موضوع وضع خوب مردم در زمان شاه یکی از مهمترین بحثهایی است که همواره مطرح میشود. برای بررسی این ادعا، تلاش میشود در قالب چند نکته وضعیت کشور در زمان رژیم شاه بررسی شود:
1ـ در حوزه روستایی، در اثر اصلاحات ارضی، کشاورزی دگرگون شد؛ بیشتر دهقانان سهمبَر صاحب زمین شدند، اما موفقیت عملی این طرح از لحاظ منافع مثبت واقعی برای دهقانان عملاً صفر بود؛ زیرا اولاً نیمی از زمینها تقسیم نشد، ثانیاً اکثریت دهقانانی که صاحب زمین شدند، زمینهای کوچک و نامرغوبی به دست آوردند و ثالثاً نیمی از خانوارهای روستانشین نیز مشمول قانون اصلاحات ارضی نشدند؛ چون قرارداد سهمبری نبسته بودند. بنابراین، با اجرای اصلاحات ارضی نه تنها سطح زندگی اکثریت مردم روستاها بهتر نشد؛ بلکه کشور با افت تولید کشاورزی و عقب ماندن آن از نظر سرانه جمعیت مواجه شد. در این زمینه، به نوشته کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران»، در فاصله سالهای ۱۳۵۶ـ۱۳۵۱، ۳۸ درصد روستائیان سوءتغذیه داشتند و چهار درصد شدیداً سوءتغذیه داشتند.
2ـ در حوزه شهری، اگرچه تحولات صنعتی رشد داشت، اما سهم صنعت هم در مقایسه با سهم خدمات و نفت ناچیز بود و هم این رشد به هیچوجه به نفع مردم نبود؛ به گونهای که تنها ۴۵ خانواده، ۸۵ درصد شرکتها را در کنترل داشتهاند. این در حالی بود که وضعیت کارگران مساعد نبود و در سال ۱۳۵۳، حدود ۷۳ درصد کارگران، کمتر از حداقل دستمزد قانونی مزد میگرفتهاند و اکثریت مردم شهرها به دلیل توزیع نابرابر درآمد، تورم و... زندگی سختی داشتند.
3ـ در حوزه بازار نیز شرایط مساعد نبود؛ زیرا امنیت شغلی وجود نداشت، وردستها و شاگردها مزد کمی داشتند، بیمهای در کار نبود و روابط پدرمآبانه، امر متداول روز بود. پس از تشکیل حزب رستاخیز نیز این حزب، اصناف را زیر پوشش اتاق بازرگانی هر شهر قرار داد و بازرگانان غیربازاری را به تصدی آنها گماشت. افزون بر این، وقتی شهرداری تهران طرح احداث خیابان هشت باندی را که از وسط بازار میگذشت، منتشر کرد، با اعتراض بازاریان مواجه شد و در نتیجه، یک مبارزه جدی با بازار شروع شد که در اثر آن، ۲۰۰ هزار فروشگاه جریمه نقدی شدند، ۲۳ هزار نفر تبعید شدند و هشت هزار نفر زندانی.
4ـ در همین زمینه باید به تودههای محروم و حاشیهای شهر، مهاجران روستایی دهههای ۴۰ و ۵۰ هم اشاره کرد که در سال ۱۳۵۰ حدود سه میلیون نفر بودند که به صورت عمله ساختمانی یا در مشاغل کاذب فعالیت داشتند و گرفتار آسیبهای اجتماعی جدی بودند.
5ـ به نوشته آبراهامیان در کتاب «تاریخ ایران مدرن»، در سال ۱۳۵۶ ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشکـ بیمار، بالاترین میزان مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است. همچنین تعداد خانوادههای شهرنشین که تنها در یک اتاق زندگی میکردند، از ۳۶ درصد در ۱۳۴۶، به ۴۳ درصد در ۱۳۵۶ افزایش یافت.
بنابراین، برخلاف برخی تصورات، سیمای عمومی زندگی مردم به هیچوجه مناسب نبود و تنها پس از انقلاب بود که با خدمات جهادی و ایجاد شرایط برابری فرصتها، خدمات رفاهی و اجتماعی به سراسر کشور گسترده شد و از فاصله امکاناتی شهر و روستا به طور جدی کاسته شد.