خدا میفرماید تو بندگی بکن، تو ایمان داشته باش، تو به وظایفت خوب عمل بکن، محبتت با من، من محبوبت میکنم، مورد احترام قرار میگیری؛ «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»(مریم/96) و لذا خود ایمان و عمل صالح ذاتاً اینها جاذبه دارد و اینها ایجاد محبت میکند... . عمل صالح به تنهایی نتیجهبخش نیست. ایمان هم به تنهایی نتیجهبخش نیست، من دوتا روایت ذیل این آیه عرض کنم که اصلاً چرا این آیه نازل شد. در کتاب شریف بحار جلد 35، آقا امام صادق(ع) میفرماید از آباء گرامش تا میرسد به پیامبر(ص)، که حضرت رسولالله(ص) در مسجد نشسته بودند، امیرالمؤمنین(ع) مقابل پیغمبر نشسته بود. این از آیاتی است که مربوط به شخصیت علیبن ابیطالب است. رسولالله(ص) فرمودند: «قُلْ یا عَلِی، اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وُدّاً»؛ رسولالله(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: این را بگو، از خدا بخواه که مورد احترام باشی مورد تکریم باشی؛ تا پیغمبر(ص) این را فرمودند، امام صادق(ع) میفرماید این آیه نازل شد همان موقع: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى، إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛ خدا این بشارت را داد کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح پیشه گزیدند؛ ما محبت اینها را در قلوب مؤمنان قرار میدهیم. آقای ابوحمزه ثمالی هم میگوید: آمدم خدمت امام باقر(ع) نسبت به همین آیه شریفه از حضرت سؤال کردم. امام فرمودند: «قال: «آمنوا بأمیرالمؤمنین» اینکه میگویند ایمان بیاورید ایمان به ولایت به علیبنابی طالب، «و عملوا الصالحات بعد المعرفة» بعد از اینکه علیبنابیطالب را شناختید، کار خوب هم انجام بدهید، یعنی صرف اینکه ما علیبنابیطالب را دوست داریم، کفایت نمیکند؛ باید کار کرد . یک شاعری بود در شیراز آن سال، یعنی سال 62، 63، میگفتند قریب هشتاد، نود سالی قبل آن زمان میگفتند در شیراز شاعری بود، تخلصش «حاجب» بود، این وقتی اشعاری برای امیرالمؤمنین(ع) سرود پایان شعر تخلص شعری را به کار گرفت و اینگونه گفت: «حاجب اگر معامله روز حشر با علی است، من ضامن هستم که هرچه توانی گناه کن»؛ آقا به این راحتی هم نیست، علیبنابی طالبی که یک چشم بهم زدن خلاف نکرده، بعد بیاید دست هر خلافکاری را بگیرد ببرد بهشت. شب آن روز این آقای حاجب خواب میبیند که میگویند عمل صالح. بلی، امیرالمؤمنین(ع) را دوست میداری باید کارت هم کار درستی باشد، رفتارت هم رفتار پسندیدهای باشد. شب خواب امیرالمؤمنین(ع) را دید، در عالم خواب حضرت به وی فرمودند: «حاجب برای ما شعر گفتی؟» گفت: بلی آقا؛ فرمودند: «بخوانید»؛ شروع کرد به خواندن، بیت بیت خواند، رفت رفت، رسید به بیت پایانی. بیت پایانی را که خواند، آقا فرمودند: «اجازه میدهی ما در این بیت پایانی تو یک دستی ببریم و تصرف کنیم»؛ عرض کرد: آقا بفرمایید، حضرت فرمودند: «اینگونه بگو: حاجب اگر معامله روز حشر با علی است، شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن.»