون ضلع غربی مذاکرات هسته‌ای پذیرفتند تا ۱۰ آبان ماه که انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی برگزار می‌شود، اعلام احیای برجام به تأخیر بیفتد. اینجا بود که آمریکایی‌ها ملاحظه سیاست داخلی خودشان را نیز مد نظر قرار دادند و به ایران اعلام کردند ادامه بخش نهایی مذاکرات و اعلام احیای توافق هسته‌ای پس از ۱۷ آبان‌ماه که در آن انتخابات میان دوره‌ای کنگره برگزار خواهد شد، از سر گرفته می‌شود. این پیام‌های آمریکا از طریق نماینده اتحادیه اروپا حدود ۲۰ شهریور ماه به ایران رسید. حتی اگر ناآرامی‌های پس از فوت خانم مهسا امینی اتفاق نمی‌افتاد، باز طبق طراحی آمریکایی‌ها تا پیش از ۱۷ آبان عملاً اتفاق خاصی رخ نمی‌داد. حال که از ۱۷ آبان گذشته‌ایم آمریکا به دلیل وضعیت کنونی ایران و با این برآورد که جمهوری اسلامی در موقعیت متزلزلی قرار دارد، از ایران امتیازات بیشتر و فرابرجامی درخواست کرده است. اهم امتیازاتی که درخواست کرده نیز تجدیدنظر ایران در روابط با برخی کشورها، از جمله چین و روسیه است. پذیرش چنین امتیازی نیز همان خطای راهبردی و پرهزینه‌ای بود که در دولت گذشته و در دوره پیش از خروج آمریکایی‌ها از برجام بر کشور تحمیل شد.
چهارم، حال اگر روندی که به آن اشاره شد، به درستی بررسی شود، درمی‌یابیم که ایران از زمانی که احساس کرد متن توافق، چارچوب قابل دفاع داشته و رو به جلو است، هیچ گونه تعلل و تأخیر بی‌موردی نداشته است؛ اما این طرف مقابل است که از شهریورماه سال جاری با اهداف سیاسی خاص عملاً مسیر حل و فصل نهایی و احیای برجام را مسدود کرده است. در همین زمینه، نشریه «اسپوتنیک» اعلام کرد، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها منتظر بودند ببینند در نتیجه ‎شلوغی‌ها آیا این امکان وجود دارد که بتوانند در برجام ‎امتیازهای جدیدی از ایران بگیرند؟! اما امروز همه ارکان جاسوسی‌شان در ایران به آنها این خبر را داده‌اند که آنچه منتظرش بودند در ایران محقق نخواهدشد. اسپوتنیک ادامه می‌دهد، اینکه اینها در بعضی مواقع می‌آیند و اعلان می‌کنند همراه معترضان هستند یا با اعدام‌ها مخالفند یا اینکه سفیران ایران را احضار می‌کنند و حتی برخی تحریم‌های کذایی را وضع می‌کنند و...، همه‌اش برای این است که برگه‌های چانه‌زنی خود در مذاکرات آتی را تقویت کنند، نه چیزی بیشتر. این نشریه سپس به این نکته مهم اشاره می‌کند که بهانه می‌آورند شرط و شروط ایران برای بازگشت آمریکا به برجام قابل قبول نیست و تلاش دارند که تأخیر در بازگشت آمریکا به برجام را گردن ایران بیندازند، اما همه محافل دیپلماتیک متحدالقول هستند که بازگشت به برجام حتی با پذیرش همه شروط ایران باز هم به نفع غرب و کشورهای منطقه است تا به ضرر آنها.
پنجم، در این میان آقای روحانی نیز در جمع استانداران دولت پیشین گفتند در اسفند 1399 امکان احیای ‎برجام و رفع تحریم‌ها وجود داشت، اما اجازه داده نشد. آیا صرف احیای برجام بدون اینکه انتفاع اقتصادی ملت‌ ایران در آن تضمین شده باشد، ارزشی دارد؟ آیا متن و توافقی که آقای روحانی مدعی آن است در اسفند 1399 دست‌یافتنی بود؛ اما نگذاشتند، در آن انتفاع اقتصادی ایران ضمانت شده بود؟ پاسخ آن است که هرگز؛ آیا اکنون برای ما نباید مهم باشد تا به گونه‌ای متن توافق تهیه شود که لااقل ریسک خروج از ‎برجام افزایش پیدا کند و رؤسای‌جمهور ‎آمریکا کاری را نکنند که ترامپ به آسانی کرد؟ آیا در متن اسفند 1399 دولت روحانی، افزایش ریسک خروج از توافق برای طرف‌های‌ دیگر و به ویژه آمریکا تضمین شده بود؟ پاسخ این پرسش نیز «خیر» است. اینکه نهاد عالی امنیت ملی تا پیش از شهریور ۱۴۰۱ به دولت آقای ‎رئیسی نیز‌ـ بدون تحقق انتفاع اقتصادی‌ـ اجازه موافقت با متن توافق هسته‌ای را نداده است، معنایش آن است که منطق مخالفت و ممانعت با اعلام احیای برجام ماهیت ‎منافع ملی دارد و نه موضوعات جناحی و حزبی. ‏در شهریور ۱۴۰۱، ‎ایران با در نظر گرفتن منافع اقتصادی کشور، چارچوب متن احیای برجام را قابل دفاع دیده و آمادگی خود را برای احیای ‎برجام اعلام کرد. اما طرف آمریکایی نخست به دلیل برگزاری انتخابات مجلس رژیم صهیونیستی و میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا وسپس امید بستن به ‎اغتشاشات داخلی در ایران برای کسب امتیاز بیشتر، موافقت با توافق را به تأخیر انداخته است.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات