پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) همیشه با افرادی روبهرو بودند که مردهدلی را پیش گرفته بودند و به این مرگ دل و قلب خود راضی بودند و حتی برای آن میجنگیدند. بنابراین، یکی از کارهای پیامبر اسلام(ص) و ائمه طاهرین(ع) مقابله با مردهدلان مهاجم بود، همان کسانی که نمیفهمیدند و نمیخواستند که بفهمند. خداوند میفرماید: «هرگز مردگان و زندگان یكسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر كس بخواهد مىرساند و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور [خفته]اند برسانى.»(فاطر/22) این آیه عطف به «وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ» است و منظور هر دو آیه کسانی هستند که نمیخواهند در راه هدایت قرار گیرند و صحبت با آنان بیفایده است؛ اما این افراد همیشه جبههای برای مبارزه با اسلام و انسانیت ترتیب دادهاند و مؤمنان هم همیشه با این افراد در حال جنگ و جهاد بودهاند. البته گاهی ضعفهایی در میدان جهاد مؤمنان دیده میشد که نشئت گرفته از اشتباهات استدلالی و راهبردی بود. ما امروز همانند روزهای صدر اسلام در میدان نبردی به سر میبریم که هم متعدد، پیچیده و نابرابر است و هم بیامان. وقتی حملات دشمن بیامان است، ترسیدن و عقب نشستن از این میدان مساوی است با شکست مسلمانان؛ اینکه برخی افراد مصلحتهایی به نظرشان میآید و بههمین دلیل میدان را خالی میکنند، هم گناه کردهاند و هم باید منتظر عقوبت الهی در دنیا و آخرت باشند. خداوند در قرآن میفرماید: «هر کس در آن هنگام به آنها پشت کندـ مگر در صورتیکه هدفش کنارهگیری از میدان برای حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهی (از مجاهدان) بوده باشدـ (چنین کسی) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و مأوای او جهنم و چه بد جایگاهی است.»(انفال/16) جهادگران در میدان مبارزه، از جمله میدان جنگ، میدان سیاست، میدان اقتصاد، فرهنگ، جامعه و... با تمام شکلها و حالاتی که ممکن است ایجاد شود، باید بدون ترس و ملاحظه و بدون مصلحت شخصی، به سمت جلو حرکت کنند و دشمن را عقب برانند، مگر به دستور فرمانده خود. اینجا شناخت مصلحت با خادمان، جهادگران و سربازان نیست، با فرمانده اصلی جنگ است که خودش وسط میدان حضور دارد. در این میدان، اگر آبرویمان و جانمان هم در خطر افتاد، نباید عقبنشینی کنیم و اگر شهادت نصیبمان شد، باید شاکر خداوند هم باشیم. در «عیون الاخبار» بیان شریفی از حضرت علیبنموسیالرضا(ع) در زمینه فلسفه تحریم فرار از جهاد آمده است: «خداوند به این دلیل فرار از جهاد را تحریم کرده که موجب وهن و سستی در دین و تحقیر برنامه پیامبران و امامان و پیشوایان عادل میگردد و نیز سبب میشود که آنها نتوانند بر دشمنان پیروز شوند و دشمن را بهخاطر مخالفت با دعوت به توحید پروردگار و اجرای عدالت و ترک ستمگری و از میان بردن فساد کیفر دهند، بهعلاوه سبب میشود که دشمنان در برابر مسلمانان جسور شوند و حتی مسلمانان بهدست آنها اسیر و مقتول گردند و سرانجام آیین خداوند عزوجل برچیده شود.»(عیون اخبارالرضا، ج2، ص92) یکی از میدانهای مهم و حیاتی امروز میدان اقتصاد، فرهنگ و دینداری است که در آن نگاهمان باید به فرمانده میدان باشد که دستورش چیست و چه راهبردی را مدنظر قرار داده است! عقبنشینی از این میدان خطرهای بسیار بزرگی دارد و امکان دارد اقامه دین را ناممکن کرده و خساراتی جبرانناپذیر وارد کند. این روزها برخی افراد که متأسفانه در میان مؤمنان هم هستند، بهدنبال رفع تکلیف از دستورات و وظایفی هستند که مرزهای توحیدی جامعه را حفظ میکند. آنها دلایل به ظاهر علمی و حتی غیرعلمی برای استنباط خود میآورند تا بگویند در این شرایط نمیتوان با راهبری فرمانده میدان پیش رفت. گاهی شاید نظری علمی و دینی دیده شود، اما در مخالفت با حرکت جمعی و دستور اصلی فرمانده میدان است. شاید بر اساس آیات و روایات چیزی استنباط شود، ولی ذاتاً در مقابله با دین و زحمات مؤمنان قرار گیرد. این نظرات از سوی هر کسی است، نباید مورد اعتنا قرار گیرد. به نظر بسیاری از علما، هر میدانی فرماندهای دارد که فقط او میتواند تکلیف را تعیین کند.(تفسیر کشاف ذیل آیه) امروزه ما با میدانهای گوناگون، شرایط، ملاحظات و تکالیف متعدد روبهرو هستیم، اما هدفمان واحد است. هدف ما رسیدن به جامعه توحیدی و الهی است که با راهبردهای مختلف تأمین میشود. این راهبرد باید از طریق راهبر میدان تعیین شود. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «هرگونه حرکتیـ چه حرکت به جلو، چه حرکت به عقبـ مثل میدان رزم نظامی، باید بهدنبال رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده باشد. اهدافی وجود دارد؛ نظام اسلامی در هر مرحلهای یکی از این اهداف را دنبال میکند، برای پیشرفت، برای رسیدن به نقطه تعالی و اوج، برای ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، باید سعی کند به این هدف در این مرحله برسد. البتّه مرحله گذاری است، قطعهقطعه است. راهنمایان و هادیان و متفکران و مسئولان مربوط، این قطعات را معیّن میکنند، هدفگذاری میکنند و حرکت جمعی آغاز میشود... .»