واکاوی و رصد تحولات منطقه نشان می دهد که کشورهای منطقه به همراه بازیگران جدید بین المللی( چین) به سمت همگرایی و تعریف منافع مشترک حرکت می کنند. نکته جالب توجه آن است که علی رغم تمام تبلیغات نتانیاهو، رژیم صهیونیستی نه تنها هیچ جایگاهی ندارد، بلکه به عنوان عنصر بر هم زننده امنیت منطقه شناخته مبی شود. به عبارتی در روند نظم نوین منطقه ای، دیدگاه های بر هم زننده امنیت منطقه که آمریکا و رژیم صهیونیستی است هیچ گونه جایگاهی نخواهد داشت.
احیای روابط ایران با عربستان و وضعیت بهم ریخته رژیم صهیونیستی از مهمترین تحولات و اتفاقات جدید منطقه غرب آسیا بعنوان نقطه راهبردی جهان است. رویکرد جدید بشدت باعث سردرگمی و ناراحتی آمریکا شده است. به طوری که ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا که اتفاقاً نقش بسزایی در کسوت معاون وزیر امور خارجه وقت آمریکا در انعقاد توافق هسته ای (برجام) در سال 2015 میلادی ایفا کرده است، بهتازگی به ریاض سفر کرد تا نگرانی های خود و دولت متبوعش را بابت احیای روابط ایران و عربستان سعودی اعلام کند.
اینکه چرا آمریکا از روند تغییر سیاست"تنش و آشوب" در منطقه به سمت "صلح وهمگرایی" در منطقه غرب آسیا نگران و ناراحت است، نشان دهنده رویکردهای واشنگتن نسبت تحولات بین المللی است.
حرکت منطقه به سمت ارامش و صلح باعث شده است که منافع آمریکا به خطر بیفتد. به این دلیل که ایجاد و استمرار آشوبهای منطقه ای، ریشه در راهبردهای کلان آمریکا در نظام بین الملل دارد. به همین دلیل منطقه امن خط قرمز آمریکا بهشمار میرود.
تشکیل گروه تروریستی داعش در سال 2013 میلادی بهوسیله دستگاههای امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف پمپاژ همین خشونت دائمی در منطقه، اساسا به معنای مخالفت مریکا به آرامش و امنیت در جهان است. از طرفی واکاوی رفتار دولت بایدن نشان می دهد که "بازتولید داعش" در عراق، سوریه و افغانستان در حال پیگیری است که اساس موفقیت آن در نظر غرب نیز، افزایش بستر اختلافات بین کشورها و معرفی جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشور بر هم زننده امنیت منطقه است. در چنین شرایطی انعقاد توافق اخیر میان تهران و ریاض می تواند عاملی مهمی و بازدارنده در برابر سیاست های آمریکا باشد.
نکته دوم در علل نگرانی آمریکا می توان به نتایج و تاثیر تغییر روندها در منطقه بر رژیم صهیئونیستی دانست. به عبارتی غرب تصور می کرد که منطقه به سمت پذیرش رژیم صهیونیستی بعنوان عنصر فعال و تاثیر گذار بر منطقه می رود و این عامل خروج رژیم صهیونیستی از بحران در سیاست خارجی می باشد که عامل تحقق آن هم فاصله گذاری کشورهای منطقه با ایران بود. عامل نزدیکی تهران و ریاض به معنای تشدید روندها علیه رژیم صهیونیستی خواهد بود و نابودی این رژیم سرعت خواهد گرفت.
نکته بعدی در علل نگرانی آمریکا را می توان به نقش چین اشاره کرد. ورود چینی ها به منطقه غرب آسیا و معادلات اقتصادی، امنیتی و سیاسی آن قطعاً پیام بسیار بدی برای کاخ سفید به همراه خواهد داشت. در سالهای اخیر راهبرد نویسان آمریکایی تمرکز ویژه ای بر محیط پیرامونی پکن داشتند و تحرکاتی را در تایوان، تبت، هنگ کنگ، دریای چین و شبه جزیره کره با هدف خلق بحرانهای طولانی مدت در این مناطق شکل داده اند. در مقابل، چین در تلاش است با ورود مؤثر به معادلات منطقه و ایجاد روابط دوجانبه با ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس و انعقاد توافقات بلندمدت با آنها، قدرت فرامنطقه ای خود را به رخ واشنگتن بکشد.