روز گذشته ترکیه یکی از سرنوشتسازترین انتخابات تاریخ خود را برگزار کرد؛ انتخاباتی که به نظر میرسد بیشتر از هر زمان دیگری بر شکاف سیاسی در این کشور افزوده و احتمال دارد عواقب بسیار خطرناکی برای امنیت و نظام سیاسی آن داشته باشد.
انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی در ترکیه، امسال بر خلاف سالهای گذشته، اهمیت بسیاری برای دولتها و مطبوعات غربی دارد. چند هفتهای میشود که تمرکز رسانههای غرب بر این انتخابات و احتمال شکست اردوغان در آن است؛ شکستی که بسیار مورد استقبال غرب قرار گرفته و در عین حال میتواند اوضاع و فضای سیاسی در این کشور را با بحرانی بزرگ روبهرو کند.
رسانههای آمریکایی و اروپایی بهشدت بر روی رقیب اردوغان در این انتخابات سرمایهگذاری کرده و در عین حال در همه گزارشهای خود شائبه تقلب شدن در این انتخابات را برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم در ترکیه و دنیا پر رنگ میکنند. سیاستهای اردوغان در قبال اروپا و آمریکا و بازی او با جنگ اوکراین برای ایجاد توازن در سیاستهای شرقی و غربیاش، مهمترین مؤلفهای است که غرب را به این نتیجه رسانده که او دیگر نباید در عرصه سیاسی ترکیه باقی بماند. رقیب اردوغان، «کمال قلیچدار او غلو» با این حال طرفدار نزدیک شدن به غرب و به ویژه اروپا در میانه تغییر نظم جهانی است؛ اقدامی که به نظر میرسد بسیاری از معادلات منطقهای را تغییر داده و بر هم بزند.
سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است که مهمترین اولویت ترکیه و مردمش در وضعیت فعلی که دنیا در حال تغییر است و نظم جدید جهانی در حال شکلگیری در منطقه است، چیست و چه کسی میتواند ترکیه را در این جهت رهبری کند؟ برای پاسخ به این پرسش باید به سؤال دیگری پرداخت که این روزها هر کشوری و هر مردمی باید از خودشان بپرسند که در شکلگیری دوقطبی جدید جهانی با عنوان جبهه غرب و شرق، هر یک میخواهند کدام مسیر را بپیمایند؟ اردوغان با وجود تمام فضاسازیهایی که علیه او میشود، متمایل به پیوستن به جبهه شرق نیست و هنوز در حال تلاش برای حفظ وجهه خود بهعنوان عضو ناتو است. با این حال، تلاش دارد در این گردباد عظیم حوادثی که دنیا و منطقه را در مینوردد، سکان هدایت ترکیه را در مسیر «هم شرق- هم غرب» نگه دارد. او در جایگاه عضو ناتو، به اوکراین در جنگ علیه روسیه کمک میکند؛ اما در مقابل رابطه سیاسی و همکاریهای امنیتی و نظامی خود با روسیه را نیز دارد و حاضر نیست آن را با پیوستن به جبهه غربی از دست بدهد. او البته در این میانه، مسیر متفاوتی برای ترکیه انتخاب کرده و برنامههای او برای حضور منطقهای و جهانیاش، گاهی اوقات به بلایی برای چهره ترکیه در فضای بین الملل تبدیل میشود.
کمال قلیچدار اوغلو، با وجود اینکه جاهطلبیهای اردوغان در حوزه منطقهای و جهانی را ندارد، اما در تمام صحبتهای خود از علاقهاش به پیوستن به جبهه غربی میگوید؛ اقدامی که میتواند منافع ملی ترکیه را با خطر بسیاری روبهرو کند. ترکیه پیش از این نیز برای پیوستن به اتحادیه اروپا، این مسیر را در چند دهه گذشته پیمود و در نهایت به هدف مدنظرش نرسید. ترکیه به منزله یک کشور اسلامی، همچنان از نظر اروپا، یک کشور شرقی به شمار میآید و به نظر نمیرسد حمایت از جبهه غربی یا تلاش برای پیوستن به این جبهه، برای آنکارا منفعت خاصی را بهدنبال داشته باشد.
در هر صورت، هر دو قطب انتخابات ریاستجمهوری ترکیه بهخوبی میدانند که در فضای دشمنی شدید آمریکا و اروپا با چین و روسیه، کشوری که نتواند تکلیف خود را در این میان مشخص کند و در فضای سیاسی از خود ضعف نشان دهد، بهسرعت به زمین نبرد نیابتی در جبهه تبدیل خواهد شد؛ مانند آنچه برای اوکراین رخ داده و احتمال میرود برای تایوان نیز رخ دهد. با این حال، باید دید آیا نامزدهای انتخاباتی ترکیه، حفظ امنیت سیاسی این کشور را اولویت خود میدانند یا اینکه قرار است با تشویق رسانههای غرب، ادعاهای مبتنی بر تقلب در انتخابات را در دست گرفته و امنیت مردم را با خطر مواجه کنند.