مسلمان و مکتبی بودن یک امتیاز و افتخار است و تنها انسانهای پاکسرشت میتوانند در این مسیر حرکت کنند. این در حالی است که شیطان و ایادی آن تمام توان خود را به کار میگیرند تا با موانع متعدد سدی در برابر اراده محکم مؤمنان و سیرشان به سمت خدا ایجاد کنند. از روزی که انسان آفریده شد و در بهشت جای گرفت، شیطان به هر وسیلهای میخواست او را منحرف کند و ناامیدی را در دل او جای دهد. گاهی انسانها گرفتار دامهای شیطان شدند و گاهی با قدرت در برابر وسوسهها و دشمنیهای او ایستادند.
اهل تقوا و مؤمنان از آزار شیطان و دشمنان انسان و انسانیت خسته و آزرده نمیشوند و از ادامه مسیر و هدفی که دارند، دست نمیکشند. دشمنان خدا به هر وسیلهای میخواهند مؤمنان را خسته کنند که یکی از این روشها «سرزنش» و «ملامت» کردن است. سرزنش سخن توبیخآمیز گفتن به کسى و بازخواست کردن او در برابر لغزشى است که از او سر زده است. کسی که دیگری را سرزنش میکند، از سه حال خارج نیست: ۱ـ در گفتارش راستگوست و قصدش دلسوزی و خیرخواهی است؛ 2ـ راستگوست، ولی قصد آزار دارد؛ ۳ـ دروغگوست و با دروغگویی میخواهد اهداف شیطانی خود را پیاده کند. همه انسانها گناهها و خطاهایی دارند که مراتب و درجههای گوناگونی دارد. گاهی از مؤمنان هم خطایی غیر ارادی دیده میشود که باید سنجیده با آن برخورد کرد. تکلیف دشمنان که مشخص است؛ اما اگر دوستی بخواهد به مؤمنی نزدیک شود تا گناهان او را پیدا و آن را افشا کند، در دورترین حالت به خدا، یعنی نزدیک به کفر قرار دارد. امام صادق(ع) میفرمایند: «دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزشهای او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.» برخی افراد میخواهند با بزرگنمایی و افشاگری گناهان کوچک یا غیرارادی مؤمنی را تحقیر کرده و او را تضعیف کنند؛ در حالی که خودشان به انواع گناهان آلوده هستند. از حضرت امیر(ع) میفرمایند: «بزرگترین عیب آن است که دیگری را به چیزی که در خودت هست، سرزنش کنی.»(غررالحکم، ص۲۵۵) این کار، کار شیطان است و پیروان او، که میخواهند با سرزنشهایشان مؤمنان را خسته کنند. از طرفی دشمنان خدا با دروغ سعی میکنند مؤمنان را منحرف کنند و وقتی با سد محکم اراده آنان در بندگی خدا مواجه میشوند، از ضعفها استفاده میکنند تا اجازه رشد به مؤمنان ندهند و از طرفی دستاوردهای آنان را کوچک و بیارزش میدانند که مانع تلاش مؤمنان و پیشرفت آنان شوند.
خداوند استقامت مؤمنان را ارزشمند میداند و در زندگی دنیا و آخرت هم به آنان اجر داده و هم به ایشان عزّت میدهد. خداوند جایگاه ویژهای برای آنان در کنار اهل بیت(ع) و در بالاترین درجات دنیایی، برزخی و آخرتی قرار داده و به وعده خود وفا میکند. در قرآن آیهای در این باره آمده است که میفرماید: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك؛ زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش؛ در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمىهراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد، ارزانى دارد و خداوند بخشاينده و داناست.»(مائده/ ۵۴)
حدیثی از امام صادق(ع) در کتاب «کامل الزیارات» باب پنجاه درباره جایگاه مؤمنانی که در برابر ملامت و سرزنش دشمنان صبر کرده و خسته نشدند و با قدرت مجری فرمان پروردگار خود بودند، آمده که در انتهای آن امام صادق(ع) میفرمایند: «... گویا میبینم تختی از نور را که گذاردهاند و بر روی آن قبّهای از یاقوت سرخ زده شده که با جواهرات آن را زینت نمودهاند و حضرت امام حسین(ع) بر روی آن تخت نشستهاند و اطراف آن حضرت نود هزار قبه سبز زدهاند و مؤمنین آن حضرت را زیارت کرده و بر آن جناب سلام میدهند، پس خداوند متعال به ایشان میفرماید: (ای دوستانم هر چه میخواهید از من درخواست کنید، شما مدتی طولانی [در دنیا] اذیّت شدید و به شما برای مرام و مذهبی که داشتید ستم کردند؛ امروز، روزی است که حاجتی از حاجات دنیا و آخرتتان را از من درخواست نکرده، مگر آن را روا مینمایم.) خوردن و آشامیدنیشان نیز از بهشت میباشد، به خدا قسم کرامت و احسانی که زوال نداشته و انتهای آن را نمیتوان درک کرد همین است.» بله این جایگاه که تازه در برزخ است، برای مؤمنانی است که در دین خود اهل استقامت بودند و در حالیکه کافران مدام در حال فتنهانگیزی و دشمنی و سرزنش بودند، ایشان با سرعت به سمت خدا رفتند و به درجات دنیایی و آخرتی خود افزودند. پس بیچاره آن کسانیکه مدام دنبال عیبجویی هستند و میخواهند با دشمنی رشد مادی و معنوی مؤمنان را متوقف کنند.