یکی از دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی را میتوان حرکت به سمت مدیریت اقتصاد بدون اتکا به درآمدهای نفتی یا کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و افزایش نقش صادرات غیرنفتیـ درآمدهای پایدارـ در اقتصاد دانست. از این نظر که وابستگی اقتصاد ایران در سالهای پیش از انقلاب به درآمدهای نفتی بیش از 90 درصد بوده و در آن سالها عملاً چیزی با عنوان صادرات غیر نفتی مطرح نبود و اقتصاد ایران با وجود تفاوت ماهوی با اقتصاد کشورهای کوچک حاشیه خلیجفارس با روشی مشابه این کشورها- با محوریت پذیرش تقسیم کار جهانی، فروش نفت و واردات کالا- اداره میشد. در حالی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تغییر در این روند ایجاد و توجه روی صادرات غیر نفتی آغاز شد.
پس از پایان جنگ تحمیلی و سالهای موسوم به سازندگی با ایجاد زیرساختهای مورد نیاز برای افزایش تولیدات ملی، روند افزایش تولید و صادرات کالا در دهه 80 تسریع شد و به اوج رسید. موضوعی که سبب شد با توجه به تحریمهای جدید دشمن از اوایل دهه ۹۰ و افت شدید صادرات نفتی در مقاطعی اقتصاد ایران امکان و توان تابآوری در برابر این وضعیت را داشته باشد.
رشد شاخص توسعه انسانی و ایجاد زیرساختهای مورد نیاز برای توسعه فراگیر و متوازن را نیز میتوان از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی برشمرد. دو شاخص گسترش و فراگیری آموزش و بهداشت در کشور در سالهای پس از انقلاب با تحول قابل توجهی مواجه شد؛ به گونهای که آمارها نشان میدهد، در چهل سال اخیر ایران دارنده بالاترین رشد در شاخص توسعه انسانی در دنیا بوده است.
با وجود اینکه درآمدهای نفتی پیش از انقلاب افزایش شدیدی داشت و قیمت هر بشکه نفت از حدود 2 دلار در سال 1970 در سال 1973 به بیش از 11 دلار رسید و منجر به افزایش شدید درآمدهای نفتی شد؛ اما عمده این درآمدها صرف هزینههای جاری و غیر توسعهای، از جمله واردات شد و به دلیل نبود زیرساختهای مناسب این منابع سرشار به پاشنه آشیلی برای اقتصاد ایران مبدل شد؛ موضوعی که منجر به تولد تورم و تداوم ساختاری در اقتصاد ایران تا کنون شده است.
یکی دیگر از اتفاقات پس از انقلاب که میتوان از آن به تحول جدی یاد کرد، توسعه در حوزه راه و راهسازی است. برای نمونه، تا سال ۱۳۵۷ میزان ساخت جادههای روستایی نزدیک به صفر بود، اما در سالهای پس از انقلاب روند ساخت راههای روستایی به حدی توسعه پیدا میکند که امروز کمتر روستای بالای ۵۰ خانوار را میتوان یافت که از راه آسفالته برخوردار نباشد.
توجه به امنیت غذایی
بر اساس آمارهای رسمی، در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم را به مدت یک ماه داشت، بنابراین مجبور بود انبارهای ذخیره استراتژیک خود را از خارج و از طریق واردات تأمين کند. به گونهای که مرغ از فرانسه، تخم مرغ از رژیم صهیونیستی، سیب از لبنان، پنیر از دانمارک و... وارد میشد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود دو برابر شدن جمعیت بیش از 300 روز مواد غذایی مورد نیاز کشور به صورت داخلی تأمين شده و عموماً ذخایر استراتژیک چندین ماهه و گاهی نزدیک به یک سال وجود دارد. بنابراين، در حال حاضر جزء کشورهایی هستیم که ذخایر غنی استراتژیک مواد غذایی داریم و از امنیت غذایی بالایی برخوردار هستیم.
نکته مهم دیگر این است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اقتصاد ایران با وجود ظرفیتهای بالای بالقوه خود، مانند کشورهای به اصطلاح میکروسکوپیکی و کوچک حوزه خلیجفارس اداره میشد و هیچ نشانهای از ابهت و جایگاه بالا و شأن اقتصاد ایران وجود نداشت. در واقع، اقتصاد ایران با وجود ظرفیتها و توان بالای خود در حالی، مانند یک روستا اداره میشد که بزرگی اقتصاد ایران نشان میداد مدیریت اقتصاد باید شبیه مدیریت یک کلانشهر باشد. برای نمونه، وقتی از عبدالمجید مجیدی، وزیر کار سالهای آخر حکومت پهلوی پرسیده میشود که دلیل اصلی نابسامانیهای اقتصادی با وجود افزایش شدید درآمدهای نفتی در دهه ۵۰ چیست؟ او در پاسخ میگوید: کشور ما مانند روستای بزرگی بود که مردم دعا میکردند تا باران به این روستا ببارد؛ اما این باران آنقدر زیاد بود (درآمدهای نفتی) که به سیل تبدیل شد و این سیل روستای ما را تخریب کرد. این تشبیه در حالی از سوی یک مقام عالی رتبه در حکومت پهلوی بیان میشود که درآمدهای نفتی ایران در دهه ۵۰ به یکباره و مابین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ به یکباره بیش از ۱۰ برابر افزایش پیدا میکند؛ اما این افزایش نه تنها منفعتی برای اقتصاد و معیشت مردم ایران ندارد؛ بلکه به واسطه ساختارهای ضعیف و شکننده اقتصاد ایران در سالهای پیش از انقلاب این افزایش درآمدها منجر به تولد پدیدهای با عنوان تورم ساختاری در اقتصاد میشود.