فرهنگی >>  فرهنگی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۱  ، 
کد خبر : ۳۴۴۴۵۵

شکنجه زندانیان در زندان ساواک به روایت یک زن مبارز

یکی از مبارزان انقلابی درباره شکنجه زنان در کمیته مشترک می‌گوید: یکی از دردناکترین‌ شکنجه زنان در زندان ساواک، استفاده از موهای بلند به عنوان دستاویز شکنجه بود که بسیاری از خانم‌های زندانی خواهش می‌کردند تا موهایشان کوتاه شود.

۲۲ بهمن امسال، تصویری از «پرویز ثابتی» سرشکنجه‌گر معروف ساواک در تجمع ضدانقلاب در لس‌آنجلس منتشر شد. انتشار عکس جدید وی در رسانه‌ها بسیار واکنش‌برانگیز شد و نفر دوم اداره ساواک که روزی بزرگ‌ترین شکنجه‌گر زنان بود، حال با شعار برای آزادی زنان در تجمع ایرانیان در آمریکا حاضر شده است.

شکنجه زندانیان در زندان ساواک به روایت یک زن مبارز

برای یادآوری آنچه او و همکارانش در سال‌های نه چندان دور بر سر زندانیان آورده‌اند با «طاهره سجادی» زندانی سیاسی زمان طاغوت گفت‌وگو کردیم. 

شکنجه‌‌های ساواک غیرقابل انکار است

وی با اشاره به شکنجه‌های سخت توسط ساواک گفت: شکنجه‌‌های ساواک غیرقابل انکار است. افرادی که وارد کمیته مشترک که امروز موزه عبرت است، می‌‌شدند، بعد از تعویض لباس، مشت و لگد برایشان آغاز می‌شد و پس از رسیدن به اتاق شکنجه، اتاق برزنتی، زیپی دیگر داشت که تجهیزات شکنجه و تصاویر وحشتناک و تخت بلند در آن گذاشته بودند.

سجادی با تشریح اتاق شکنجه ساواک بیان داشت: برای استفاده از آپولو دست‌‌ها را ۲ طرف بست‌های تخت محکم می‌بستند و پاها را محکم می‌کردند و سپس با کابل ضرباتی بر بدن وارد کرده و همزمان با پارافین شمع شروع به سوزاندن می‌کردند. در اتاق مخصوص شکنجه کابل‌‌ها در سایزهای مختلف نگهداری می‌‌شد. در اتاق‌های دیگر بازجویی به طور عمومی، تخت و کابل بود.

شکنجه زندانیان در زندان ساواک به روایت یک زن

وی ادامه داد: آن‌ها موی زنان زندانی را دور دست گرفته و ‌می‌‌کشیدند و هم‌زمان ضربات مکرر کابل بر بدن می‌زدند. دستگاه شوک از دیگر ابراز شکنجه بود. حتی وقتی کف پاها به واسطه ضربات کابل ورم می‌کرد، بازجو با کفش می‌کوبید تا ورم بشکافد، خونریزی کند و پانسمان شود تا برای دفعه بعد از این روش شکنجه استفاده کرد. گاهی این زخم‌ها عفونت می‌کرد و درد مضاعف تحمیل می‌‌شد. در سلول‌‌ها بوی تعفن این زخم‌‌ها آزاردهنده بود.


طاهره سجادی، چند ماه قبل از زندان

ا‌ین مبارز انقلابی اظهار داشت: وقتی وحشی‌گری بازجوها را می‌دیدم، متوجه می‌شدم پایه‌های حکومت بر این کابل‌ها و کابل به دست‌‌ها استوار است. آن زمانی که این شکنجه‌ها را تحمل می‌کردم، شاید نمی‌دانستم به این زودی‌ها رژیم پهلوی و کابل به دستانی همچون ثابتی از کشور پاک ایران رانده شده و به زباله‌‌دان تاریخ خواهند پیوست. امروز هم کشوری که خودش را مدافع حقوق بشر می‌داند، پذیرای امثال ثابتی‌هاست که مایه تأسف است.

دردناک‌ترین‌ شکنجه زنان در زندان ساواک

وی افزود: یکی از دردناک‌ترین‌ شکنجه زنان در زندان ساواک استفاده از موهای بلند به عنوان دستاویز شکنجه بود که بسیاری از خانم‌های زندانی خواهش می‌کردند تا موهایشان کوتاه شود. زندانیان می‌‌گفتند: اینها دستگیره‌‌های آرش (شکنجه‌گر ساواک) است که کوتاه شده است. چون آرش موهای بانوان را دور دستانش می‌پیچید و در دایره زندان می‌گرداند. 

سجادی درباره دیگر روش‌های شکنجه ابراز داشت: شکنجه‌های روحی مثل تهدید درباره اینکه بچه‌‌هایتان را آورده جلوی شما شکنجه می‌‌کنیم از جمله عذاب‌‌های دیگر زندان بود. آنجا آدم‌ها را به قدری شکنجه می‌کردند که وقتی خبر شهادت عزیزانشان را می‌شنیدند، از اینکه دیگر درد نمی‌کشیدند، خوشحال می‌شدند. زندان کاملاً بوی تعفن می‌داد. مرا هم با کابل یا شلاق می‌زدند یا با موم مذاب شمع و آتش سیگار می‌سوزاندند یا موهایم را می‌کَندند. کشیدن ناخن و سوزاندن از دیگر شکنجه‌های ساواک بود.

 آرش شکنجه‌گر متخصص در آوردن کتف زندانیان بود

وی گفت: آرش شکنجه‌گر متخصص در آوردن کتف زندانیان بود. «آپولو» کابوس بسیاری از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب بود و آنچه این دستگاه بر سر آدمی می‌آورد، از حیث وحشیانه‌ بودن به افسانه‌ها پهلو می‌زد. زندانیان را روی یک صندلی فلزی می‌نشاندند یا روی همان تخت بلندی که در اتاق برزنتی بود، می‌بستند. کلاهی آهنی که سیم‌هایی به آن وصل بود، روی سر زندانی می‌‌بستند، دست‌ها و پاها را بسته و به یکباره جریان برقی ـ که چندان قوی نبود که آدم را بکشد، ولی سیستم عصبی را به هم می‌ریخت ـ وصل می‌شد.

 زیر همه گزارش بازجویی‌هایم امضای ثابتی است

این بانوی مبارز انقلابی خاطرنشان کرد: من یادم نمی‌‌آید پرویز ثابتی را دیده باشم، اما زیر همه گزارش بازجویی‌هایم امضای ثابتی است. من ۲ بار دستگیر شدم؛ یک بار ۱۱ مردادماه و دیگری ۲۶ مردادماه سال ۱۳۵۴. حدود یک سال در کمیته مشترک بودم و بعد به زندان اوین منتقل شدم.

وی ادامه داد: البته چند بار دیگر هم مرا به کمیته مشترک برگرداندند؛ چون اعضای صلیب سرخ برای بازدید زندان اوین آمده بودند و رژیم نمی‌خواست آن‌‌ها آثار شکنجه را روی بدن زندانی‌ها ببینند. صلیب سرخ به ما می‌گفتند ما با زندانیان مختلفی در کشورهای دیگر هم ملاقات داشتیم، اما تا به حال با چنین شیوه شکنجه‌های قرون وسطایی روبرو نشده بودیم.

سجادی تصریح کرد: به گونه‌ای که در آن زمان، شکنجه‌هایی که روی همسرم شد، موجب شد چند ماه او به کما برود و حتی نیمی از بدنش فلج شود. حتی بعد از پیروزی انقلاب، همسرم به علت شدت شکنجه‌‌ها، چند ماهی در بیمارستان بستری بود. 

وی افزود: تنها چیزی که موجب نگرانی من بود، بچه‌هایم بودند. دخترم پیش عمه‌اش، پسر کوچکم پیش خاله‌اش و پسر بزرگم پیش عمویش بود. من تا ۹ ماه هیچ خبری از بچه‌ها نداشتم. گاهی می‌گفتند: آن‌ها را اینجا می‌آوریم و شما را روبه‌روی آن‌‌ها کتک می‌زنیم تا به حرف بیایید.

درباره این ۲ مبارز سیاسی انقلاب بیش‌تر بدانید

طاهره سجادی در ۱۳۲۱ در تهران (حوالی محله سرچشمه) و در خانواده‌ای فرهنگی و متدین به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سعدی (حوالی چهارراه سرچشمه) به‌ پایان رساند و تحصیلات متوسطه را پس از ازدواج، تا سطح دیپلم ادامه داد. بعد از انقلاب در رشته اللهیات فارغ‌التحصیل شد. او در ۱۳۳۸ با مهدی غیوران، یکی از مبارزان انقلاب، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند است که یکی از آن‌ها (حسن) در جنگ تحمیلی به شهادت رسید.

طاهره سجادی پس از ازدواج در مسائل سیاسی وارد شد و به عنوان یکی از مبارزین نهضت امام خمینی(ره) به همراه همسرش در ۱۳۵۴ به دلیل ارتباط با پرونده ترور آمریکایی‌ها در ایران دستگیر و تحت شکنجه‌های سخت قرار گرفت. او در آذر ۱۳۵۷ در اوج مبارزات انقلابیون به رهبری حضرت امام خمینی(ره) از زندان آزاد شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی به همراه مردم به مبارزات خود ادامه داد.

 

منبع: فارس

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات