حسین فصیحی
نگرانی درباره بر هم خوردن ترکیب جمعیتی در برخی شهرها و محلههای کشور همچنان به قوت خود باقی است؛ محلههایی در شهرهای شرقی کشور، شهرهای قم، مشهد، جنوب تهران، احمدآباد مستوفی، حسنآباد خاصه از این قرار است. همزمان با تسلط طالبان بر کشور همسایه، سیل مهاجران افغان به سمت ایران گسیل شدند. تغییر مناسبات سیاسی و تغییر معادلات قدرت در کشور افغانستان، همواره پیامدهای بسیاری برای کشورهای همسایه، خصوصاً کشور ما به دنبال داشتهاست. زبان و فرهنگ مشترک عمدهترین دلیل گرایش افغانها به ایران است. به دلیل رها شدن مرزهای شرقی کشور، آمار درستی درباره فراوانی مهاجران وجود ندارد، با این حال غریبهشدن ایرانیان در بسیاری از شهرها و محلههای شهرهای بزرگ کشور، حکایت از این دارد که شمار مهاجران از آمار ایرانیان در بسیاری نقاط کشور بیشتر است. آمار درستی هم از شمار مهاجران وجود ندارد. برخی آمار، شمار مهاجران را ۸ تا ۱۰ میلیون نفر اعلام کردهاند، اما روی آمار ۵ میلیون نفر هم تأکید شدهاست. تناقض در آمار مطرح شده که رسمیتی هم ندارد به دلیل فراوانی آمار مهاجران غیرمجاز است که هویت آنها در هیچ مرجع رسمی ثبت نمیشود. این افراد به صورت غیرقانونی از مرزهای شرقی کشور وارد و توسط قاچاقچیان انسان به هر نقطه کشور منتقل و مشغول کسب و کار میشوند.
موضوع مورد تأکید در اینجا متوجه فعالیتهای غیرمجاز و غیرقانونی مهاجران است که در هیچ جای دنیا پذیرفتهشده نیست. معلوم نیست در سایه حاکمیت کدام قانون است که مهاجران بدون هویت وارد کشور میشوند و به راحتی برای خودشان خانه اجاره میکنند و مشغول کار میشوند. وقتی قانون چشمهایش را روی این رویداد بزرگ غیرقانونی و غیرمجاز میبندد، یکی از همین افراد به راحتی میتواند امنیت ملی کشور را تهدید کند؛ مثل مهاجری که بیستم اردیبهشت ماه سال قبل در حرم رضوی سه طلبه جهادی را با چاقو هدف قرار داد و دو نفر از آنها را به شهادت رساند. بررسیها در اینباره نشان از این داشت که او به صورت غیرمجاز توانسته بود وارد مشهد شود و برای خودش خانه اجاره و محلی هم برای کسب و کار پیدا کند. اینکه دادستان بخواهد بعد حادثه راه بیفتد و صاحبخانه و صاحبکارش را بازخواست کند که چرا به مهاجری غیرمجاز خانه و کار دادهاید، نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.
دادستانها اگر میخواهند به تکلیف قانونیشان عمل کنند بهتر است ضابطانشان را به صف کنند. آنها به راحتی به آمار جرائمی که توسط مهاجران غیرقانونی در حال بروز است، دسترسی دارند. اینکه مهاجری غیرمجاز به نوامیس مردم تعرض کند و بعد از تعرض بازداشت، محاکمه و بعد از کشور اخراج شود، عمل به قانون نیست. عمل به قانون این است که مدعیالعموم یکبار خودش را جای خانوادهای بگذارد که فرزند خردسالش از سوی مهاجری غیرمجاز مورد آزار جنسی قرار گرفتهاست. خانواده طفل اولین سؤالی که در ذهنشان مطرح میشود، این است که مگر کشور قانون ندارد که هر بیگانهای سرش را پایین بیندازد و هر غلطی بخواهد بکند. مردی هم که در بزرگراه نیایش قمه به روی زن راننده کشید و اموالش را سرقت کرد هم مهاجری غیرمجاز بود. اگر دادستان قبل از وقوع حادثه دست به کار شده و به سراغش رفتهبود، حادثهای هم رقم نمیخورد. هر روز که میگذرد بر آمار مهاجران غیرقانونی اضافه میشود. در سکوت قانون مقابل این پدیده، مهاجران غیرقانونی هم میتوانند تهدیدی برای امنیت عمومی باشند هم تهدیدی برای امنیت ملی.
ما مردم مراقب هم باشیم
سيد صادق غفوريان
در روزها و هفته های اخیر، گاهی با ویدئوها و تصاویری در فضای مجازی روبه رو می شویم که مواجهه خواسته یا ناخواسته مردم با یکدیگر بر سر مسئله حجاب و عفاف را روایت می کند؛ مواجهه ای که بعضا به تنش و درگیری می انجامد که به هزاران دلیل حاصلی جز قبیله گرایی در فضای مجازی و دوقطبی شدن اجتماعی ندارد. نمونه هایی از این موارد را با هم مرور کنیم:
1- حادثه و ماجرایی دو روز قبل در باغ ماهان کرمان اتفاق افتاد، به هر دلیلی که ما ریشه و ابعاد آن را نمی دانیم طبق اعلام اورژانس یک خانم 72 ساله جانش را از دست داد، اما آن چه در فضای مجازی و پچ پچ های مردم شنیده و تحلیل می شود، نتیجه اش دمیدن در تنور افتراق، گسست اجتماعی و دوقطبی سازی مردم است. (خبرگزاری ایرنا 3اردیبهشت به نقل از فرماندار کرمان این حادثه را یک نزاع دسته جمعی با انگیزه شخصی دانسته است.) اگر موضوع این درگیری «نزاع با انگیزه شخصی» بوده که هیچ، اما اگر شائبه مرتبط با مسائل اخیر و مسئله حجاب در میان باشد که منجر به این سطح از تشنج و تنفر شده، بر دستگاه های مسئول لازم است که با قدرت به موضوع ورود و با مجازات بدون اغماض عاملان تخلف از تکرار این قبیل درگیری ها که توسط رسانه های بدخواه داخلی و خارجی به گونه ای دیگر بازنمایی می شود، جلوگیری کنند.
2- تصویری دیگر در دو روز گذشته در فضای مجازی میچرخد که یک مواجهه نامناسب در امر به معروف و نهی از منکر را در رستورانی در شهر کاشان نشان می دهد که در نهایت به جنجال و درگیری میان طرفین کشیده می شود.
3- ماجرای پر واکنش شاندیز که یک نفر سعی کرد با ماستپاشی، طرف مقابل خود را نهی از منکر کند. 4-در کنار مواردی از این قبیل چند ویدئو از تذکرات زبانی، متین و مودبانه ماموران انتظامات در این روزها در متروی تهران هم قابل توجه است که نظرات زیادی را به خود جلب کرد. در این ویدئوها، ماموران مترو در نهایت ادب، به بانوانی که کشف حجاب کرده اند با تذکر، آن ها را به رعایت حجاب دعوت و آن ها هم اجابت می کنند. این نوع مواجهه، یعنی به زبان نرم، مهربانانه و با متانت، همان رفتار درست دینی است که در قواعد فقهی و روایی به آن تصریح شده است. بی شک رفتاری فراتر از تذکر زبانی مودبانه و خیرخواهانه توسط مردم، نه تنها کارآمدی و تاثیر مثبتی در پی ندارد بلکه مطابق آرای اصیل دینی نیز نیست.
«جامعه» قاعده مند است همه می دانیم که «جامعه» متشکل از افراد، ایده ها و اندیشه های متفاوت و بعضا متضاد است و آن طور که اغلب جامعهشناسان مطرح جهان، همچون توماس هابز، ژانژاک روسو و آگوست کنت از دیروز و تا امروز حتی یورگن هابرماس در تعاریفشان از جامعه، آن را کم و بیش برگرفته از همبستگی و همراهی ذیل قوانین مشترک دانسته اند. به این معنا که یکایک ما می توانیم در یک «جامعه» با علایق و سلایق گوناگون اما در سایه قانون زیست کنیم. همان طور که نوازندگان یک گروه ارکستر، هر یک با وجود ساز و صدای متفاوت اما در کلیت و همراهی هم، به یک زیبایی و تکامل هنری می رسند.
«جامعه» به مهربانی نیازمند است نه نزاع و تنش حال جامعه امروز ما که به دلایل مختلف، دارای مشکلات، کمبودها و چالش های عمدتا از جنس اقتصادی است، آیا رواست که به جان خودش بیفتد و مشکلی بر مشکلات پیشین خود بیفزاید؟ بی شک روی این کلام، تنها یک گروه و طبقه و طیف فکری نیست. امروز تمامی افراد از آن جهت که عضوی از یک «جامعه» اند، می بایست در نقش اجتماعی خود، قواعد بازی را بر دیده نهند، بر عقاید جمعی، قوانین و فرهنگ عمومی پای ننهند و بلکه با اهتمام و افتخار به تکالیف اجتماعی خود تمکین کنند؛ چراکه زیرپای نهادن ضوابط اجتماعی اولین گام در ایجاد تنش است و همه می دانیم که جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری به انسجامی برخاسته از مهر و مودت نیازمند است تا نزاع و دعوا و درگیری. در موضوعات و چالش های اخیر که ذهن و ضمیر بخشی از جامعه و حاکمیت را این روزها به خود معطوف کرده، یعنی مسئله «حجاب» که هنوز راه های مناسب مواجهه با آن را به کار نگرفته ایم، دوسوی ماجرا یعنی امر به معروف کنندگان و کشف حجاب کنندگان برای منافع بزرگ تر یعنی انسجام و رافت میان یکدیگر، همدلی، همراهی و مدارا باید به قوانین پایبند باشند. یعنی کشف حجاب کنندگان باید بپذیرند در جامعه ای زیست می کنند که مسئله «حجاب» ریشه در فرهنگ و آداب دینی عموم مردم دارد و همچنین امر به معروف کنندگان نیز باید خود را ملزم به قرآن کنند که فرموده است، به «زبان نرم» مخاطبان خود را به «معروف» دعوت کنید.
دستگاه های مسئول هم به خود بیایند نمی توان در موضوع حجاب و عفاف، مردم را خطاب قرار داد و متولیان را به کنار نهاد. مسئولان و نهادهای فرهنگی و آموزشی در موضوع حجاب و عفاف، سال ها قبل باید تدبیری درست می اندیشیدند که نیندیشیدند و هربار که راه کوتاه انتظامی و پلیسی انتخاب شد، جز «هزینه» و نتایج عکس و بعضا جبران ناپذیر، نتیجه و عایدی مثبتی به چنگ نیامد. بنابراین، امروز هم نباید مردم را در مقابل یکدیگر قرار داد. باید شفاف و بی پرده در این باره با جامعه سخن گفت و مانع از دوقطبی شدن، گسست و نفرت پراکنی شد. مسئله دوقطبی شدن و گسست میان مردم امروز بیش از گذشته در جامعه رخ نمایی کرده است، نگذارید دیر شود که فردا خیلی دیر است. ما مردم هم همیشه هوای هم را داریم و این روزها باید بیشتر مراقب هم باشیم.