فتح خرمشهر به حول و قوه الهی شکل گرفت. پس از آن امام خمینی(ره) با این عبارت که «خرمشهر را خدا آزاد کرد» آن را نتیجه نصرت الهی دانستند؛ نصرتی که نتیجه هوشیاری و ساعتها طرح و برنامه مبتنیبر شناخت کامل از دشمن و اهدافش، شناخت دقیق از ظرفیت خودی و استفاده حداکثری و درست از عِده و عُده و طراحی عملیات با نقشه راه معلوم براساس روشهای تاکتیکی و تکنیکی کارآمد و از همه مهمتر مشخص بودن نقش هریک از نیروها بود که در نهایت طی اقداماتی بهنگام منجر به آزادسازی ناباورانه خرمشهر و چیرگی بر دشمن شد.
این پیروزی و ظفر نماد یک حرکت انقلابی و اسلامی بود که داشت جا پای انقلاب را نه تنها در کشور، بلکه در عرصه بینالملل سختتر و سفتتر میکرد و معادلات تلخ دشمن را بهم ریخته بود و معادلهای شیرین را برای کشور رقم زده بود. متأسفانه، در پس هر پیروزی انقلاب، کسانی هستند که چشم دیدن این موفقیتها را ندارند یا اینکه ندیده و نخوانده و نشنیده به قلم دست میبرند و سعی در به آتش کشیدن دامن این چنین موفقیتها دارند. پس از این نصرت الهی بود که گروهی با شعار «پایان دادن به جنگ» میخواستند نقش عقل کل را بازی کنند و با پرداختن و ارائه این شبهات خواسته یا ناخواسته کمکاری و سهلانگاری خود را توجیه کنند، در حالی که نمیدانستند فتح خرمشهر پایان جنگ نبود. مسئلهای که در سالهای اخیر امام خامنهای(مدظلهالعالی) نسبت به آن هشدار دادند و گفتند: «بعضی میگویند چرا با عراق جنگیدید؟ یا میگویند چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادید؟ اینها فکر میکنند اگر ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را رها میکردیم عراق رها میکرد، در آن زمان بخش زیادی از خاک ما زیر چکمه دشمن بود. مسئله، مسئله راهبردی نظام سلطه بود. آنها میخواستند نظام ما را که مقابل آنها سینه سپر کرده بود، به زمین بزنند. ما باید بدانیم که طرف ما در دفاع مقدس که بود و انگیزه او چه بود؟»
اگر بخواهیم به طور تفصیلی درباره چرایی تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر صحبت کنیم، باید بگوییم که اولاً در آن زمان، هیچگونه پیشنهاد صلحی ارائه نشده بود و شورای امنیت و دیگران، تنها آتشبس و در واقع حالت «نه جنگ نه صلح» را توصیه میکردند. این امر با توجه به پشتیبانی یک طرفه و آشکار دولتهای بزرگ و نهادهای بینالمللی از عراق، هیچگاه نمیتوانست شرایط ایران را برای یک صلح واقعی و شرافتمندانه محقق کند. به این ترتیب، ایران دلایل منطقی و عقلانی برای ادامه جنگ داشت. این دلایل عبارت بود از:
1ـ شرایط ایران برای صلح (شناسایی و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت از سوی عراق)؛
2ـ مرزهای ایران تأمین نداشت و نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود و نیز شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن بود و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور، غیرمعقول به نظر میرسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت.
3ـ در حالی که نیروهای خودی، پیروزیهای زیادی کسب میکردند، توقف جنگ و چانهزنی در پشت میز مذاکره، برای آزادی نقاط مرزی آزاد شده صحیح نبود.
4ـ شهرهای آزاد شده همچون خرمشهر، به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهدید بود.
5ـ توانایی کمی ارتش عراق ترمیم شده و با کمکهای همهجانبه دولتهای بزرگ افزایش هم یافته بود.
6ـ تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود، روحیه بود که با توجه به روحیه فرماندهی آن (شخص صدام)، این مسئله نیز پس از مدتی قابل ترمیم بود.
7ـ در حالی که نیروهای جمهوری اسلامی در نوار پیروزی قرار داشتند، آتشبس و صلح ناپایدار در هنگام قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زیانهایی به بار میآورد. اگر آن روز جنگ متوقف میشد و تجربهای چون مذاکرات سوریه و اسرائیل بر سر ارتفاعات جولان، فراروی ما قرار میگرفت و ما ناچار میشدیم بر سر سایر مناطق تحت اشغال، پشت میز مذاکره با عراق چانهزنی بیحاصل کنیم، امروز جامعه مسئولان وقت را شماتت میکرد.
8ـ عراق در نظر داشت با برگزاری اجلاس سران جنبش غیر متعهد در بغداد و کسب ریاست دورهای این جنبش، برای تحقق خواستههای نامشروع خود، به ایران فشار آورد؛ ولی ایران با حمله به داخل خاک عراق در عملیات رمضان، این امتیاز مهم و حیاتی را از عراق گرفت.
9ـ به همین منظور در 20 خرداد 1361ش جلسهای در حضور امام خمینی(ره) در جماران تشکیل و موضوع به شور گذاشته شد. از نظر نظامیان شرکتکننده در آن جلسه، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت؛ زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچگونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز یک سال به طول میانجامید و طی این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدی بود. مهمتر اینکه با تکیه بر اصل متعارف نظامی «تعقیب دشمن» هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولی بود؛ به همین دلیل امام خمینی(ره) پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق با استماع دلایل نظامیان و ناامیدی از پذیرش شرایط ایران از سوی دولت عراق، با ادامه جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق موافقت کردند.
باید بدانیم که این موارد کم و بیش در زمانه ما نیز وجود دارد؛ چراکه دشمن همان دشمن است، ولی این بار به جای لباس نظامی با کتوشلوار و کراواتهای رنگی و ژست انساندوستانه به میدان آماده است. نکتهای که رهبر معظم انقلاب درباره آن گفتند: «در این روزها اگر در صفبندی و آرایش معارضان تأمل کنیم، شواهدی را خواهیم یافت که مشابهتهای بسیاری با زمان اشغال خرمشهر دارند؛ خرمشهری که امروز لازم است دوباره آزادش کنیم.»