یکی از آثار وحشتناک ورود اروپاییها به آمریکا در اواخر قرن پانزدهم به بعد، انکار اهمیت وجود تاریخ پرشکوه بومیان بود. از آنجا که سنتهای آمریکا با سنتهای اروپا بسیار متفاوت بود، برای اروپاییها تقریباً ممکن نبود که درک کنند این مردمان هم برای خود تاریخی داشته و حتی برای ثبت و ضبط تاریخ خود، روش معتبری داشتهاند. علایم سابقههای تاریخی بومیان که به شکل اشیاء، نوشتار یا تصویر وجود داشتند، اغلب به دست اروپاییها منهدم و نابود میشد؛ چون طبق سلیقه مذهبی و طرز فکر
آنان نبود.
«کاترین ج. لانگ» نویسنده کتاب «آمریکای باستان» به ثروت و وسعت جامعه بومیان، در هنگام رسیدن اروپاییها به آنجا اشاره میکند. وی با نقل ماجرای رسیدن کشتی یکی از نخستین واردشوندگان به این قاره و به یکی از جوامع بومی که بعدها «اوماگو» نامیده میشد، شرح میدهد: «هنگامی که در وسط رودخانه بودیم، بیش از 300 قایق برای پذیرایی از ما سر رسیدند، قایقی که سرنشینانش از همه کمتر بود، 10 نفر را حمل میکرد، قایقهای دیگر 12 سرخپوست... آنها به فرماندار «پدرو اورسوا» بیش از 50 قایق محتوی ذرت، ماهی، بادام هندی و ریشه خوراکی گیاهان تقدیم کردند... روستای آنها بسیار بزرگ بود: 8 هزار سرخپوست... در این ناحیه آنقدر غذا هست که میشود با آن یک هنگ سرباز را بیش از شش ماه تغذیه کرد. در امتداد ساحل رودخانه، از محل روستا تا بیش از چهار فرسنگ رو به بالا و رو به پایین رودخانه همه جا کشتزار ذرت و مانیوک شیرین بود؛ سرزمینی با آب و هوای بسیار ممتاز.»
وی در این زمینه میافزاید: «توصیف بالا هم ثروت و هم وسعت جامعه را نشان میدهد و هم آشکار میکند که سازمان اداری این جامعه تا چه حد دقیق بوده که به سرعت توانسته ناوگانی از قایقهای پر از بار را راهی رودخانه کند.»
وی درباره شیوه بنای خانههای روستایی در میان نیاکان قبایل «پوئلبو» مینویسد: «اعضای جامعه خانههایی میساختند به سان خانههای کندوی زنبور عسل، منظم و به هم چسبیده. اتصال این خانهها به یکدیگر باعث گرم شدن آنها میشد، به زبان دیگر این شیوه باعث میشد که گرما در این مجموعه به هدر نرود. درون بنای این ساختمانها نوعی لولهکشی آب وجود داشت، نوعی مهندسی آبیاری که به خوبی به آنان کمک میکرد تا هنگام خشکسالی و کمآبی، از آب ذخیره برای آبیاری مزارع استفاده کنند.»