صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۱  ، 
کد خبر : ۳۴۶۰۲۵
ابوالفضل ظهره‌وند در گفت‌وگو با صبح صادق

نظم نوین منطقه‌

شکل‌گیری نظم نوین منطقه‌ای خلاف خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد شد. برقراری روابط ایران و عربستان سعودی با میانجی‌گری چین نقطه عطف مهمی در تحولات منطقه غرب آسیا به شمار می‌آید. عنوان می‌شود[...]

به گفته کارشناسان و تحلیلگران، از سرگیری روابط ایران و عربستان و تفاهم‌نامه جدید میان این دو کشور سبب‌ شکل‌گیری نظم نوین منطقه‌ای خلاف خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد شد. برقراری روابط ایران و عربستان سعودی با میانجی‌گری چین نقطه عطف مهمی در تحولات منطقه غرب آسیا به شمار می‌آید. عنوان می‌شود تغییر توجه و تمرکز آمریکا از منطقه غرب آسیا به آسیای شرقی و اوکراین زمینه را آماده کرد تا چین خلأ ایجاد شده را پر کند؛ اما این امر به نحوی متفاوت و معنادار است. چین خلاف آمریکا بر همگرایی سازنده و نه تقابل مخرب میان قدرت‌های منطقه تأکید دارد. به عبارت دیگر، چین نسبت به آمریکا تا حد بالایی فارغ از فشارهای رژیم صهیونیستی عمل می‌کند و این امر سبب شده است تا نظم نوینی که چین نیز به دنبال آن است، مبتنی بر همگرایی سازنده در میان قدرت‌های منطقه شکل بگیرد که این موضوع خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست. این رویکرد چند جانبه‌گرا، سازنده و همگرا می‌تواند در آینده منازعات منطقه‌ای را کاهش داده و ثبات و آرامش بیشتری را برای منطقه به ارمغان بیاورد. نظم نوین جهانی ارمغان‌آور ارتباطات و معادلات جدیدی در منطقه خواهد شد که برخلاف اهداف رژیم صهیونیستی در منطقه است. نتانیاهو به دنبال مقابله همه‌جانبه با ایران و عادی‌سازی با عربستان سعودی بود؛ اما برقراری روابط ایران و عربستان سعودی با وساطت چین تا اینجا برنامه نتانیاهو و دولت راست‌گرای او را به هم ریخته است. «ابوالفضل ظهره‌وند» کارشناس مسائل غرب آسیا و سفیر سابق ایران در افغانستان معتقد است، تا اینجای معادلات پیش آمده در این صورت‌بندی‌های جدید بازنده‌ها اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی و برنده‌ها چین، ایران و عربستان بوده‌اند. «صبح صادق» برای بررسی بیشتر و ارزیابی چگونگی ایجاد نظم نوین جهانی با این کارشناس مصاحبه‌ای داشته که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به تحولات اخیر منطقه و ارتباطات جدیدی که میان کشورهای همسایه در حال رخ دادن است، نظم نوین منطقه‌ای را در سایه همراهی کشورهای غرب آسیا چطور تحلیل و ارزیابی می‌کنید؟
این تحولات را باید در چارچوب شرایط‌ گذار ببینیم. از نظام تک قطبی قبلی در حال خروج هستیم؛ ولی هنوز وارد شرایط جدید نشده‌ایم و صورت‌بندی‌های لازم انجام نشده است. به عبارتی، به سمت صورت‌بندی‌های جدید در حال حرکت هستیم که شکل غایی آن به میزان ابتکار عمل و نقشی که بازیگران در این حوزه بر عهده دارند، بستگی دارد؛ یعنی در منطقه غرب آسیا و این منطقه‌ای که ما هستیم یک بازیگر مهم ایران است؛ یک بازیگر چین و دیگری فعلا عربستان است و برخی کشورهای دیگر که دارند با تحولات جدید همراهی و همسویی می‌کنند. بنابراین، در این صورت‌بندی باید تک تک این کشورها و سیاست‌هایی که در پیش گرفتند و دورنمایی که برای سیاست‌های‌شان دارند، با توجه به محدودیت‌ها، تهدیدات و فرصت‌ها و امتیازاتی را که در گذشته داشته و دارند، در نظر گرفت؛ اما در مجموع نظم نوین جدید منطقه‌ای به میزان نقش‌آفرینی کشورهای منطقه و نوع مدیریتی که در حال حاضر و در شرایط فعلی و بعدی می‌توان اعمال کرد، بستگی دارد. به نوعی رقابت آگاهانه و غیر آگاهانه در این روند بسیار تأثیرگذار و تعیین‌کننده است. البته نباید این مهم را هم فراموش کرد که کشورهایی که از این وضع متضرر می‌شوند؛ مانند رژیم صهیونیستی و آمریکا هم بیکار نمی‌نشینند و تلاش می‌کنند با تمام توان و ظرفیت‌های ممکن خود و تا جایی که می‌توانند شرایط بازی را به نفع خود به هم بزنند و این بخش دیگری در شکل‌گیری این نظم نوین منطقه‌ای خواهد بود. حالا کشورهایی هم که می‌توانند در این بر هم خوردن صورت‌بندی‌های جدید و بازی با آمریکا و رژیم صهیونیستی چالش کمتری داشته و با آنها همکاری و همراهی کنند هم می‌توانند به نوع دیگری نقش‌آفرینی کنند؛ مانند خود عربستان سعودی که از یک سمت کماکان در ارتباط با غرب است و از سوی دیگر به منزله یک بازیگر مستقل وارد بازی شده و دارد با چین، ایران و کل منطقه وارد تعامل و نقش‌آفرینی می‌شود.

به نقش‌آفرینی‌های معکوسی اشاره فرمودید که رژیم صهیونیستی می‌تواند در این نظم نوین منطقه‌ای بر عهده داشته باشد؛ جایگاه رژیم صهیونیستی و سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای‌ آن را در صورت‌بندی‌های جدید چطور ارزیابی می‌کنید؟
تا این مقطع اگر بخواهیم بازنده و برنده‌ای در نظر بگیریم، بازنده اصلی رژیم صهیونیستی و آمریکا خواهند بود؛ یعنی در هر حال چه با هماهنگی آمریکایی‌ها عربستان وارد این بازی شده باشد و چه بدون هماهنگی، آمریکایی‌ها و بعد صهیونیست‌ها بازنده هستند. به ویژه آنکه شرایط داخلی رژیم صهیونیستی هم به هم خورده است و هیچ وقت این جامعه تصنعی و مصنوعی اینقدر مشوش و به هم ریخته نبوده است و این قطب‌بندی و دولت به شدت افراطی که الان در داخل اسرائیل به دنبال مدیریت صحنه است، در مدیریت داخلی مانده است چه برسد به اینکه بخواهد در جامعه جدید و شرایط منطقه‌ای بازیگری کند؛ موضوع پیچیده‌ای است. آمریکایی‌ها هم در اوکراین الآن گرفتار شده‌اند و روند‌ها به ضرر آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ لذا تا این مقطع برنده‌ها کشورهای منطقه هستند؛ در رأس آنها چین، بعد عربستان و بعد ایران. برای ایران، هم می‌توان عنوان برد را گذاشت و هم اگر غفلت کند، چون ظرفیت‌هایش مورد طمع است، آنها را از دست می‌دهد و از بردش کاسته خواهد شد؛ ولی برنده اصلی چین است و بعد بقیه کشورهای منطقه.

برخی پژوهش‌ها عنوان می‌کند نظم نوین در منطقه غرب آسیا به نظم نوین جهانی و صورت‌بندی قدرت‌های اقتصادی جهان در آینده دامن می‌زند، این مهم را چطور می‌توان توضیح داد؟
ببینید بخش مهم نظم نوین جهانی تا قبل از این، آمریکا و متحدانش به منزله کشورهای هژمون بودند؛ اما در یک دهه اخیر شاهد رشد قدرت‌های نوظهور بوده‌ایم. بنابراین امروز می‌بینیم در این صورت‌بندی جدید دو طرف اصلی، یعنی روسیه و چین نقش‌آفرینی می‌کنند. ایران هم از ظرفیت‌های بالای ژئوپلیتیکی برخوردار است و بازیگر تعیین‌کننده به شمار می‌آید؛ بنابراین، وقتی بازیگران اصلی بتوانند در چالش با آمریکا و غرب موقعیت خود را تثبیت و نظم دلخواه‌شان را تحمیل کنند، صورت‌‍‌بندی اتفاق می‌افتد و مابقی کشورها در این دسته‌بندی جناح خود را می‌گیرند. می‌بینیم حتی کشورهای متحد با آمریکا هم دارند به سمت کار جدی با چین متمایل می‌شوند، این مهم از دست رفتن هژمونی آمریکا و فروپاشی دلار است و تأثیرات این امر به صورت یک دومینوی شدید خود را در داخل ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد. بنابراین، ایالات متحده می‌تواند فرجامی مانند اتحادیه جماهیر شوروی داشته باشد؛ یعنی آمریکا الان در شرایط مرگ و زندگی است و صفر و یک بازی می‌کند؛ ولی عربستان صفر و یک نیست یا چین و روسیه چنین وضعیتی ندارند. الآن کشوری که دارد صفر و یک بازی می‌کند، اول آمریکا و بعد رژیم صهیونیستی است. اگر این اتفاقات و تحولات تکمیل شود، رژیم صهیونیستی هم باید برود و جایی ندارد.

فکر می‌کنید سیاست‌های منطقه‌ای ایران در حوزه غرب آسیا چقدر توانسته است به تغییر معادلات و نظم نوین جهانی دامن بزند؟
بخشی از تعاملات ایران در دولت سیزدهم با کشورهای منطقه برخاسته از سیاست‌های کلی نظام بود که حضرت آقا روی آن تأکید داشتند و یک بخشی هم به هم‌سویی دولت سیزدهم با تفکر حضرت آقا بر می‌گردد؛ یعنی چینی‌ها و روس‌ها متقاعد شدند که دولت سیزدهم متفاوت از دولت‌های قبلی و دولت یازدهم و دوازدهم و آقای روحانی است. به همین دلیل آنها، یعنی چینی‌ها و روس‌ها هم فضا را برای عملیاتی شدن رویکرد جدید دولت سیزدهم باز کردند؛ یعنی اگر آنها نمی‌پذیرفتند و در این خصوص متقاعد نمی‌شدند، ایران نمی‌توانست عضو شانگهای شود. آنها در گذشته در مقابل دولت یازدهم و دوازدهم تمایلی نشان نمی‌دادند؛ از طرفی خود آقای حسن روحانی هم در قبال کار با روسیه و چین از خود سردی نشان می‌داد. بنابراین در دولت سیزدهم آنها با آغوش باز به استقبال چنین تعاملی با ایران آمدند؛ ایران هم آمادگی لازم برای این تحولات و معادلات جدید را داشت و این فضای دو طرفه باز شد و ان‌شاءالله شاهد تعاملات جدید و نظم نوین منطقه‌ای در آینده خواهیم بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات