افزایش سرسامآور قیمت نفت در دهه پنجاه شمسی هر چند پولهای کلانی را نصیب کشور میکرد؛ اما نبود برنامه و سیاستگذاری درست اقتصادی منجر افزایش بحران شد. «بهمن آبادیان» که در سوابق خود ریاست اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی و معاونت سازمان برنامه و بودجه را داشت، درباره بحران اقتصادی رژیم پهلوی در کتاب «تاریخ شفاهی ایران» که در دانشگاه هاروارد تدوین شده است، در مورد آخرین سالهای دوران پهلوی اینگونه روایت میکند:
«این مسائل اقتصادی که ایران با آن مواجه شد، مخصوصاً بعد از [سال] ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) برای همین چیزها بود. برای اینکه سعی نشد در ایران نهادسازی بشود. یعنی بیایند و تشکیلات صحیح و منظم دستگاههای مختلف بگذارند و به تدریج اینها پاشیده شد. البته این [روند منجر به فروپاشی] کاملاً روشن بود برای اینکه بعد از ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) که من برگشتم به بانک جهانی، [دوباره] برای یک مدت کوتاهی رفتم به ایران تا ببینم که اثرات همین ازدیاد درآمد[نفت] چیست.
من دیدم که اوضاع بسیار دگرگون است. البته یک موقعهایی سعی میشد مثلاً سازمان برنامه و وزارت مثلاً اقتصاد یا بانک مرکزی یک افرادی داشته باشند که تحقیق و بررسی کنند؛ ولی بعد از اینکه درآمدهای نفت رفت بالا... اصلاً اهمیتی برای اینها قائل نبودند. برای اینکه خب پول فراوان بود و میخواستند پول خرج بشود بدون اینکه هیچ کنترلی روی پول بشود یا حتی بررسی بشود که به چه نحوی از این پولها به طریق صحیح استفاده بشود.
بنابراین سازمان برنامه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد کمکم آن قوای تفکرشان را از دست دادند و من حقیقتاً از این وضع بسیار نگران شدم. بعد از اینکه درآمد نفت افزایش پیدا کرد، البته باز مجدداً ۱۹۷۸ (۱۳۵۶) قبل از اینکه انقلاب بشود، من برای یک مدتی رفتم به ایران. سازمان برنامه آن موقع خواسته بود من بروم برای یک مدت دو، سه ماه برنامه آیندهشان را نگاه کنم. ... من همان مدت حقیقتاً وقتی مرور کردم، تمام برنامههای مختلف را دیدم که اصلاً کنترل در دست هیچکس نبود. یعنی حقیقتاً کنترل مالی، کنترل پولی، تمام اینها از دست مقامات ایرانی خارج بود و آدم این حس را میکرد که یک توطئه وجود دارد. برای اینکه غیرقابل تصور بود ایران با یک سرعتی مثلاً صد مایل در ساعت داشت میرفت جلو و هیچکسی در آنجا نبود که پایش را روی ترمز بگذارد و فرمان در دستش باشد که این کشور را به طرفی سوق بدهد.»